آیا اسلام با مدرنیته سازگار است؟ برای پاسخ به این پرسش باید دید که ویژگی مدرنیته چیست و اسلام چه رابطهای با هر یک از این ویژگیها دارد.
ویژگی مدرنیته
از نظر تاریخی، مدرنیته با دورهی نوزایی آغاز شده و با عصر روشنگری، انقلاب فرانسه ادامه یافته و بر ایدهآلیسم آلمانی به عنوان گفتمان کلیدی آن دوران غرب استوار است و بر آزادی، دموکراسی، حقوق فردی و شهروندی، حقوق زنان، حقوق اقلیتهای قومی و دینی، رواداری و برابری شهروندان پافشاری دارد.
مدرنیته کوشش عقلانی انسان است برای تعیین سرنوشت خود و نیل به حقوق و کرامت بشر، حل مشکل خود با همفکری و بررسی و نقد و شناخت وضعیت روز، نه بر اساس دستوراتی که سدهها و هزارهها سال پیش از این گفته شد. خردورزی سنجشگرانه و انسان محوری هسته اصلی پروژهی مدرنیته است. از ویژگیهای مدرنیته میتوان موارد زیر را بر شمرد:
اعتلای فردیت: تاکید فزاینده بر فردیت انسان و آزادیهای فردی در مقابل ساختارهای کنترل کنندهی اندیشه و عمل در جامعهی سنتی مانند خانواده، روستا، قبیله، کلیسا، مسجد، فرهنگستان و …. پذیرش واقعیت منحصر به فرد بودن هر انسان. افراد آزادند، ولی مسئول کردار، رفتار و آفریدههای خود هستند. افراد دارای حقوق و مسئولیت معینی در مقابل گروهها و جامعه هستند.
افسونزدایی از جهان: نفی درک مقدس، اسطورهای و مابعدالطبیعی از تمام جنبههای مختلف زندگی، سنت و فرهنگ.
انقلابهای علمی و صنعتی: پافشاری بر علم گالیلهای و نیوتونی همراه با انقلابهای علمی و صنعتی و نقش فزاینده علم و فناوری. تسلط بیش از پیش انسان بر طبیعت با بهکارگیری علم و تکنولوژی.
آزادی: اصل آزادی در پروژه مدرنیته نقش بنیادی و مرکزی داشت. آزادی در مدرنیته بر ابعاد علمی، فرهنگی، آموزشی، هنری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فردی تاثیر داشت. هگل مهمترین اصل مدرنیته را آزادی میداند. آزادی با خود، فردگرایی، حق انتقاد، استقلال اندیشه و کنشگری را در پی می آورد. هگل در نهادهای سیاسی دولت تحقق آزادی را میدید و اعلام کرد تاریخ مدرن حرکتی پرشتاب به سوی آزادی است.
آغاز روانشناسی مدرن: برخی بر آن هستند که روانشناسی مدرن که بر مدرنیته تاثیر داشت، در سال ۱۸۷۹ آغاز شد، زمانی که ویلهلم وونت (۱۸۳۲ -۱۹۲۰) که به عنوان پدر روانشناسی مدرن شناخته می شود – نخستین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را تأسیس کرد. او در این آزمایشگاه به بررسی سرشت اعتقادات مذهبی، شناسایی اختلالات مغزی و رفتارهای ناهنجار پرداخته و بدین سان موفق شد روانشناسی را به عنوان رشتهای مجزا از رشتههای علوم دیگر تثبیت کند. از آن تاریخ به بعد، مطالعه روانشناسی تا امروز تکامل یافت.
بوروکراسی: بوروکراسی یا دیوانسالاری بهمعنی یک سیستم کارکرد عقلانی و قانونمند است. سلسله مراتب اجتماعی که با تقسیم کار نظم و ترتیب، روش و رویه را مشخص میکند. بوروکراسی در مدرنیته گسترش چشمگیر داشت.
بهبود انگیزهمحور: بهبود انگیزهمحور یعنی انسان محصول خواستهها، خواهشها و آرمانهای تکاملی است و باید خودش به خود در دستیابی به آن خواستهها کمک کند. پروژههای بهبود اخلاقی، ارشاد و نهی از منکر، ترساندن یا تحمیل فضیلت، پند دادن به پاکدامنی و پرهیزگاری عمومی، نتیجه نمیدهد و غیرانسانی است. انسان با شناخت خود اعتلا مییابد.
بیگانگی: دورماندگی فرد از سیستمهای مفهومی مثل خانواده، کار معنادار، مذهب، قبیله و غیره. در تجربیات غربی درباره سه شکل بیگانگی بحث میشود: بیگانگی فرد از طبیعت، از خود و از جامعه. با رشد مدرنیته این بیگانگی گسترش یافت.
