/

کیوسک امروز؛ سیاست سیطره همه‌جانبه جمهوری اسلامی/ زمان عبور ایران از برجام است/ هزارتوی چالش‌های اتباع افغان در ایران/ به سوی تعلیق بیشتر آزادی اطلاعات/ تحمیل فشار مضاعف اقتصادی بر مردم نتیجه حاکمیت یکدست

روزنامه‌های صبح امروز، چهارشنبه دوازدهم مهر ماه به مباحثی پیرامون سیاست سیطره همه‌جانبه، برجام، چالش‌های اتباع افغان در ایران، تعلیق آزادی اطلاعات و حاکمیت یکدست و تبعات آن پرداخته‌اند.

خواندن این مطلب 52 دقیقه طول میکشد.

به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛

روزنامه اعتماد یادداشتی را تحت عنوان سیاست سیطره همه‌جانبه منتشر کرده است.

لغو بازی در ورزشگاه اصفهان نشان داد که رسیدن به عادی‌سازی شرایط ایران فراتر از اقدامات جزیی و موردی است و نیازمند آسیب شناسی کلی و سپس اصلاح رویکرد عمومی حکومت بر اساس این ارزیابی است اینکه ماجرا تقصیر کی بوده و در نهایت چه حکمی صادر خواهد شد در روزهای آینده مشخص میشود ولی پیش از اینکه هر حکمی صادر شود یک مساله به نسبت روشن است سیاست در ایران میل به تصرف همه عرصه ها و موقعیتها دارد و از نظر سیاست هر شی یا موقعیت و حتی افرادی فقط یک ابزار یا وسیله برای پیشبرد اهداف سیاسی است و برای هیچ حوزه ای حتی استقلال نسبی قائل نیست.

سیاست از این طریق سیطره خود را در همه جا و بر همه امور غالب میکند. البته این ویژگی در برخی کشورهای دیگر هم کمابیش هست، ولی شدت ۶ ضعف آن تفاوت دارد و در ایران شدت و گستره آن بسیار وسیع است.

این رفتار تا هنگامی که در تقابل با تعهدات بین المللی قرار نگرفته به ظاهر مشکلی ایجاد نمیکند. البته فقط به ظاهر مشکلی ایجاد نمیکند زیرا عوارض این رفتار و سیاسی کردن همه امور در عرصه داخلی نیز فراوان ،است فقط صدایش دیرتر در می آید ولی در عرصه بین المللی به ویژه ورزش مشکل آفرین می شود پیشتر هم مواردی از این نوع رفتار دیده شده است، در سال ۸۵ دخالت دولت در امور فدراسیون فوتبال منجر به دخالت سال ۸۵ دخالت دولت در امور فدراسیون فوتبال منجر به دخالت فیفا شد، به طوری که طرفداران حکومت، اقدام فیفا را کاپیتولاسیون نام نهادند و البته در نهایت هم به آن تن دادند. مساله مهم دیگر حضور زنان در ورزشگاهها بود که مثل استخوان در گلوی سیاست رسمی گیر کرده و نه میتوانند بالا بیاورند و نه میتوانند قورتش دهند مساله عدم مواجهه با ورزشکاران اسرائیلی نیز مورد دیگر است که با انواع ترفندها می کوشند که آن را از حالت سیاسی بودن خارج کنند که بعضا هم موفق نشده اند مثل تعلیق جودو یا اتفاقاتی که برای نخبه ترین شطرنج بازان ایرانی به وجود آمده است و تغییر تابعیت داده اند.

در داخل نیز همیشه به ورزشکاران و هنرمندان و همه افراد مشابه جلوی یاد میدهند که در دفاع از سیاست و ارزشهای آن در دوربین یا هنگام کسب مدال و…. چه سخنانی بگویند و آنان هم بعضا در اجرای این دستور حرفه ای شده اند. به طوری که چند سال پیش کشتی گیری که قهرمان جهان هم شده بود، کتابی را در باب نماز خواندن یا چیزی شبیه این نوشته بود که موجب تمسخر گردید یا راه اندازی هیات و برنامه های مذهبی و سیاسی از جانب آنان برای استفاده از امکانات و رانتهای حکومتی از این جمله است.

