به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
روزنامه اعتماد با پرداختن به مطلبی تحت عنوان حکمرانی و جور دیگر اندیشیدن نوشت:
علوم اجتماعی چه مسوولیت اجتماعی برعهده دارند؟ حداقل در اینجا جامعهشناسی را مدنظر دارم ولی تصور میکنم بقیه علوم اجتماعی نیز مشمول ایدهای هستند که مطرح میکنم و ایده ساده و ملموسی است. علوم فیزیکی، مهندسی یا پزشکی از پیچیدگی ملموس برای عموم مردم برخوردار هستند. درک فرمولهای فیزیک یا نظریههای شیمی و به همین ترتیب عملکرد سازههای مهندسی به سطحی از دانش در ریاضیات و سایر شناختهها نیاز دارد که عموم مردم از آنها بهره کافی ندارند. ناگزیر، پیچیدگی درک میشود. علوم اجتماعی اما از این منظر وضعیت کاملا متفاوتی دارند، مسائلی که علوم اجتماعی به آنها میپردازند همان اموری هستند که مردم در زندگی روزمره هم با آنها درگیر هستند. تفاوتی نمیکند مساله، اعتیاد، طلاق، کودکآزاری، توسعه نامتوازن، تورم، تبعیض جنسیتی یا رکود اقتصادی باشد، در همه آنها عموم مردم به درجاتی مشارکتکننده و مشاهدهگر مساله هستند، همه مردم نیز قادرند ادراکی از علل پدیده داشته باشند. همه این مسائل در معرض نظریهپردازی همگانی قرار دارند، این وضعیت کاملا با وضعیت فیزیک یا مهندسی و پزشکی متفاوت است. کاملا محتمل است و تقریبا همیشه اینچنین است که اینگونه مسالهها در معرض سادهانگاری قرار گیرند. مساله فقط این نیست که عموم مردم درباره اینها نظریهپردازی همگانی میکنند و به قضاوت میرسند، بلکه سیاستگذار و حکمران هم به دلایل مختلف از ندانستن تا نفعطلبی میتواند پذیرای نظریهپردازی همگانی بدون درک پیچیدگی قرار گیرد. سیاستگذاری بدون درک پیچیدگی و
دست گذاشتن بر علتهای نادرست و حتی درک نکردن توالیهای عللی که میتوانند اثری تعیینکننده بر پدیدهها داشته باشند، پدیده رایج دنیای سیاست عمومی است. همافزایی درک عمومی برآمده از نظریهپردازی همگانی با روایت پذیرفته شده سیاستگذار از آن نظریههای فاقد درک پیچیدگی، میتواند وضعیتهای خطرناکی در عرصه سیاست عمومی ایجاد کند.
حکمرانی و عرصه عمومی در پی ادراکی غلط از واقعیت چرخه باطل و قهقرایی سیاست عمومی مخرب و تشدیدشونده را پیش میبرند. در این معنا، علوم اجتماعی وظیفه دارد پیچیدگی را آشکار سازد و مانع از غالب شدن شناختهای خطی، نادرست، سادهانگار و فاقد درک روابط علّی چندگانه و پویا شود.
علوم اجتماعی همچنین علوم تخیل وضعیت متفاوت یا جور دیگر هم هستند.
علوم اجتماعی از تاریخ گرفته تا جامعهشناسی و اقتصاد و علوم سیاسی، تخیل جور دیگر زیستن را برای اجتماعات ممکن میکنند. تاریخ هم جور دیگری از زیستن در اجتماعات انسانی را تصویر و تخیل آن را ممکن میکند به همین ترتیب اقتصاد و جامعهشناسی هم اشکال دیگری از نهادهای اقتصادی و اجتماعی مبادله یا کیفیت زندگی را تصویر میکنند.
تحلیل انتقادی نظامهای سیاسی اقتدارگرا و تشریح نظمهای دموکراتیک جور دیگری از مناسبات انسانی را به تصویر میکشند.