جامعه تودهای: جامعهی تودهای به جامعه مدرن که مردم با وجود گوناگونی و پراکندگی چون نیرویی یکپارچه رفتار میکنند، میگویند. در این جامعهها بوروکراسی و نهادهای غیرشخصی جایگزین بسیاری از تصورات جامعه سنتی شده و منجر به بیگانگی اجتماعی میشود. رسانههای جمعی کارا و اشاعهی گستردهی شیوههای فرهنگی یکسان و تبلیغ مُد در این جوامع برجسته است. جوامع تودهای، معمولاً به کشورهای توسعه یافتهای اطلاق می شود که دارای نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در مقیاس بزرگ هستند و زندگی روزمره و رفتار اکثریت مردم، هدایت و مدیریت میشود. در دوران مدرن این پدیده با ظهور رسانههای جمعی و اینترنت اهمیت و دامنه وسیعتری پیدا کرده است.
جامعهی صنعتی: جامعهی صنعتی جامعهای است که با استفاده از فناوری، به توانایی تولید انبوه برای تأمین نیازهای جمعیتی بزرگ با آمادگی برای تقسیم کار گسترده دست یافته و حول تولید و توزیع محصولات صنعتی شکل گرفتهاند. صنعتی شدن یکی از برجستهترین ویژگی مدرنیته است. خلاصه کردن مدرنیته در صنعتی شدن یکی از رایجترین برداشت نادرست از مدرنیته است.
جدایی دین از دولت: جدایی دین از دولت یا اصول سکولاریسم شامل بسیاری از آزادیهایی است که دموکراسی غربی از آن حمایت و پشتیبانی میکند: جدایی نهادهای مذهبی از نهادهای دولتی و حوزه عمومی. آزادی عمل به ایمان یا عقیده بدون آسیب رساندن و تحمیل نظرات خود به دیگران، آزادی تغییر مذهب یا نداشتن دین و مذهب بر اساس وجدان خود. برابری انسانها بدون توجه به ایمان و اعتقاد طوری که داشتن و یا نداشتن اعتقادات مذهبی برای هیچ فردی مزیت یا ضرر ندارد.
خردورزی – در این دوران تفکر تکاملی در زمینشناسی، زیستشناسی، سیاست و علوم اجتماعی آغاز شد. در مدرنیته این باور شکل گرفت که جهان را می توان از طریق یک سیستم معقول و منطقی از نظریهها و دادههای قابل دسترسی و عینی، درک و مدیریت کرد. خرد و عقلانیت در جوامع مدرن حرف اول را می زد اما از طرف دیگر باعث به وجود آمدن سازمانهای بوروکراتیک عظیم شد که وبر آن را در حکم قفس آهنینی می دید که انسان برای خود ایجاد کرده بود.
خردورزی سنجشگرانه: خردورزی سنجشگرانه انسان را خودمختار میشناسد که توانایی شناخت و شناساندن خود و جهان دارد بر آزادیهای فردی انسان خودمختار پافشاری میکند.
رواداری: گسترش رواداری به عنوان یک ارزش و باور سیاسی و اجتماعی مهم سیاسی و خصوصیت اخلاقی مدرن که به حقوق برابر اقلیت سیاسی و مذهبی و دگراندیش باور دارد و عمل میکند، با مدرنیته توان بیشتر یافت. آزادیهای فردی با رواداری ژرفتر شد. جنگهای فرسایشی مذهبی چندین دهساله پایان یافت. صلح، آرامش و همبستگی با قبول رواداری راه را برای پیشرفت، سازندگی و رفاه باز کرد.
سکولاریزاسیون – مذهب و باورهای مذهبی نفوذ خود را به تدریج در سطح اجتماعی از دست دادند. مدرنیزاسیون مستلزم فرآیند سکولاریزاسیون است. یعنی به طور سیستماتیک نهادها، باورها و اعمال دینی را به چالش می کشد و آنها را جایگزین عقل و علم می کند. این فرآیند نخستین بار در اواخر قرن هفدهم در اروپای مسیحی به طور نظاممند آغاز شد.
شهرنشینی: شهرنشینی به انتقال مردم، مراکز فرهنگی و نفوذ سیاسی از مناطق روستایی به مناطق شهرهای بزرگ اشاره دارد. با شروع انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی انگلیس در اواخر قرن هجدهم، رشد بیسابقه ای در جمعیت شهرنشین ایجاد گردید.
ظهور دولت-ملت: دولت-ملت های مدرن به عنوان دولتهای متمرکز عقلانی شکل گرفت که اغلب از دستهبندیهای محلی، قومی و مذهبی عبور کردند و به حقوق برابر شهروندان رسیدند.
ظهور سوداگرایی و سرمایهداری: سوداگرایی یا مرکانتیلیسم سیاست اقتصادی است که میگوید دولت باید اقتصاد را کنترل کند، ملت باید ثروت خود را با بیشتر کردن فروش خود از خرید از سایر کشورها افزایش دهد. این سیاست برای حداکثر سازی صادرات و حداقل کردن واردات در اقتصاد یک کشور، در سدهی ۱۶ تا ۱۸ طراحی شدهاست و به جنگها، کشف و گسترش استعمار جهان بیرون از غرب منجر شد.