هنگامی که سیاست را بر همه عرصه ها تحمیل کنیم به طور طبیعی آن را ضربه پذیر میکنیم دقیقا مثل سیبل یا نشانه ای است که خیلی بزرگ باشد و هر آدم عادی هم میتواند آن را هدف تیر خود قرار دهد.

در این حالت هر رفتار عادی هم میتواند علیه سیاست رسمی تلقی شود. حتی کار به جایی میرسد که در میان این افراد و سلبریتی های ورزشی کسانی پیدا میشوند که در مقام رهبری اپوزیسیون ایفای نقش میکنند. مشکل این است که رویکرد غالب در ایران نمیخواهد بپذیرد که سیاست مثل هر حوزه ای ،دیگر هر چند مرتبط با سایر حوزه هاست ولی استقلال نسبی و مرزهای شناخته شده ای دارد.

قرار نیست فرهنگ ،ورزش ،رسانه ،دین ،اقتصاد دانشگاه، آموزش، خانواده همه و همه در خدمت سیاست در آیند و در ذیل و تابع آن تعریف شوند اینکه کتابهای آموزش عمومی را پر میکنید از مطالبی که نسبت آن با واقعیت اندک است ولی در خدمت سیاست جاری است موجب میشود که دانش آموزان از آن منزجر شوند. استادیوم فوتبال یا هر ورزشگاه دیگری برای پر کردن اوقات فراغت از طریق دیدن یک مسابقه هیجان انگیز و تخلیه انرژی روانی و قدری گریخوانی برای تیم محبوب است، کمتر کسی به موضوعات و نمادهای غیر مرتبط به آن برنامه توجه میکند. نمایش اینها فقط به خاطر خوشایند مدیران سیاسی است.

چنین تعارضاتی که ناشی از گسترش سیطره سیاست بر همه امور است محدود به مورد اخیر نمیشود ولی در ورزش به دلیل شرایط خاص خود، خیلی زود بازتاب پیدا میکند و به خبر مهمی تبدیل میشود در حالی که نمونههای آن در حوزههای دیگر کمتر بازتاب خبری پیدا میکنند یا عوارض آنها به این راحتی آشکار نمیشود. این یکی از ایرادات جدی به رویکرد کلان در کشور است که باید اصلاح اساسی شود.

روزنامه جوان نوشت: زمان عبور ایران از برجام است

دولت آمریکا تنها دو هفته بعد از مبادله زندانیان با ایران گفته که حتی به بازگشت به برجام نیز فکر نمیکند؛ رویکردی که مقامهای دولت بایدن پیش از این چند مرتبه نیز بر آن تأکید کرده اند در حالی که بخشهایی از ساختارهای سیاست خارجی ایران همچنان بازگشت به توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) را گزینه های در دسترس می،دانند صحبتهای دوشنبه سخنگوی وزارت خارجه امریکا نشان از رویکردی غیراعلانی درباره عبور از برجام دارد چیزی که جو بایدن نیز سال گذشته در یک موضع گیری غیررسمی آن را تأیید کرد دسامبر سال ۲۰۲۲ ،میلادی کلیپی از جو بایدن رئیس جمهور آمریکا منتشر شد که او در پاسخ به یکی از هوادارانش که از او میخواهد مرگ توافق هسته ای با ایران را اعلام ،کند میگوید که برجام مرده ،است اما ما آن را اعلام نمی کنیم داستانش هم طولانی است. بعد از این نقل قول بایدن مقامهای کاخ سفید بارها اعلام کردند که احیای توافق هسته ای با ایران دیگر اولویت دولت امریکا نیست.

از جمله جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید که در پاسخ به سؤالها درباره کلیپی که از بایدن منتشر ،شد، گفت: «اظهارات رئیس جمهور کاملاً با آنچه ما در مورد برجام میگوییم مطابقت دارد که در حال حاضر اولویت ما نیست توافق موقتی که مردادماه امسال در مذاکرات غیر مستقیم بین ایران و آمریکا به دست آمد و منجر به مبادله زندانیان بین ایران و آمریکا و همچنین آزادسازی حدود ۶ میلیارد دلار از داراییهای مالی بلوکه شده ایران در کره جنوبی شد امیدواریها را درباره احیای برجام بالا برد .

