رضا طالبی- جمهوری اسلامی برای آزادی تمامی عواملش (حال بعد از آزادی امر به سکوت و یا معدوم شوند بماند) تلاشهایش را می کند و لیکن اپوزیسیون علیرغم تلاش های که جای تقدیر است، فقط به فعالیت فانتزی و سخن پراکنی پرداخته و این عمل چیزی جز افزودن پارچه های خونی به ویترین ایران نبوده است!
مردی حجاج بن یوسف را گفت:
دوش تو را به خواب چنان دیدم که اندر بهشت هستی!
حجاج گفت: اگر خوابت راست باشد در آن جهان بیداد بیش از این جهان باشد.
حکایت ما همین حکایت رویایی و یا کابوسی عبید زاکانیست. جهانی متصور از عدالت و حقوق بشر و در کنار این تصور، وجود نهادهایی که بنام حقوق انسانی و عدالت خود را مدافع و حامی این روند می دانند اما، لیک و هزار لیک که چنین تصوری در مناسبات و روابط فعلی بین الدولی کنونی نایاب و شاید نا مفهوم است. چنانچه مفهوم بین المللی بالذات متناقض است و تلاش بر استفاده از مفهوم بین الدولی شاید مرهمی بر زخم ادبیاتی چنین تحلیل هایی باشد.
در خلال همین نگاه به داستان حجاج، اسدالله اسدی با یک شهروند بلژیکی زندانی در ایران مبادله شد. اسدی که به همراه چند نفر دیگر در اروپا در صدد سو قصد و یا بمبگذاری در اجلاس سازمان مجاهدین خلق بود. جدای از اندیشه و روش این سازمان وقوع و پایه ریزی چنین عملیاتی در قلب اروپا خود حاکی از نفوذ و بی پروایی جمهوری اسلامیست، حال در راستای سیاست کلی و یا اینکه خودسرانه بسان جریان سعید امامی مجددا در تلاش برای احیای همان ماهیت رادیکال تر دریوزشان نسبت به امروز می باشند.
پرونده اسدی علیرغم تلاشهای صورت گرفته نتوانست پویایی لازم را بسان پرونده حمید نوری داشته باشد، حتی اگر با اکراه بپذیریم که پرونده نوری معطوف به گذشته بود و باید سهل المحاکمه تر از اسدی بود، ولیکن باز دولت بلژیک با استفاده از خلل و یا بهتر بگویم فرصت های قانونی مضطرر برای نخست وزیر و پادشاه از ارتقا خود خواسته وضعیت شهروند بلژیکی زندانی در ایران به درجه اعدام استفاده و بر اساس توافق مصوب مجلس بلژیک، لایحه استرداد و مبادله را تسریع بخشید.
جدای از این روند دولت بلژیک، متاسفانه سیاست های اپوزیسیون معطوف به رفع تکلیف و نمایشهای مجازی ای شد که به نوعی فراتر از بحث بانزوا کشیدن لابی جمهوری اسلامی در اروپا ، از مساله اسدی به صورت فانتزی جهت پررنگ تر شدن برخی افراد باصطلاح سیاسی استفاده کرد و در نهایت با درهم آمیختگی عدم صمیمت دولتهای اروپایی و رانت و ضعف لابی گری اپوزیسون و نهادی های مرتبط، اسدی به ایران استرداد شد.
در این حوزه چند مساله قابل توجه و مهم است:
۱- در ماه گذشته جمهوری اسلامی اعلام کرد که اسدی به ایران مسترد خواهد شد ولیکن بروکسل این امر را تکذیب کرد ، چنانچه که ماههای پیش نیز عبدالهیان مدعی شده بود ایران و ایالات متحده با واسطه توافقی در زمینه استرداد زندانیان دوتابعیتی و فک پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی به توافق رسیده اند اما واشینگتن این مساله را فی الفور تکذیب کرد.