ظهور علوم اجتماعی و مردم شناسی: علوم اجتماعی یعنی جامعه شناسی، مردم شناسی و علوم سیاسی در نتیجه توسعه جامعه مدرن شکل گرفت و ژرف شد.
عمومیتبخشی: عمومیتبخشی بهکارگیری ایدهها و یا ادعاها برای همهی فرهنگها و همهی شرایط بدون توجه به تمایزات محلی و موقعیت است. این برخورد در مدرنیت چشمگیر است.
عینیتباوری: باور به این که واقعیتها مستقل از ذهن ما وجود دارند و هر ادعای حقیقت را می توان با اطلاعات مستقلی که در دسترس همه است، ثابت کرد.
فروکاستگرایی: فروکاستگرایی یا تقلیلگرایی به فروکاهی سرشت پدیدهها به مجموع مؤلفهها و اصول بنیادین آنها یا بهطور کلی اموری سادهتر میگویند. مفهوم فروکاستگرایی را نخستین بار دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) معرفی نمود.
کالاییسازی: کالاییسازی یعنی تبدیل همه جنبهیهای زندگی به کالا مصرفی و مبادله پولی است. محصولات، مواد، خدمات، ایدهها، طبیعت، اطلاعات شخصی، حیوانات و حتی انسانها به کالا تبدیل میشوند.
گذار به دموکراسی: دموکراسیسازی یا گذار به دموکراسی به سیستمهای سیاسی با انتخابات آزاد، قوه قضائیه مستقل، حاکمیت قانون، جدایی سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه و احترام به حقوق بشر گفته میشود. همچنین به هنجارها، نهادها و شیوههای دموکراتیک در جامعه نیز اشارت دارد.
گسترش رسانههای جمعی: رسانههای جمعی آزاد از عوامل مهم مدرنیزاسیون بودند. مردم با سیاستها، مکانها، رفتارها و فرهنگهای جدید آشنا شدند. همبستگی و همدلی خود را گسترش دادند. رسانههای جمعی با گسترش دامنهی دانش و هنر نوع بشر، راه آفرینش آنها را گشودند. توان و معجزات انسان زمینی، همزمان با نشان دادن نادرستی و دروغین بودن ادعاها و معجزات پیامبران و نمایندگان آنها، اعتماد به نفس انسان و ایمان به خِردِ مشکلگشای او را افزایش داد.
ماشینی کردن: ماشینی کردن، مکانیزه کردن یا مکانیزاسیون یعنی انتقال ابزار تولید از نیروی انسانی به فناوری پیشرفته و استفاده از ماشین به منظور کاهش نیروی انسانی در تولید کالا. افزایش تولید، کاهش رنج تولید و پیدایش کارگران متخصص، کنشگری سیاسی و اجتماعی در جامعه مدرن را گسترش داد.
همگنسازی: همگنسازی تلاش طیفی از نیروهای اجتماعی برای یکنواخت کردن اندیشهها، سلیقهها و محصولات فرهنگی، آداب و رسوم و ارزشها و باورها است. کاهش تنوع اندیشگی و فرهنگی از طریق تبلیغ و ترویج، رایج کردن و انتشار طیف گسترده ای از نمادهای فرهنگی عملی میشود. بازار هنر را برای همگنسازی، رواج مد و تبلیغ خود میخرد.
موانع مدرنیته در ایران
مبارزه مردم ایران در صد و پنجاه سال اخیر، از انقلاب مشروطه تا امروز، تلاش برای رهایی از فقر، رکود و سنت (خودکامگی پادشاهان و تعمیق و خرافات روحانیون) و حرکت به سوی مدرنیته، رفاه و سازندگی و کرامت انسان است.
مدرنیتهای که در غرب باعث پیشرفت و رفاه شد، جنبههای گوناگون داشت که باهم ارتباط ساختمند و تکمیلکننده دارند و باهم یک نظام تشکیل میدهند. بیشک باید به شرایط و فرهنگ بومی خودمان توجه جدی کنیم، ولی بومیگرایی مردمفریبانه که سرشت، ویژگی و نیازهای مشترک انسان را نفی میکند و یا نادیدهگرفتن برخی از جنبههای مدرنیته، نتیجه دلخواه نخواهد داد.
برخی جنبههای مدرنیته
میتوان در مدرنیته، جنبههای سیاسی، علمی، صنعتی و تکنولوژیک، زیباییشناختی، فلسفی و اقتصادی دید.
جنبه اقتصادی مدرنیته طرح سوداگرایی، سرمایهداری،تولید صنعتی، تقسیم کار و اقتصاد بازار را مطرح میکند.
جنبه هنری و زیباییشناختی مدرنیته رابطهای جدید انسان با زیبایی و مفهوم جدیدی از ذوق و سلیقه ارائه میکند. به آفرینش نو و خلاق ارج مینهاد و بر اصیل بودن هنر پافشاری دارد.