ارزیابی تاثیر، اجتماعی به عنوان یکی از کاربردیترین عرصههای پژوهش جامعهشناختی، تخیل کردن اوضاعی را که در آن اقدامات توسعهای منجر به پیامدهای ناخوشایند نمیشوند را امکانپذیر میکند.
علوم اجتماعی در این معنا، فرمهایی روایی از تخیل مبتنی بر پژوهش علمی نیز هستند، تاریخ جامعهشناسی، اقتصاد یا انسانشناسی بخشی از تخیل جمعی برآمده از پژوهش روشمند نیز هستند. پژوهش درباره دموکراسی، توسعهیافتگی نابرابری یا صنعتی شدن خواه پژوهشی تاریخی درباره گذشته باشد یا در وضع معاصر، علاوه بر کاویدن، به تصویر کشیدن «جور دیگر» زیستن هم هست.
مسوولیت اجتماعی علوم اجتماعی تسهیل کردن درک پیچیدگی و گریزاندن جامعه از ادراک و مدلهای سادهانگار و در همان حال به تخیل درآوردن جور دیگر زندگی است. علوم اجتماعی وظیفه دارند پیچیدگیهای جور دیگر زیستن را شناسایی کرده و روایت کنند.
روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان جوسازی دلالان و رسانههای قیمتساز در بازار ارز و سکوت نهادهای نظارتی و قضائی نوشت:
با وجود تلاش دلالان برای گرم نگه داشتن خرید و فروش دلار و بالا نگه داشتن قیمتها به روش هیجانی، مشاهدات نشان داد در میدان فردوسی و چهارراه استانبول و سبزه میدان به عنوان سه مکان اصلی معامله ارز آزاد، جنبوجوشی برای خرید دلار نیست. دلالان ارز در بازار، دلایل افزایش قیمت این روزهای دلار را ناآرامیهای منطقه میدانند حال آنکه منطقه چند ماه است با ناآرامی مواجه است اما بازار ارز ثبات داشت؛ بنابراین اخبار و جوسازی پیرامون حوادث منطقه، عامل نوسانات بازار ارز است نه خود حوادث. طی مدت اخیر، قیمت ارز از سوی بانک مرکزی و با ساماندهی تقاضای تجاری برای ارز ذیل مرکز مبادله در طول ۱۰ ماه اخیر از جمله زمان جنگ غزه کنترل شد؛ بهطوری که در روزهای ابتدائی جنگ تا حدود ۵۲ هزار تومان بالا رفت اما باز هم به کانال ۵۰ هزار تومان بازگشت. با این وجود، در روزهای گذشته، به بهانه شدت گرفتن ناآرامیها، قیمت دلار بالا رفت و دیروز قیمت فروش این ارز از سوی دلالان در محدوده ۵۷ هزار و ۵۰۰ تومان اعلام شد اما خریدار وجود نداشت. با این وجود، بر خلاف روزهایی که برای خرید دلار در صرافیها صف بسته میشد و میدان فردوسی را خریداران ارز شلوغ کرده بودند حالا با وجود رشد قیمت، خبری از صفهای خرید نیست و از آنجاکه بخش زیادی از علت این افزایش قیمت به بهانه رویدادهای سیاسی منطقه است برخی با نگرانی از سقوط ناگهانی نرخ ارز با آرام شدن اوضاع، بهدنبال فروش دلارهایشان هستند. شاخصهای بنیادی از رشد قیمت پشتیبانی نمیکند از طرفی تحولات اخیر شاخصهای بنیادی از رشد قیمتها پشتیبانی نمیکند. به عنوان مثال در بخش پولی شاهد آن بودیم که نرخ رشد نقدینگی از طرف بانک مرکزی کنترل شد و تقاضای پول نیز در آبان ماه ۱۴۰۲ نسبت به فروردین بیش از ۸۰ واحد درصد کاهش یافت. در بخش مالی نیز افزایش درآمدهای نفتی، رشد تجارت خارجی و افزایش درآمدهای صادراتی، همگی تقویتکننده طرف عرضه دلار است. موضوع مهم