آسوشیتدپرس هم توافق انجام شده را توافقی آزمایشی توصیف کرد که پس از ماه ها مذاکره غیر مستقیم بین مقامات آمریکایی و ایرانی به دست آمده بحث هایی از احتمال یک توافق گسترده تر نیز مطرح شد، ولی همه ناظران تقریبا تأیید میکردند که چیزی که دولت بایدن دنبال آن است به جای احیای برجام یا یک توافق هسته ای جدید و رسمی، دستیابی به یک تفاهم غیر رسمی .است. همچنان امیدوار به احیای برجام؟!

حسین ،امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه روز شنبه اول مهرماه گفت که اگر آمریکا از برخورد چندگانه خارج شود و نیت و اراده واقعی خود را نشان دهد امکان دستیابی به توافق برای بازگشت همه طرفها به برجام دور از دسترس نیست.» این موضع امیرعبداللهیان هر چند بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ را به «رفتار» و «اراده» آمریکا منوط ،کرده ولی ،همزمان نشانه یک ارزیابی مثبت از احتمال بازگشت دولت بایدن به برجام تحت شرایط خاص ،است در حالی که جدیدترین اظهارات متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا چنین ارزیابی ای را تأیید نکرده و مهر تأییدی بر موضع نه چندان رسمی جو بایدن در دسامبر سال گذشته است که گفته بود: «برجام» مرده است اما ما آن را اعلام نمیکنیم.»

در کنفرانس مطبوعاتی دوشنبه شب خبرنگاری از متیو میلر میخواهد نظرش را درباره صحبتهای ناصر کنعانی همتای ایرانی خود بگوید امروز از همتای ایرانی شما در مورد مذاکرات هسته ای سؤال شد و وی به برخی ابتکارات مختلف برای طرفهای مختلف اشاره کرد اما او همچنین از برجام به عنوان هدف نهایی مذاکرات یاد .کرد من میدانم که شما و وزیر [خارجه گفته اید که به دیپلماسی اعتقاد دارید، اما سؤال من به طور مشخص این است آیا دولت بایدن هنوز به برجام اعتقاد دارد؟ آیا این رسیدن به (برجام چارچوب دیپلماسی ای است که شما انجام میدهید؟ میلر در پاسخ به این خبرنگار، هرچند گفته که دولت آمریکا همچنان دیپلماسی را بهترین راه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای میداند ولی گفته که در حال حاضر حتی به بازگشت به ،برجام فکر هم نمیکند.

شواهد نشان میدهد که دولت بایدن به رغم مواضع بیان شده ماههای ،اول اولویتی برای بازگشت به برجام قائل نیست و تنها در پی محدود نگه داشتن برنامه ایران از طریق توافقات موقتی مانند توافق مردادماه است. تحت چنین شرایطی اهرم قانون اقدام متقابل و متناسب ایران که بعد از خروج دولت ترامپ از توافق هستهای به تصویب رسید، مسیری گریزناپذیر است گزارش راهبرد ۲۰۲۳ وزارت دفاع آمریکا که اوایل اکتبر منتشر شد ایران را یک تهدید دائمی» خوانده که ظرفیت ساخت سلاح هسته ای ظرف دو هفته را دارد، ولی تأکید کرده که ارزیابی میشود که ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست.

یک ناظر مناسبات تهران – واشنگتن با اشاره به این ارزیابی و عدم تمایل آمریکا به بازگشت به تعهدات خود میگوید: دولت آمریکا در دورههایی که در وضعیت «اسپند روی آتش» قرار نداشته تمایلی به توافق با ایران نداشته است و صرفاً به طور عمومی درباره بازماندن درهای دیپلماسی لفاظی میکند.

روزنامه تجارت به گفتگو با پیرمحمد ملازهی کارشناس ارشد مسائل افغانستان درباره هزار توی چالشهای‌ اتباع افغان در ایران پرداخته است.

این روزها مساله حضور و مهاجرت گسترده غیرقانونی افغانها در ایران به کانون اصلی توجه رسانه‌ها، ناظران مسائل اجتماعی و سیاسی و البته مقام های دولتی تبدیل شده است.

اساس صورت مساله بر سر حضور چند میلیون مهاجر افغاستانی در ایران و افزایش چشم گیر این تعداد به صورت چشم گیر است. برخیها نگران هستند که حضور چشم گیر افغانها زمینه ساز تهدید امنیتی برای آینده ایران باشد.