جنبه سیاسی مدرنیته بر دموکراسی و حقوق شهروندی استوار است. نخستین مرحله مدرنیته با آثار نیکولو ماکیاولی آغاز شد که آشکارا سبک قرون وسطایی و ارسطویی تحلیل سیاست را که امور چگونه باید باشد را به تحلیل واقعگرایانه که واقعیت امور چیست عوض کرد. او همچنین پیشنهاد کرد که هدف سیاست مدیریت فرصت یا ثروت به نفع خود است و اعتماد به مَشیّتِ الهی و استفاده ابزاری از آن بیشک به شر منجر میشود.
در جامعه مدرن پذیرفته شد مدیریت سیاستمداران ماهر، کاردان و باتجربه میتواند به نفع عموم باشد. «تفکیک قوا»ی دولت در قانون اساسی در دولت که نخستین بار توسط مونتسکیو پیشنهاد شد در قوانین اساسی اکثر دموکراسیهای مدرن گنجانده شد.
جنبه سکولار مدرنیته با رهایی از دین در عرصه عمومی، به ویژه هژمونی مسیحیت کاتولیک رومی برجسته است. اندیشه نوین اعتقاد یهودی-مسیحی به خدای کتاب مقدس را به عنوان یادگاری از اعصار خرافی رد میکند. با تردید روشمند انقلابی دکارت، تنها ضامن تبدیل حقیقت به یقین خدا یا کلیسا نیست، بلکه قضاوت درونی و شخصی انسان است. این طرز تفکر پژواکِ جوهرهی مدرنیته است که برای رهایی بشریت از همهی قیدهای قرون وسطی نبرد میکرد. در نبرد برای رهایی، انسان خود را از تعهد به حقیقت وحیانی مسیحی و آموزه کلیسا رها می کند. به قانونگذاری وضعی برای حل مشکلات خود و رسیدن به کرامت و مقام انسانی روی میآورد. نیروی پیشرویی که نوید رهایی نوع بشر را از جهل و اندیشههای غیرعقلانی میدهد.
بسیاری از متکلمان مسیحی با روشهای مختلف با الهیاتی لیبرال برای سازگارکردن دین با مدرنیته در غرب تلاش کردند. هر چند عدهای معدود کاتولیکهای سنت گرا، ارتدوکس شرقی و متفکران و روحانیون پروتستان بنیادگرا با بدبینی به مبارزه خود با مدرنیته ادامه دادند. مبارزه آنها امروزه با بنیادگرایی هندو در هند، بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه و بنیادگرایی یهودیان در اسرائیل پیوند خورد و همچنان مشکلساز است.
جنبه علمی مدرنیته نتیجه گسست معرفتی با کیهانشناسی ارسطویی است که علم جدید، انقلاب صنعتی و تکنولوژی مدرن را پایهگذاری کرد.
در قرنهای ۱۶ و ۱۷، کوپرنیک، کپلر، گالیله و دیگران رویکرد جدیدی در فیزیک و نجوم ایجاد کردند. کوپرنیک مدل جدیدی از منظومه شمسی ارائه کرد که دیگر زمین برای این که انسان به عنوان اشرف مخلوقات در آن زندگی میکند، در مرکز جهان قرار نداشت.
فرانسیس بیکن، یک رویکرد روششناختی جدید ارائه کرد. رویکردی مبتنی بر آزمایش در علم است. او همچنین میگفت علم باید به دنبال کنترل طبیعت به خاطر بشریت باشد، نه اینکه به دنبال درک آن صرفاً به خاطر درککردن.
رنه دکارت که هم تحت تأثیر فیزیک جدید گالیله و هم تحت تأثیر بیکن قرار گرفته بود، اندکی بعد استدلال کرد که ریاضیات و هندسه مدلی از چگونگی ایجاد و عمومیت بخشیدن دانش علمی در مقیاس کوچک ارائه میکنند. او استدلال میکرد که خود انسان ها را هم میتوان به عنوان ماشینهای بسیار پیچیده درک کرد.
اسحاق نیوتن، تحت تأثیر دکارت، و همچنین، مانند بیکن، طرفدار آزمایش و تجربه، الگویی را ارائه کرد که چگونه ریاضیات دکارتی، هندسه و استنتاج نظری از یک سو، و مشاهده تجربی و استقراء بیکنی از سوی دیگر، می توانند با هم منجر به پیشرفتهای بزرگ در درک عملی قوانین در طبیعت شود.
پیشرفت علمی در قرنهای ۱۶ و ۱۷ طرز تفکر مردم را در مورد بسیاری چیزها دگرگون کرد و راهگشاری مدرنیته شد.
جنبه فناوری مدرنیته برخی اواسط قرن پانزدهم که تکنولوژی چاپ سُربی با حروف سربیِ متحرک در اروپا گسترش یافت را سرآغاز جامعه «مدرن» میشمارند. ارتباطات ژرفی بین گسترش فناوری و ژرفش مدرنیته وجود دارد، و حتی میتوان گفت فناوری ویژگی متمایزکننده و سرشتنمای مدرنیته است.