۲- اروپاییان و دولت دموکرات ها در آمریکا در ماههای اخیر حول مساله پرونده اتمی ایران به نوعی در تلاشند که در حاشیه جنگ اوکراین روسیه ، معضل مربوطه را با کمترین هزینه به پایان برسانند. شروط جمهوری اسلامی ایران برای قرار گرفتن در چنین مسیری علیرغم شروط ۱۳ گانه معوق ترامپ ، فراتر از بحث زندانیان دو تابعیتی ، بحث خروج سپاه از لیست تروریستی بود اما غرب با رویکردی متناوب سعی کرد به نوعی ضعیف ترین حلقه به نام خود یعنی بخشی از اپوزیسون و مساله عوامل حکومت در اروپا را بولد کرده و اولی را فدای دومی بکند.
۳-در پروسه ادامه اعتراضات در ایران، افزایش همکاری آلمان با ایران، انفعال بریتانیا و ایالات متحده و فرانسه نشان داد، بی اعتمادی دو طرفه بین اپوزیسون و غرب و همچنین استهلاک بخشی از جامعه مخالف خارج به نوعی آن فضای مطلوب جمهوری اسلامی برای ابراز قدرت در خارج را با بی اهمیت قرار دان سرکوب داخلی و نقض حقوق بشر ایجاد کرده و تهران با گروگانگیری ذهنی و امنیتی منافع غرب فاصله جوجه تیغی وار کلونی مدافعین حقوق بشر و معترضین به سرکوب ها در ایران را به نفع خود حفظ کرده است.
در کنار این موارد مطروحه در بالا، باید براحتی گفت که آزادی اسدالله اسدی پیغامی به تهران در جهت تسهیل توافقات هسته ای و منطقه ای بوده است.
اخباری تایید نشده در زمینه مبادله زندانیان دو تابعیتی سوئدی و امریکایی به گوش می رسد، آنهم پس از اعدام دو نفر از این زندانیان در ایران!
سلطان عمان نیز پس از عملیات مبادله وارد تهران می شود تا در این زمینه گفتگو کند، شاید در آینده نزدیک شاهد استرداد نمازی و حمید نوری نیز باشیم که راه چنین روندی را بی اهمیتی وضعیت حقوق بشر برای بروکسل باز و سایر کشورهای اروپایی با طیب خاطر به ان وارد شدند!
شاید همه این موارد گمانه زنی هایی نادرست در زمینه مراودات سیاسی جمهوری اسلامی با غرب و نقش اپوزیسون در این مسیر باشد ولیکن انچه مشخص است این است که ضعف اپوزیسیون، اختلافات شدید، تحمیل امر بر دوش مردم داخل کشور و عدم اولویت قرار دادن جان افراد مورد ستم و دستگیر شده در داخل کشور از هر رنگ و عقیده و زبان و نژادی کاتالیزور چنین مراوداتی شده است.
آنچه که مشهود است، انتطار بی حد از رویکرد کشورهای غربی به نوعی که فرض شود که این دولتها منافع محدود و دراز مدت خود را فدای موضوع جانهای بی گناه و خانواده های داغدار خواهد کرد علیرغم میل باطنی من بسیار عبث است!
مشخصا چرخه عقیم این سیاست چند وجهی در قبال مساله حقوق بشر در ایران ، انتظارات را از نهادی بین المللی افزایش داده است اما باز میبینیم که منافع جمعی این نهادها و کشورها بر مساله انسان و عدالت و مبارزات مردمی میچربد!
مساله این است که جمهوری اسلامی برای آزادی تمامی عواملش (حال بعد از آزادی امر به سکوت و یا معدوم شوند بماند) تلاشهایش را می کند و لیکن اپوزیسیون علیرغم تلاش های که جای تقدیر است، فقط به فعالیت فانتزی و سخن پراکنی پرداخته و این عمل چیزی جز افزودن پارچه های خونی به ویترین این کشور نبوده است!
رضا طالبی روزنامه نگار