کیوسک امروز پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۲ به موضوعاتی پیرامون شغل سوختبری و سوختبرانی که در اثر سیل غرق و کشته شدند، کیفیت پایین ساختمان سازی در ایران، بی توجهی به تمدن جهانی جیرفت، تعداد قابل توجه مددجوی فاقد هویت در مراکز توانبخشی و تسهیلات عجیب و غریب برای زوار اربعین پرداخته است.
به گزارش فرانیوز نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید.
سیلی که سوخت بران را شتابان برد
روزنامه کار و کارگر نگاهی داشته به شغل سوختبری و سوختبرانی که در اثر سیل کشته و پیکر چند تن از آنان مفقود شد؛ در میدان های اصلی شهر زاهدان و در خیابان هایی که داغ گرمای تابستان همه چیز را به مرز ذوب شدن می رساند، در خیابان مولوی دروازه خاش، ورودی چهارراه رسولی و همه پیچ و واپیچ های این شهر محروم، پیرمردها، جوانان و کودکانی را میبینید که کنار دکه های فروش سوخت چمباتمه زده اند و در انتظار مشتری هستند. در کنار این دکه ها، کپسول های گاز خانگی روی آسفالت قرار دارد و دبه های چهار لیتری و ده لیتری بنزین فضای کوچک دکه را اشغال کرده است. بنزین فروشی، یک شغل معمول مردمانی است که دهه هاست بی پولی و بیکاری را تاب آورده اند. خیلی ساده است که در زاهدان به ده ها کودک ده ساله یا حتی هشت ساله بربخوری که گالن های سنگین بنزین را برای مشتریان حمل میکنند. فروش سوخت، یکی از معدود راه های نان درآوردن مردمان بلوچستان است. وقتی نه کارخانه هست و نه کشاورزی و نه صنعت، هزاران نفر در سراسر استان پهناوری به پهنای آفتاب جنوب شرق، سوخت فروشی و سوخت بری می کنند.
در کنار سوخت فروشی در سطح شهر، سوخت کشی و سوخت بری شغل انسان هاییست که سوار بر وانت بارها و نیسان ها، اصطلاحاً ماشین های شوتی، بنزین را به هزار سختی لب مرز پاکستان میبرند و می فروشند. چند صد هزار تومان سود حمل این کالای بسیار پرخطر در گذر از کوره راه های خاکی بازهم بسیار پرخطر است. گاهی چند روز در راه میمانی چون راه سوخت بری از فرط هجوم آدم های ناچار، گاهی کیلومترها ترافیک دارد. آدم ها انگار یک بمب ساعتی را با خود حمل میکنند. در کوچک ترین تصادف ها در این مسیرهای ناهموار چند نفر در شعله های بنزین مشتعل کباب میشوند و می میرند. بارها در اخبار خوانده ایم که تصادف خودروهای سوخت بر در جاده های جنوب بلوچستان منجر به مرگ چند نفر شده است اما آتش گرفتن و سوختن تمام مصیبت نیست.
راه مسدود و ناگوار سوخت کشی خطرات دیگری هم دارد؛ خطراتی مرگبار مثل سیلابی که پنجم و ششم مرداد ماه به راه افتاد و جان حداقل ۱۰ سوخت بر را گرفت. بازماندگان این سیل میگویند: هنوز تعدادی از جنازه ها پیدا نشده اند و هنوز خانواده هایی چشم به در دوخته اند تا جسد عزیز خود را تشییع کنند. امدادرسانی در کار نیست. تلاشی برای پیدا کردن مصدومان نمی شود و اجساد به حال خود رها شده اند. حتی خبری از سگ زنده یاب نیست و جرثقیل برای بالا کشیدن ماشین های مردم نمی فرستند.
بساز و بکش
روزنامه ابرار به حادثه تلخ آوار ساختمان ها در منطقه ۱۹ و کیفیت پایین ساخت و ساز در ایران پرداخته و نوشته است؛ باید از خبر گذشت و به فکر تکرار نشدن چنین فاجعه ای بود. اما اگر اخبار را رصد و به آمارها و گفته های مسئولان و کارشناسان این حوزه رجوع کنید متوجه هولناکی شرایط کنونی ساختمان سازی ها میشوید.
میتوان سنجه های آماری را با این گفته عجیب و هولناک رئیس وقت سازمان نظام مهندسی تهران آغاز کرد که چند سال پیش اعلام کرده بود «۹۰ درصد خانه های ساخته شده در کشور توسط افراد فاقد صلاحیت فنی در این زمینه احداث میشود» اما اینها چه کسانی اند؟ به این معنا که ۹۰ درصد ساختمان های تهران را که افراد بدون صلاحیت میسازند چه کسانی اند؟ اگر کارگر – بناهایی را که از کار کردن زیاد به دانشی حداقلی در این زمینه دست یافته اند کنار بگذارید باز هم درصد قابل توجهی می ماند که مشخص نیست چه کسانی اند. اما در این میان تنها بی صلاحیتی سازنده ها نیست که ساختمان های شهر را کاغذی کرده است، در یک فقره آماری دیگر از زبان عضو هیات مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران اعلام شده از ۵۰۰۰ مصالح صنعت ساختمانی تنها ۱۰۰ مورد یعنی فقط ۲ درصد آن استانداردهای ملی را دارد.