مدرنیته فقط واردکردن و خریدن فناوری مدرن نیست، بلکه دیگر جنبههای مدرنیته نیز باید در یک مبارزه مدنی پیگیر و فرهنگ سازی درازمدت شکل بگیرد. در تلاش برای رسیدن به شیوههای زندگی متناسب با فرهنگ جهانی مدرن و کرامت انسانی، مردم ما با چالشهای بزرگی روبرو هستند که برخی از ارزشها و شیوههای فرهنگهای سنتی ایرانی-اسلامی ناشی میشوند و برخی دیگر میراث تسلط کشورهای اروپایی و امریکاست. از جمله مشکلات ویژه ما عبارتند از: توسعه اقتصادی، توسعه همبستگی ملی، حقوق و وظایف شهروندی، تکامل نهادهای سیاسی دموکراتیک مناسب و بادوام، توسعه ایدئولوژی های مناسب و دموکراتیک، مبارزه با فساد سیاسی و اقتصادی و نقد معیارهای اخلاقی سنتی و مذهبی غیرانسانی و شتاببخشی دگرگونیهای سریع اجتماعی.
تاریخ، تجربه، ارزشها و نهادهای مدرنیته غربی، کمک ارزشمندی است که مدرنیته ایرانی باید خلاقانه آنرا در مبارزه سخت خود با توجه به ویژگی فرهنگی و سنت ایرانی بهکار گیرد.
جنبه جامعهشناختی مدرنیته بر درک سبک زندگی، انسان و جامعهی مدرن تمرکز دارد. در سبک زندگی مدرن ظرفیتهای پیشین زندگی اجتماعی از طریق چارچوببندی مجددِ کنشهای اجتماعی برای همه انسانها بازسازی میشوند.
جامعه مدرن ویژگیهای خود را دارد: (۱) مجموعه ویژهای از نگرشها نسبت به جهان است، اندیشه جهانی آزاد برای دگرسازی، با مداخله انسان. (۲) مجموعهای از نهادهای اقتصادی، به ویژه تولید صنعتی و اقتصاد بازار. (۳) مجموعهای از نهادهای سیاسی، از جمله دولت-ملت و دموکراسی. در نتیجه این ویژگیها، مدرنیته بسیار پویاتر از هر نوع نظم اجتماعی پیشین عمل میکند. جامعهای است با مجموعهای از نهادها که برخلاف همهی فرهنگهای پیشین، به جای گذشته، در آینده زندگی میکند.
جنبه فلسفی مدرنیته پافشاری بر آگاهی فرد از طبیعت و سرنوشت خود است. انسان در مرکز و پایه و اساس تفکر و اندیشه قرار دارد. عقل انتقادی و سنجشگر و انسانگرا، تلاش در تقدسزادیی و اسطورهزدایی در فلسفه مدرنیته برجسته است.
فلسفهی دوران نخستین مدرنیته بر از دست دادن یقین مطلق و انحصار حقیقت و درک این موضوع که یقین هرگز نمی توان یک بار و برای همیشه حاصل شود پافشاری دارد.
مدرنیته در گستردهترین معنای آن برای پیشروی اندیشه و خردورزی کوشید و همواره هدفش رهایی انسانها از ترس، ستم و بردگی و برکشیدن آنها به عنوان سرور با کرامت جهان است.
اسلام و جنبه اقتصادی مدرنیته
چیزی به اسم نظام اقتصادی اسلامی وجود خارجی ندارد. آنچه اینجا و آنجا عدهای مسلمانان بهنام اقتصاد اسلامی به بهرهگیری از اقتصاد سنتی عربستان، آیات قرآن و سنت تدوین کردند، در ترکیب با قدرت سیاسی و اقتصادی بیکران ولی فقیه، امام و خلیفه و بیحقوقی شهروندان و سانسور رسانهها، همواره به یک کنترلِ دولتیِ ناکارآمدِ اقتصاد و فساد نهادینه شده منجر میشود.
در فقه اسلام مفهومی بهنام اَنْفال وجود دارد. برداشت شیعه از انفال با برداشت اهل سنت متفاوت است. اهل سنت انفال را متعلق به حکومت اسلامی و به تبع آن را متعلق به عموم مسلمین میدانند. اما شیعیان انفال را مالکیت انحصاری نبی و در غیابش امام و در غیاب امام ولیفقیه میدانند. به زبان دیگر ولی فقیه در شیعه بر جان و مال همه شهروندان بدون هیچ محدویت و پاسخگویی تسلط دارد. در ایران روند مالکیت انفال پس انقلاب همخوان با بسط خودکامگی ولایت مطلقه فقیه گسترش یافت. درابتدای انقلاب، انفال محدود به مصادرههای بنیاد پهلوی و اموال ۵۳ نفر صاحبان صنایع بزرگ میشد. از سال ۱۳۶۸ دامنهی انفال باز گسترش یافت و تمام اموال رها شده در جنگ، مصادره شده و بصورت نامشروع بدست آمده را زیر نظر ستاد، یعنی زیر نظر شخص خامنهای قرار داد.
