به گزارش فرانیوز، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نوشته است: در بررسی برنامه هفتم توسعه و مشخصا در رابطه با آموزش میتوان نتیجهگیری کرد که تدوین کنندگان برنامه تلاش کردهاند تا یک بار دیگر پروژه ناممکن و شکست خوردهای را تقویت و امکانپذیر کنند یعنی میان دانشجویان و دانش آموزان و مذهب و ایدئولوژی حکومتی، پیوند و آشتی برقرار کنند به عبارتی دیگر فضای حوزههای آموزشی به مذهب بسیار نزدیکتر گردد. حکومت نمیخواهد بیاعتباری آموزش ایدئولوژیک را بپذیرد.
این تشکل افزود: برای رسیدن به چنین اهدافی رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش گفته است؛ ” گزینش معلمان سختتر از قبل خواهدشد. معلمان باید به نظام وفادار باشند. ما بیش از ۳۰۰ هزار معلم نیاز داریم. این معلمان قبل از تدریس باید در کلاسهای مذهبی حضور یابند.”
صحرایی ادعا کرده است که در این دوره «تحولی بیسابقه» در ارزیابی معلمان شکل گرفته است، اما بیسابقه نیست؛ سابقهاش دست معلمانیست که تجربههای تلخ بعد از انقلاب و دهههای شصت و هفتاد را تجربه کردهاند و شکست هولناک آموزش و پرورش ایدئولوژیک را از جنبشهای متکثری که از ۱۸ تیر آغاز شد و تا کنون ادامه دارد به وضوح مشاهده نمودهاند.
وی همچنین گفته است که معلمان تازه استخدامشده باید «قبل از حضور در کلاسهای درس، دورههای آموزشی را طی کنند».
در حالی که جزئیات این دورهها هنوز مشخص نیست اما در برنامه توسعه هفتم چند مرتبه بر همکاری نزدیک حوزههای علمیه و آموزش و پرورش و مساجد و نظام آموزشی برای آنچه که «تربیت اسلامی» دانشآموزان عنوان شده، تاکید شده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران تاکید کرده است: تدوین کنندگان برنامه هفتم توسعه باید دستاورد این برخوردهای سختگیرانه در استخدام معلمان و نیز پذیرش دانشجویان به دانشگاهها را به دقت بررسی کرده و نتایج آن را در مبارزات مردم طی این سالها خوب تماشا کنند و دست از پیچیدن نسخههای شکست خورده و بیهوده بردارند حتی اگر نانشان در این کار است؛ زیرا چنین کاری مانند غرغره کردن شیوههای عبث و نخنمای دهههای گذشته است.
این شورا افزوده است: اکنون که ۴۴ سال از انقلاب میگذرد، ذهنیت دانش آموزان، دانشجویان و معلمان به تمامی دگرگون شده و بدنهی آموزش و پرورش تحولی عظیم را از سر گذرانده است و بهطور کلی فضای آموزشی از ایدئولوژی، اعلام برائت میکند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در پایان تصریح کرده است: دانشآموز، معلم و دانشجو از کلیت جامعه جدا نیستند آنان از تمامی رویدادهای اطراف خود چه معیشتی و چه سیاسی تاثیر میپذیرند و از مجموعه رویدادها به دستاورد بزرگی رسیدهاند که همانا دست رد بر پیکر این سیستم است.دیگر نمیتوانید صرفا با آموزشهای خاص و بهطور مکانیکی فضای ذهنی آنان را کنترل کنید؛ چرا که یک بار شکست خوردهاید و اینک بنا را بر توهمات پوشالی میگذارید.