به گزارش «تجارت»، مساله حضور مهاجران افغان در ایران به ویژه پس از تنشهای چند وقت اخیر میان تهران و کابل تحت کنترل ،طالبان برجسته شده است. همین امر حالا به صورت مساله ای مهم برای نهادهای رسمی نیز تبدیل شده است.

به گونه‌ای که در یکی از آخرین اظهار نظرها، سید حسن مرتضوی، معاون سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل در دیدار با مولوی محمد نبی عمری، معاون وزارت داخله(کشور) افغانستان تاکید کرد جمهوری اسلامی ایران خواهان بازگشت عزتمندانه مهاجرین افغانستانی به میهنشان است و از حکومت سرپرست افغانستان می خواهد سیاستهایی اتخاذ نماید که مهاجرین افغانستانی ترغیب به بازگشت به کشورشان شوند تا از این طریق هم روند مهاجرت معکوس شود و هم افغانستان از نیروی انسانی خود بهره مند گردد.» همزمان برخی از نمایندگان محلس نیز خواستار ساماندهی اتباع خارجی در کشور شده اند.

«تجارت» در راستای پی گیری دقیق تر این صورت مساله با پیر محمد ملازهی، کارشناس ارشد مسائل افغانستان گفت و گو داشته است.

پیر محمد ملازهی، با اشاره به این که در ارتباط با تعداد افغانهای حاضر در ایران که برخی رسانه ها آن را بیش از ۸ میلیون نفر معرفی می کنند، اندکی اغراق وجود دارد تاکید کرد: وزارت کشور، تعداد ۵ میلیون نفر را برای تعداد افغانهای حاضر در ایران اعلام کرده که ۳ و نیم میلیون نفر از آنها حضوری غیرقانونی دارند. واقعیت مهم این است که جریانی در حال شکل گیری است که برآیند نهایی آن دامن زدن به افغان ستیزی است. این که این خط فکری از کجا نشات می گیرد محل پرسش و تردید است. این خط فکری تا حدودی مشکوک است. باید توجه داشت افغانستان در محدوده تمدنی ایران قرار دارد. متاسفانه یک نگاهی وجود دارد که ایران را به سمت درگیری با افغانستان سوق بدهد. البته زمینه هایی تاریخی و جدید همانند مساله آب هیرمند برای این موضوع نیز وجود دارد به میان کشیده شدن رخداد تاریخی حمله افغانها به ایران در زمان صفویان، چندان همراه با مصلحت نیست.»

این کارشناس ارشد مسائل افغانستان در بخشی دیگر از اظهارات خود تاکید کرد: «باید در مورد حضور افغانها نوعی تفکیک صورت بگیرد. ما با دو طیف مهاجر افغان مواجه هستیم. یک طیف که فقط حضورشان در ایران جنبه ترانزیتی دارد و نمی خواهند در ایران سکونت دائمی داشته باشند. طیف دوم که بیشتر نیروی کار ساده و غیرماهر است به صورت فصلی در ایران کار میکنند.»

وی افزود: با در نظر گرفتن تمامی جوانب، توجه به بحث ساماندهی مهاجران افغان ضرورت دارد. یعنی همانند همان اقدامی که پاکستان انجام داد را باید تهران نیز در دستور کار قرار می داد دولت اسلام آباد از همان ابتدا مهاجران افغان را در قالب کمپهای مهاجران با هماهنگی سازمان ملل اسکان داد و حتی توانست برای آنها بودجه ای نیز دریافت کند. بر خلاف پاکستان ایران دروازه را باز کرد و مهاجران در کل کشور پراکنده شدند. متاسفانه تنها برنده این موضوع برخی قاچاقیان انسان است که تنها برای خود سود کسب می کنند.

بنابراین باید در ارتباط با افغانهای ساکن ایران، سازماندهی و تجدید نظر صورت بگیرد. این که چنین تصور شود که با دستگیر کردن آنها و بازگرداندنشان به مرز افغانستان مشکل حل میشود یک خطای استراتژیک است.»