خامنهای این امکانات کلان مالی را بدون پرداخت مالیات و بدون آوردن آن در بودجه مصوب مجلس در اختیار دارد. او توسعه تسلیحات کشتار جمعی، سازمان دادن جنگهای نیابتی، ساختن ۲۲ هکتار حرم و خانه در کربلا را تامین مالی میکند، به بهای زندگی میلیونها ایرانی زیر خط فقر، کولبری در کردستان عزیز، سوختبری در بلوچستان عزیز، نداشتن آب آشامیدنی در خوزستان عزیز، و نداشتن مدرسه برای کودکان سیستان و بلوچستان.
اسلام و جنبه هنری و زیباییشناختی مدرنیته
اسلام در کل آفرینش را برای انسان نمیپذیرد. آفرینش هنری سخت نکوهیده است و آفرینش اجتماعی مثل وضع قانون جدید بدعت. عدم شناخت فردیت و پذیرش هنر خلاقه به ویژه در عرصه شعر، موسیقی، نقاشی و مجسمهسازی، یک مبارزه جدی و فراگیر برای عقب نشاندن روحانیون اسلامی را در دستور کار قرار میدهد.
اسلام انسان را به خلق و آفرینش تشویق نمیکند، بلکه بر تقلید و تکرار پافشاری میکند. در مدرنیته با الهام از ارسطو تا هگل تا هابرماس برای تقلید هیچ ارزشی قائل نیست. اگر تقلیدی صورت میگیرد باید از اصل کاملتر باشد.
اسلام و جنبه سیاسی مدرنیته
اسلام هیچ سازوکاری برای تعویض قدرت و یا شرکت مردم در سرنوشت خود ندارد و سازوکارهای کارای موجود دموکراتیک را هم نمیپذیرد. پس از درگذشت حضرت محمد، پیش از دفن پیامبر، رهبران مسلمان در سقیفهی بنی ساعد با تهدید، خدعه و نیرنگ بهجان هم افتادند. در آنجا پیشنهاد رهبری مشترک دو امیر یکی از مهاجرین و یکی از انصار و یا رهبری شورایی مطرح شد. ولی این پیشنهادها با خشونت سرکوب شد و پیشنهادکنندگان را از جمع بیرون کردند. شیوه رهبری قبیلهای با تاکید بر این که رهبری در قریش بماند تحمیل و با ابوبکر بیعت شد.
تاریخ اسلام هیچ انتقال قدرت دموکراتیک و صلحآمیزی را نشان نمیدهد. همهی انتقال قدرتها با قتل، خشونت، خدعه و دروغ همراه بوده است: از بیعت ابوبکر تا انتخاب خامنهای. بیشتر جشنهای شروع فرمانروایی حکمرانان اسلامی با مجمعهای از سر بریدهی حکمران پیشین شروع شد.
اسلام در مقابل دموکراسی، حقوق شهروندی و حق قانونگذاری وضعی بشر ایستاده است. حکومتهای اسلامی مثل جمهوری اسلامی ایران، طالبان افغانستان و داعش، ارزشی برای مشروعیت خود با رای مردم قائل نیستند. خمینی، خامنهای، ملا عمر، ابوبکر بغدادی، ملا اختر منصور، هبتالله آخوندزاده، ایمنالظواهری، ابوبکر شکائو و … مشروعیت خود را از خدا میگیرند و نیازی به تایید مردم ندارند.
از نگاه مسلمانان، قانون را محمد در ۱۴۰۰ سال پیش تدوین کرد. وظیفه بشر تطبیق این قانون بر مشکلات روز است نه تدوین قانون وضعی جدید که بدعت و کفر است.
جنگ قدرت بین شیعیان عراق و کشته شدن فرزندان مردم، لزوم بیش از پیش دموکراسی سکولار و قهرپرهیز مبتنی بر حقوق بشر را در دستور مردم خاورمیانه قرار میدهد.
اسلام و جنبه علمی و تکنولوژیک مدرنیته
از نظر مسلمانان اینکه اظهارات کیهانشناسی و علمی قرآن با دستاوردهای امروزه بشر در تضاد است، از فهم ناقص بشر است وگرنه بر علم و دانش و خرد محمد نباید شک کرد.
اسلام با دانش امروزی، چه علوم طبیعی و چه علوم اجتماعی که با گفتههای محمد همخوانی نداشته باشد مبارزه میکند. نظریه تکامل از کتابهای درسی حذف میشود. علوم اجتماعی که حقوق انسان و قانونگذاری بشر را توضیح میدهد غربی قلمداد میشود و ممنوع میگردد.
دستاوردهای تکنولوژیک که آزادی انسان را آسانتر میکند مثل اینترنت، ماهواره و رسانههای اجتماعی سخت محدود و کنترل میشود. اما ابزار کشتار جمعی برای اجرای فریضه جهاد با سرمایه مردم و به قیمت حذف نان از سفره شهروندان، گسترش مییابد. تلویزیون به اصلیترین کانال اشاعه دروغ، خرافات و تنفر و دشمنی تبدیل میشود.