به تازگی شورای شهر تهران اعلام کرد جریان ساخت و ساز غیر مجاز در تهران هم مافیا دارد و به گفته او با قداره و تفنگ می آیند و این ساختمان ها را می سازند اما این ها که غیر مجاز سازند همان هایی هستند که از قرار با مجوز رسمی ساخت و ساز می کنند و صلاحیتی ندارند. اعلام شده ۳۰ درصد ساختمان های در حال ساخت هم نا ایمن هستند. اما چه اصراری در وضعیت کنونی وجود دارد که خانه های کاغذی بالا میرود؟ آمارها نشان میدهد حتی در زمان رکود، ساخت و ساز ساختمان به طور متوسط ۳۳ درصد و در برخی از مناطق تا ۶۰ درصد سود به همراه دارد. شاید همین است که حتی درصد قابل توجهی از پزشکان قید طبابت را زده اند و دارند ساختمان سازی میکنند. سال ۹۵ وزیر وقت بهداشت و درمان گفته بود ۱۵ تا ۲۰ هزار فارغ التحصیل پزشکی در کشور، قید طبابت را زده اند و سراغ شغل های دیگری مثل دلالی رفته اند.
خاک مرگ بر گرده تمدن جهانی جیرفت
روزنامه آرمان امروز به عدم اهمیت به محوطه تپه باستانی کنارصندل پرداخته نوشته است؛ این تصویر مربوط به چند ماه قبل بازدید خبرنگاران ایرنا از محوطه تپه باستانی کنارصندل است؛ یکی از ده ها اثر باستانی و تاریخی که در جنوب کرمان در نزدیکی شهرهای جیرفت و عنبرآباد قرار دارد و حالا در ادامه انتقادهای قبلی، صداها از جنوب استان در اعتراض به بی توجهی های میراث فرهنگی به این منطقه بلندتر برخاسته است.
منتقدان در جنوب استان کرمان از کم توجهی به حوزه میراث فرهنگی در این منطقه که سابقه غنی فرهنگی و تاریخی دارد گله مندند و صدای اعتراضشان هم بلند است؛ هرچند مسئولان میراث فرهنگی نیز در پاسخ به انتقادها، به بضاعتی اشاره می کنند که اساسا اندک است و مدعی هستند تلاش کرده اند توازن را در خدمات رسانی به جنوب کرمان پهناور رعایت کنند. استان پهناور کرمان با هشت اثر جهانی، بیش از ۷۰۰ اثر ملی و هزاران جاذبه تاریخی و طبیعی، ظرفیت ها و جذابیت های باستانی و طبیعی فراوانی دارد که تعداد زیادی از آنها در قلمرو مناطق جنوبی این استان قرار گرفته است که هر کدام ارزش و اعتبار خاصی به این منطقه می دهند.
در مناطق جنوبی کرمان بناها و محوطه های باستانی فراوانی وجود دارد و تمدن هلیل رود در جیرفت با تاریخ چند هزار ساله از محل های پیداش تمدن به شمار می رود که از آن اشیا و آثار تمدنی بسیاری کشف شده که افق های تازه ای را در عرصه نشانه ها و تاریخ تمدن غرب آسیا گشوده است. شهر دقیانوس و مسجد تاریخی جیرفت، تپه های باستانی روستای کُنار صندل، قلعه های تاریخی منوجان و کهنوج، منطقه گردشگری و آبشار دلفارد، آبشار فاریاب، هتل کپری قلعه گنج، میل فرهاد رودبارجنوب و غیره از مهمترین جاذبه های گردشگری شهرستان های جنوبی کرمان محسوب می شوند. گرچه جنوب کرمان به لحاظ اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی داشته های غنی زیادی دارد اما مسئولان و فعالان حوزه میراث فرهنگی اذعان می کنند که اداره کل میراث فرهنگی آنطور که باید به مناطق جنوب کرمان رسیدگی نمی کند و برخی نمونه های آن را هم در نابسامانی تپه کنار صندل جیرفت مثال می زنند که پس از کاوش ها به حال خود رها شده و در معرض تخریب است.
۴۷۰۰ مددجوی فاقد هویت در مراکز توانبخشی بهزیستی نگهداری می شوند
روزنامه روزگار نوشته است؛ شکی نیست که هر جامعه ای دارای افرادی از کار افتاده، بیمار، یتیمان بی سرپرست، معلولین و امثال آنها است که باید مورد حمایت قرار گیرند. سازمان بهزیستی کشور یک نهاد دولتی زیر مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که خدماتی را به این نمونه از افراد در جامعه ارائه می دهد.
