به گزارش فرانیوز، طی دو روز گذشته بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی درباره وضعیت این دختر ۱۶ ساله ابراز نگرانی کردند.
روز یکشنبه نهم مهر گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه یک دختر دانشآموز به دلیل بر سر نداشتن مقنعه در ایستگاه متروی شهدای تهران هدف آزار نیروهای موسوم به «حجاببان» قرار گرفته و طی درگیری به وجود آمده، ماموری او را هل داده است که باعث شده سرش به میله آهنی واگن برخورد کند و بیهوش شود.
آرمیتا اندکی بعد با حضور ماموران اورژانس به بیمارستان نظامی فجر، متعلق به نیروی هوایی ارتش در تهران منتقل شد.
در پی این اتفاق، سازمان حقوق بشری ههنگاو گزارش داد ماموران امنیتی گوشیهای همراه تمامی اعضای خانواده گراوند را به دلیل «ظن ارسال هر گونه تصویر» ضبط کردهاند.
برخی گزارشها نیز حاکی از آن است که روز سهشنبه ملاقاتهای بخش آیسییو در طبقه اول بیمارستان فجر لغو شده و این بخش در محاصره کامل نیروهای امنیتی است.
به کما رفتن آرمیتا گراوند، واکنشهایی را در سطح جهانی به همراه داشته است.
هانا نویمن، نماینده پارلمان اروپا، درباره در کما بودن آرمیتا گراوند برای حجاب: «روزنامهنگار دیگری به خاطر گزارش این موضوع تهدید شد. یکی دیگر از اعضای خانواده به دلیل صحبت کردن زندانی شده است.چقدر دیگر زمان نیاز است تا جوزپ بورل در سیاست اتحادیه اروپا درباره ایران تجدیدنظر کند؟»
گاردین روز سهشنبه ۱۱ مهر در گزارشی نوشت فعالان حقوق بشر دلیل بیهوشی آرمیتا گراوند را ضرب و جرح او از سوی «ماموران گشت ارشاد جمهوری اسلامی» میدانند.
این رسانه بریتانیایی همچنین با اشاره به ویدیوی موجود از لحظه خارج کردن آرمیتا از واگن مترو، تاکید کرد تاکنون تصویری از اتفاقات داخل واگن منتشر نشده است.
گاردین همچنین به مصاحبه خبرگزاری دولتی جمهوی اسلامی (ایرنا) با والدین آرمیتا پرداخت و اعلام کرد جمهوری اسلامی پیش از این بارها به انجام مصاحبههای اجباری با افراد مختلف اقدام کرده است.
ایبیسینیوز، تایمز اسرائیل و تلگراف نیز همزمان این واقعه را پوشش داده اند. رسانه ها در آلمان، استرالیا، مالزی، ایتالیا، هند و سنگاپور نیز به این موضوع پرداخته اند.
آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان نیز در واکنش به وضعیت آرمیتا گراوند در حساب ایکس خود نوشت: «این غیر قابل تحمل است.»
آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «زن جوانی در ایران دوباره برای زنده ماندن میجنگد؛ فقط به این دلیل که در مترو موهایش بیرون بود. این غیرقابل تحمل است.».
او همچنین به گرفتن مصاحبه اجباری از پدر و مادر آرمیتا اشاره کرد و گفت آنها نباید جلوی دوربین حرف بزنند بلکه «حقشان این است که بر بالین دخترشان باشند».
روز سهشنبه ۱۱ مهر خبرگزاری ایرنا ویدیویی از صحبتهای مادر و پدر این دانشآموز منتشر کرد که گفتند «حادثه پیش آمده “یک اتفاق” بوده» است.
مادر این نوجوان در بخشی از این مصاحبه در حالتی مردد گفت: «فکر کنم افتاده … فکر کنم گفتند فشارش افتاده، خورده زمین، سرش به لبه مترو خورده و دوستانش او را بیرون آوردند ….»
شاهزاده رضا پهلوی نیز در پستی در شبکه اجتماعی ایکس، به کما رفتن آرمیتا را تاییدی دگرباره بر این مساله دانست که با وجود «این رژیم ضدایرانی، جان فرزندان ایران هر روز و هر لحظه در خطر است».
او در ادامه به روندی که حکومت در «دروغپراکنی و پنهانکاری» مانند ماجرای مهسا ژینا امینی در پیش گرفته اشاره و تاکید کرد که مانند یک سال پیش، اکنون نیز نباید به جمهوری اسلامی اجازه «لاپوشانی خشونت و جنایت» را داد.
مسیح علینژاد، فعال حقوق زنان در شبکه اکس (توییتر سابق) با انتشار خبر “آرمیتای ایران در کما” نوشته که یکی از بستگان با انتشار تصویر او خبر داده است که “حال آرمیتا خوب نیست”.
حساب کاربری «دیدهبان سازمان ملل» نیز با انتشار مطلبی در رسانه اجتماعی «ایکس» در واکنش به ضرب و شتم آرمیتا گراوند نوشت: آرمیتا گراوند، دختر ۱۶ ساله، پس از ضرب و شتم توسط پلیس اخلاق رژیم اسلامی در ایران اکنون در کما به سر میبرد، پلیسی که گفته میشد منحل شده است.
فرزاد صیفیکاران، روزنامهنگار و عضو تحریریه «زمانه مدیا» هم با انتشار یک نقاشی کشیده شده به وسیله آرمیتا گراوند، درباره او نوشت که آرمیتا «تکواندوکار حرفهای و دان ۳» است: «عاشق نقاشی است و از دو سال پیش بهصورت جدی نقاشی را شروع کرده. او اصالتا اهل کوهدشت در استان لرستان است، خانوادهاش اوایل دهه ۸۰ به کرمانشاه مهاجرت کردند و سپس به تهران. پدر و مادرش از ایل گراوند و فامیل هستند.»
علی مجتهدزاده، وکیل دادگستری، در مطلبی با عنوان «بازداشت خبرنگار شرق و بنبست روایتهای رسمی» درباره ماجرای عجیب بیهوش شدن دختر دانشآموز (آرمیتا گراوند) در مترو و بازداشت یک خبرنگار زن نوشت: حتی اگر بپذیریم که روایت رسمی در این خصوص سراسر درست و بینقص بوده، اما به نظر میرسد باید به بخش زیادی از افکار عمومی برای احساس بیاعتمادی به این روایت و عدم پذیرش آن حق داد. مراجع رسمی قبل از آنکه به دنبال ربط دادن بیاعتمادی عمومی به عملیات روانی دشمنان و مخالفان باشند باید به این بیندیشند که چرا جامعه نباید در چنین موقعیتی از خود بپرسد «اگر مشکلی در کار نبوده دلیل بازداشت یک خبرنگار و ممانعت از تهیه گزارش در این رابطه چیست؟»