میگویند کارد دستهاش را نمیبرد. اما روحانیون شیعه این کار را ممکن کردند. از تکنولوژی مدرن بر علیه علم و دانش مدرن که بر آزادی و کرامت انسان پافشاری میکند، بیشترین استفاده را میکنند.
اسلام و جنبه فلسفی مدرنیته
اسلام با جنبه فلسفی مدرنیته فرسنگها فاصله دارد. آگاهی فرد از طبیعت و سرنوشت خود را نفی میکند. با انسان اندیشمند، پرسشگر شککننده سر ستیز دارد. برای انسان کرامت و خودمختاری قائل نیست. تفکر مستقل جایی در اسلام ندارد. درک و تفسیر مستقل از سخنان خدا ممنوع است. این درک باید از طریق فقها انجام شود تا درست باشد. یعنی اندیشه متوقف شود و پیروی و تقیلد در همه سطوح جاری شود.
الگوی انسانِ مسلمان، ابراهیم است. ابراهیم بدون آنکه برای اسماعیل فردیتی قائل باشد، بدون آنکه پسرش بالغ شده باشد که خودش بتواند انتخاب کند، میخواهد سرش را با خودخواهی تمام برای بیمه کردن بهشت و حوری برای خودش، در راه خدای خود ببرد. از اینکه سربریدن انسان که در اسلام بسیار رایج است و بزرگترین توهین به انسان است بگذریم، سلف صالح مسلمانان سر هزاران مخالف خود را با توهین بریدند و در دامن مادران، پدران، همسران، دختران و پسران آنها انداختند. انسان طراز اسلام همچون ابراهیم سرسپردگی بردهوار دارد و به راحتی بدون هیچ عذاب وجدان و همدلی، انسان دیگر را سر میبرد، حتی اگر پسر او باشد.
شیفتگان سنت با سرکوب، قتل، تکفیر و تعزیز در مقابل مدرنیته ایستادهاند و آنرا دینستیزی و غربزدگی مینامند. اسلام در واقع با مدرنیته سازگار نیست. ولی از دستاوردهای فنی و تکنولوژیک آن برای پیشبرد ایدههای پیشامدرنیته خود و سرکوبِ جنبههای سیاسی، علمی، زیباییشناختی و فلسفی مدرنیته استفاده میکند. برای نمونه از هواپیما و پهباد در جهاد، از بلندگو برای روضهخوانی و از آلات موسیقی ساخت غرب برای تعزیه وعزاداری در محرم استفاده میکند. از تکنیک مدرن برای اشاعه خرافات پیشامدرنیته بهره میگیرد.
روحانیون ایران جلوی همهی گامهای آرام مدرنیته در ایران تا آخرین نفس ایستادند تا مردم با مفتضح کردن آنها به پیش رفتند. جالب اینکه نه روحانیون از رو رفتند و نه اکثریت مردم درس گرفتند و خللی در اعتقاد خرافی آنها وارد شد. برای نمونه، زمانی که رضاشاه دستور داد برای گرفتن شناسنامه همه شهروندان به شهربانیها بروند، برخی از روحانیون فتوا دادند گرفتن شناسنامه حرام است و نیرنگی است برای دانستن نام همسر و دختران شما.
علاوه بر مخالفت با شناسنامه روحانیون مخالفت با قرنطینه، واکسیناسیون، گیرندههای ماهواره، دوچرخسواری زنان، تماشای مسابقه فوتبال زنان و دوش حمام را نیز در کارنامه خود دارند.
زمانی که با پیشرفت صنعتی و فناوری، بهداشتی و آگاهی، مردم در ایران به جای «خزینه» از دوش در حمام استفاده کردند، روحانیون به مخالفت برخاستند. برخی دینداران مسلمان برای نجات اسلام از مال خود مایه گذاشتند. آنها به خزینهدارها «رشوه» میدادند تا در صبحهای زود به آنها اجازه استفاده از خزینه را برای غسل ارتماسی بدهند.
برای جوانانی که خزینه را ندیدند باید بگویم: در دوران کودکی ما حمام خانگی وجود نداشت، ما در حمامهای عمومی حمام میکردیم. در حمام عمومی مخزنی پر از آب به ارتفاع قد یک انسان و طول و عرض دو یا سه متر وجود اشت که همه در آن حمام میکردند. از اینرو، در آن زمان مسئولان بهداشتی ایران به این نتیجه رسیده بودند که «خزینهها یکی از مرکزهای اصلی نشر عفونتها و بیماریهای واگیر دار خطرناک است و سلامت عمومی جامعه را به خطر میاندازند».
استدلال روحانیون این بود که بدون خزینه غسل ارتماسی ممکن نیست. غسل ارتماسی یعنی فرو بردن یک بارهی همهی بدن در آب تا پس از همآغوشی، دیندار پاک شود. در نظر روحانیون مسلمان خزینه آب کُر است، هم پاک است هم پاک کننده. آب کُر آن حجم آبی است که در طول، عرض و ارتفاع سه وجب و نیم میگنجد. به نظر روحانیون شیعه، آب کُر پاک کننده است ولی آب دوش پاک نمیکند.