فریده باغ علیشاهی، مدیر کل دفتر امور مراکز توانبخشی و مراقبتی بهزیستی کشور به وضعیت بیماران روان مزمن و مددجویان فاقد هویت کشور پرداخت و افزود: اکنون ۵۶ هزار توانخواه در مراکز بهزیستی نگهداری میشوند که از این تعداد ۱۵ هزار و ۷۰۰ نفر مددجوی فاقد هویت یا فاقد سرپرست موثر هستند و با دستور قضایی در یک هزار و ۳۷ مرکز تحت پوشش بهزیستی در سراسر کشور نگهداری میشوند. به گفته او، از کل این میزان بیشترین فراوانی مربوط به افراد دارای معلولیت ذهنی با ۶ هزار و ۳۰۰ نفر و پس از آن بیماران روان مزمن با چهار هزار و ۹۰۰ پذیرش و سالمندان با سه هزار و ۹۰۰ نفر و در آخر افراد دارای معلولیت جسمانی با ۶۰۰ نفر می باشد.
از این ۱۵ هزار و ۷۰۰ نفر تمامی آنها به معنای واقعی فاقد هویت نیستند و افرادی هستند که دارای سرپرست بوده و به دلیلی با دستور قضایی در مراکز بهزیستی نگهداری و پذیرش شده اند. به طور کل از مجموعه پذیرش شدگان دارای دستور قضایی چهارهزار و ۷۰۰ نفر فاقد هویت هستند و از شناسنامه برخودار نبوده و شماره ملی ندارند. از این شمار نیز بیشترین فراوانی مربوط به بیماران روان و سالمندان با یک هزار و ۶۰۰ نفر است. باغ علیشاهی درباره چرایی فقدان هویت این افراد گفت: برای پذیرش در مراکز شبانه روزی با دستور قضایی قبل از ورود غربالگری صورت نمی گیرد و برای شناسنامه و احراز هویت شخص اقدامی نمی شود.
اما وقتی فرد وارد مرکز میشود میتوان با همکاری ثبت احوال و با همکاری دستگاه قضایی به شناسایی خانواده پرداخت. سپس با شناسایی مشکلات خانواده یا همان آسیب شناسی در راستای توانمندسازی خانواده گام برداشته و در فرآیند بازگشت به دامن خانواده تسهیل گری شود. وی در پاسخ به اینکه آیا همه این افراد رها شده هستند توضیح داد: تمامی این افراد رها شده نیستند. اکثر افرادی که ما در مراکز نگهداری می کنیم با هماهنگی خانواده یا با اخذ دستور دستگاه قضایی توسط خانواده به بهزیستی مراجعه می کنند. البته ما رهاشدگی هم داریم و نمیتوان منکر آن شد. همانطور که گفته شد تقریبا ۸ درصد افرادی که در مراکز نگهداری می شوند فاقد هویت هستند و شناسنامه آنان در دسترس نیست.
تسهیلات آلوده به ربا برای زوار اربعین
روزنامه جام جم نوشته؛ تسهیلات زوار در سال های گذشته از طریق سامانه سماح با سقف پرداختی پنج میلیون تومان انجام میشد که برای امسال تغییراتی داشته است. روال در سال گذشته این طور بود که اگر سرپرست خانوار به شکل انفرادی راهی کربلا می شد سه میلیون تومان دریافت میکرد، اضافه شدن یکی از اعضای خانواده رقم وام اربعین را به چهار میلیون تومان و اضافه شدن دو یا نفرات بیشتر رقم وام را به پنج میلیون تومان تبدیل میکرد. امسال بدون در نظر گرفتن تعداد زائران یک خانوار رقم وام اربعین برای هر متقاضی به ۱۰ میلیون تومان افزایش پیدا کرده است.
اولین انتقادی که به این تسهیلات وارد می شود سود ۲۳ درصد است. نکته مهم تر این که باید دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به عنوان ضمانت در حساب بلوکه شود اگر میزان مبلغ بلوکه شده را با نرخ سودی که پرداخته میشود جمع کنیم از ۲۳ درصد هم فراتر می رود. سقف پرداخت این وام نیز ۱۰ میلیون تومان است و بر اساس قانونی که اعلام شده شش ماهه باید برگردانده شود. هرچند اکنون برخی مسئولان بانک مرکزی وعده یک سال را نیز میدهند اما تا اینجای کار شش ماه مصوب شده است. شرایط دریافت نیز با شرایط دریافت وام های دیگر برابر است و اگر در زمان عقد قرارداد تسهیلات فرد بدهی غیر جاری یا چک برگشتی داشته باشد امکان دریافت نخواهد داشت.
اقساط تسهیلات اربعین حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان می شود. اکنون بزرگترین انتقادی که در این بخش وجود دارد تسهیلاتی است که به گفته برخی کارشناسان آلوده به رباست. قیمت دینار عراق برای متقاضیان سهمیه ارز اربعین با نرخ ۸/۳۴ تومان محاسبه میشود نکته مهم جایی است که سهمیه ارز اربعین امسال ۲۰۰ هزار دینار عراق خواهد بود و به این ترتیب خرید سهمیه ارز اربعین شش میلیون و ۹۶۰ هزار تومان خرج بر می دارد. از طرفی طبق اعلام سازمان هواپیمایی کشور قیمت بلیت رفت و برگشت تهران – نجف هشت میلیون تومان تعیین شده است.