ذهنیت کلی ایرانیان نسبت به افغانها به لحاظ تاریخی منفی است اما این طرف قضیه دیده نمی شود که اکثر افغانهای حاضر در ایران شیعه و فارس زبان هستند در صورت ارزیابی دقیق این موضوع میتوان سه اقدام انجام داد. اول این که بخشهایی که به کارگران افغانی نیاز دارند، باید تعهداتی را بپذیرد که فلان شخص افغان در فلان مکان مشخص و تحت نظر یک شخص یا نهاد مشخص فعالیت می کند. دومین اقدام نیز این است که از مبدا کسول گریهای ایران در افغانستان در شهرهای مختلف زمینه سفر رسمی و قانونی شهروندان افغان را فراهم کنند. با این پیش شرط که در ابتدا زمینه فعالیت شغلی معرفی و شفاف شود و ویزا هم بر مبنای تایید یک شرکت .باشد. در سطح سوم، نیز باید توجه داشت که قوانین ایران نمیتواند یک افغانستانی یا تبعه خارجی را بعد از ۵ سال سا ۱۰ سال به عنوان شهروند به رسمیت بشناسد؛ هر چند که این شخص کارنامه شفاف و فعالیت مفید نیز داشته باشد عملا زمینه قانونی این امر مسدود است. لذا باید تغییراتی در قانون مواجهه با اتباع خارجی صورت بگیرد.

روزنامه شرق به مطلبی تحت عنوان “به سوی تعلیق بیشتر آزادی اطلاعات” با قلم کامبیز نوروزی، حقوقدان پرداخته است.

وقتی جامعه ای دچار وضعیت بی حقوقی می شود نخستین چیزی که در ابهام ایهام و تردید می افتد، معیارها ضوابط و مفاهیمی هستند که به خاطر بدیهی بودن، حتی نیاز به اثبات هم ندارند ولی شرایط بی حقوقی آنها را هم مورد تردید و حتی انکار قرار میدهد.

اما مسئله اینجاست که تقریبا همیشه دستگاه‌های حکومتی از آزادی اطلاعات گریزان بوده و به وسایل و شیوه های مختلف مانع از آن میشدند که اطلاعات به شکل آزاد در دسترس جامعه قرار گیرد.

حال آنکه آزادی اطلاعات یکی از مهمترین ابزارهای مبارزه با فساد، سوء استفاده از قدرت و تولید رانت است. همچنین در صورت آزادی ،اطلاعات راحت تر میتوان میزان کفایت و بی کفایتی مدیران را سنجید و ارزش گذاری کرد. اتفاقا به همین دلایل است که همیشه با آزادی

اطلاعات مخالفت مین شده است. از نظر حقوقی اما آزادی اطلاعات به عنوان یکی از پایه های اساسی حق آزادی بیان از حقوق ذاتی ملت است. از حیث حقوق اداری و حقوق اساسی اصل بر محرمانه نبودن اطلاعات اسناد و مدارک دولتی است. تنها مورد استثنا، اطلاعات مربوط به دستگاه های انتظامی امنیتی و نظامی است که اصل بر محرمانه بودن آنهاست. بنا بر اصل عدم محرمانگی ،اطلاعات اسناد و مدارک سازمانهای دولتی قابلیت دسترسی دارند و باید در اختیار خبرنگاران قرار گیرند و مردم از آنها آگاه شوند. این ،اطلاعات اسناد و مدارک بنا بر اصل حاکمیت ملی که در اصل ۵۶ قانون اساسی تصریح شده است، متعلق به مردم هستند و سازمانهای حکومتی ای که به تصمیم مردم عهده دار اداره امور شده اند نمیتوانند مردم را از دانستن آنها محروم کنند و این اطلاعات را در انحصار خود بگیرند.

برای نمونه در چند سال اخیر که طرح خصوصی سازی در جریان است هیچکس نمیداند در واگذاری اموال و شرکتها چه اتفاقاتی می افتد؟ قراردادها چگونه اند؟ قیمت ها چیستند؟ خریدار کیست؟ شرایط واگذاری چگونه است و…؟ قراردادهای دستگاه ها تقریبا همیشه پنهان از نگاه جامعه است.

غیر از مذاکرات صحن علنی مجلس، سایر مجامع تصمیم گیری مانند هیئت ،دولت بدون آگاهی مردم عمل میکنند البته اگر حکم قانون اساسی برای علنی بودن جلسات مجلس نبود چه بسا آن را نیز غیر علنی میکردند؛ چنان که در مورد لایحه حجاب و عفاف با ارجاع آن به کمیسیون ،خاص نگذاشتند مردم از مذاکرات مربوط به این لایحه آگاه شوند.