گسترش حمامهای مدرن با دوشها و بیاعتنایی مردم به نظرات مفتضح روحانیون آنها را مجبور به عقب نشینی کرد. روحانیون نرمش قهرمانانه کردند و گفتند، ما پیامبری متکبر نیستیم، حالا که درخت نمیآید ما میرویم. مردم حالا که حرف ما را قبول نمی کنید ما به شما اجازه میدهیم پس از همآغوشی غسل ترتیبی کنید. غسل ترتیبی شستن بخش بخش بدن زیر دوش است به جای یکجا فرو بردن همهی بدن در آب.
جدیدترین تلاش روحانیون برای حفظ کیان دین اسلام، مخالفت با حضور بانوان دلیر ما در تماشای مسابقات فوتبال در ورزشگاهها بود. حضور رسمی بانوان ایرانی در یک آوردگاه ورزشی پس از تقریباً چهار دهه عمر جمهوری اسلامی، سرانجام برای نخستین بار در ۳ شهریور ۱۴۰۱ با حضور پانصد تماشاگر زن در ورزشگاه آزادی در مسابقه استقلال تهران و مس کرمان عملی شد و در جنبش زنان ایران و تاریخ ورزش ایران روز فرخندهای بعد از انقلاب ثبت کرد.
استدلال روحانیون این است که محیط استادیومها غیر اخلاقی است و حرفهای رکیک رد و بدل میشود. دیگر استدلال این است که زن مسلمان نباید به بدن برهنه مرد (در فوتبال یک وجب بالای زانو و یک وجب پایین زانو) نگاه کند حتی اگر از فاصله جایگاه تماشاگران تا زمین بازی باشد. پس رفتن زنان به استادیوم جایز نیست. حال این نگرانی روحانیون برای حفظ کرامت زن را با قانون شرعی چند همسری، ازدواج موقت یک ساعته شرعی و هجوم شیعیان سراسر جهان به مشهد و آزادی بردگی و حق بردهدار در کامیابی از برده زن مقایسه کنید.
چه باید کرد؟
جمهوری اسلامی دستاوردهای صد ساله مبارزه مردم ایران برای مدرنیته را مورد تهاجم و تعارض شدید قرار داد. تبعیض علیه زنان، نقض حقوق بشر و آزادی های فردی فقط بخش کوچکی از کارنامه سیاه مسلمانان انقلابی است. اجرای مجازاتهای قرون وسطایی مانند قطع عضو و سنگسار، فشار بر اقلیت های قومی و مذهبی(بهائی، سنی، دارویش، اسماعیلی و ….)، اعدام و مصادره اموال شهروندان به دلیل باور های دینی، محرومیت از حق تحصیلات عالی به باورهای سیاسی و مذهبی، برخی دیگر از ضدیت حکومت اسلامی با اساس مدرنیته است.
از اینرو بدیهی است انقلاب ۵۷ و جمهوری اسلامی که در پی آن تاسیس شد پدیدهای ضد مدرن است و با جنبههای مختلف تجدد به مبارزه میپردازد.
در برخورد با مدرنیته باید به دو موضوع اندیشید: تاثیر ساختمند جنبههای مختلف مدرنیته و ویژگی تاریخی، سیاسی و فرهنگی ایران. با انتخاب گزینشی از جنبهای از مدرنیته مبارزه با دستاوردهای مثبت آن مثل آزادی، دموکراسی، حقوق فردی و شهروندی، حقوق زنان، حقوق اقلیتهای قومی و دینی و اتنیکها، رواداری و برابری با کرامت همهی انسانهای با حقوق بشری، مدنی و شخصی، میتوان صنعتی شد، ولی نمیتوان انسان مدرن با کرامت انسانی، کنشگر، پرسنده، خودمختار، بااراده، سستیناپذیر، قدرتمند، منضبط، ظلمناپذیر، مبتکر و آفریننده شد و اراده تغییر و بهبود در زندگی خود و دیگران داشت.
در ایران آزادی و سکولاریسم برجسته است. یک مبارزه فرهنگی و مدنی همهجانبه، پیگیر، دراز مدت و خستگیناپذیر لازم است. بدون ایجاد جو تنفر و توهین، در فرهنگ سازی و محیط دموکراتیک و روادار، پژوهش علمی و بیطرفانه، بحث نظری مشکلگشا، مبارزه مدنی متشکل را گسترش داد.
شرکت زنان در تماشای مسابقات فوتبال در استادیومها یکی از جدیدترین سنگرهای پیروزی نیمهتمام مدرنیته بر سنت در ایران است. باید در تشکلهای سیاسی، صنفی و مدنی مصمتر و متحدتر مبارزه کنیم، سنت را قدم به قدم از مواضع خود به عقب برانیم. سنت به گذشته تعلق دارد و به تاریخ خواهد پیوست، مدرنیته به آینده نظر دارد و فردای ماست.
احد قربانی دهناری نویسنده، پژوهشگر و کنشگر سیاسی