در میان انبوه تصمیمهای روزمره ای که در شهرداری ها دولت، مجلس، قوه قضائیه و سازمانهای عمومی دیگر گرفته میشود جز معدودی انگشت شمار بقیه در خفا می مانند قراردادهای دولتی و شرکتهای دولتی و روند انعقاد آنها پنهان است پشت پردهها را نمیگذارند کسی سند.

حالا مدتی است مخالفان طرح شفافیت قوای سه گانه که تاحدی میتواند به آزادی اطلاعات کمک کند، با این استدلال آمرانه و مردود که مردم نباید در جریان یک سری مسائل قرار گیرند عملا مردم را بی اعتبار کرده و اصل اساسی و عظیم حاکمیت ملت را منکر میشوند. آری اطلاعاتی که مربوط به دستگاههای نظامی امنیتی و انتظامی است باید محرمانه و حتی گاهی سری محسوب شوند، اما دستگاهها که بیشترین قدرت سیاسی و مالی را دارند چه؟

مردم را بیگانه تلقی میکنند چون در پشت پرده های ضخیم و غیر قابل نفوذ راحتتر میتوانند به قبضه قدرت و امتیازات دست بیابند بدون آزادی اطلاعات آزادی بیان بی معنا میشود.

روزنامه مردم‌سالاری نوشته است که تحمیل فشار مضاعف اقتصادی بر مردم نتیجه حاکمیت یکدست است.

مصطفی کواکبیان نماینده ادوار مجلس گفت: مجلس یازدهمی ها به خاطر یک دستمال حاضرند قیصریه را به آتش بکشند؛ برای آنها معیشت عموم مردم مدنظر نیست و معیشت عده قلیلی که رای داده اند کفایت میکند.

دولت فعلی در موضوع برخورد با معیشت مردم عملکرد پر ایرادی دارد اما عمده این ایرادات به شعارها و نوع تبلیغات رئیسی پیش از ریاست جمهوری بازمی گردد، برای مثال رئیسی شعار میداد سالی یک میلیون مسکن میسازد یا وزرای او شعار میدادند که یک میلیون شغل ایجاد میکنند نرخ تورم پایین می آید یا نرخ ارز ثابت میشود و… این شعارها از جمله وعده هایی بود که مردم با گذشت زمانی کوتاه دریافتند که توخالی بوده و حتی شرایط از قبل هم بدتر شده است.

علاوه براین آمارهایی که توسط دولت ارائه میشود مردم را عصبانی تر میکند و هیچ سنخیتی با وضعیت زندگی آنها ندارد. در مورد تیم اقتصادی دولت چه دیدگاهی دارید؟ به گفته کارشناسان این تیم از بدنه نخبه جامعه تشکیل نشده .است وزرای اقتصادی دولت وضعی وخیم دارند، آنها شعار دادند که چهار قلم کالاگران میشود اما هیچ تضمینی برای آن ارائه نشد و همه کالاها گران شدند.

مهمترین ایراد تیم اقتصادی دولت رئیسی این است که این افراد به چشم برهم زدنی عوض شدند؛ بدان معنا که افرادی که از روز اول بدنه تیم اقتصادی دولت سیزدهم بودند امروز کارهای نیستند.

یکی از ایراداتی که در مورد عملکرد دولت رئیسی اشاره کردید در مورد شعارزدگی این دولت بود یکی از شعارهای دولت گره نزدن سفره مردم به برجام بود، آیا این شعار عملی شده است؟

رئیسی از ابتدا واقعیتهای روابط بین الملل و دیپلماسی را منکر شد اما در عمل به خوبی دریافت که بدون مناسبات بین الملل نمی تواند کشور را اداره کند و حتی قیمت ارز هم بدون برجام قابل کنترل ،نیست این دولت فهمید که آمریکا پای تحریمهای سرسختانه خود ایستاده و جای پای این کشور در بسیاری از معضلات اقتصادی ایران وجود دارد. البته اخیرا رئیسی عقلانیت بیشتری به خرج داده و سعی میکـ برجام را احیا کند در واقع رئیسی امروز مجبور است به چیزهایی عمل کند که قبلا منکر آن شده بود با این تفاسیر این ضعف که تیم رئیسی بدنه کارشناسی ندارد را نباید نادیده گرفت.