دیگر برای دلار به سیاستهای سال آینده بانک مرکزی مربوط میشود. در این راستا به نظر میرسد در صورت تداوم سیاست رشد حجم نقدینگی در کانال ۲۵ تا ۳۰ درصدی، همچنان تقاضای مؤثر در بازار سرکوب شود. همچنین در صورت تغییرات در نرخ بهره بانکی، احتمالا مسیر تقاضا به سمت بازار اوراق قرضه و سپردههای بانکی حرکت کند. بنابراین همچنان بازار با ریسک تقاضا روبهرو خواهد بود و قدرت تقاضا پایین خواهد ماند. به گفته مصطفی صفاری؛ کارشناس مسائل اقتصادی، نوسانات بازار ارز هیچ دلیل بنیادی اقتصادی ندارد. ضمن اینکه اجرای سیاست تثبیت اقتصادی، وصول مطالبات ارزی و ایجاد مرکز مبادله ارز و طلا موجب میشود که نرخ ارز تا پایان سال در کانالی مشخص نوسان داشته باشد. وی در گفتوگو با خبرگزاری فارس افزود: معتقدم بانک مرکزی به خوبی توانسته است بازار ارز را مدیریت کند و به اوضاع مسلط باشد. قطعا نرخ ارز به محدوده قبلی خود برمیگردد. البته در همین نوسان اندک، عدهای از سفتهبازان و دلالان با هدف به دست آوردن منفعت شخصی، قصد ایجاد نوسان در این بازار را داشته و دارند که با اقدامات بانک مرکزی در کنار مدیریت نوسانات غیرمعمول، قطعا سوداگران ارزی در نوسانگیری ناموفق خواهند بود.
همچنین جلیل جلالیفر؛ فعال اقتصادی حوزه اوراسیا درخصوص مؤثر بودن سیاستهای بانک مرکزی در کنترل نرخ ارز به خبرنگار ایبنا گفت: یکی از مواردی که در اقتصاد ایران زمینهساز افزایش نرخ تورم و انتظارات تورمی شده افزایش نرخ ارز است. افزایش نرخ ارز منجر به افزایش انتظارات تورمی و بالا ماندن نرخ کالاها و خدمات میشود بنابراین دشمن تمرکز قابل توجهی روی افزایش نرخ ارز دارد. او تصریح کرد: دشمن حساب ویژهای روی افزایش نرخ ارز باز کرده، به همین دلیل با استفاده از عناصر نفوذی خود و بازارسازهایی که به دنبال افزایش تنش در بازار ارز هستند تلاش میکند تا این بازار را تحت ناملایمات قیمتی شدید قرار دهد؛ بخصوص در بحبوحه تنشهای سیاسی منطقه. فعال اقتصادی در حوزه اوراسیا در اینباره توضیح داد: اگر مدیریت فرزین در راس بانک مرکزی نبود امروز نرخ ارز به صورت حیرتآوری افزایش یافته بود اما سیاستهای او در ماههای اخیر باعث شده نرخ ارز کمترین نوسانات را تجربه کند. جلالیفر خاطرنشان کرد: علیرغم اینکه نرخ ارز طی روزهای گذشته به صورت هیجانی افزایش یافته اما مدیریت تقاضا و پاسخگویی به تقاضاهای واقعی و برخورد با متخلفان و سوداگران مانع از ایجاد تنشهای شدید و ماندگار شده است. نقش پررنگ عوامل داخلی تحولات اخیر منطقه و تحولات بازار ارز، نوسان قیمتی بازارهای جهانی نفت و طلا و فشار بر اقتصاد آمریکا، مشکلات مبادله با درهم و افزایش تقاضای این ارز به مناسبت سال نو چینی، حباب درهم با سقف سالانه خود را دچار فاصله معناداری کرد که نشان میدهد با پایان تقاضای تسویه درهم در آستانه سال نوی چینی، دست بازارساز برای کنترل بازار آزاد ارز بازتر خواهد شد. بازار ارز غالبا به وسیله درهم کنترل شده است ولی فرارسیدن سال نوی چینی و ترافیک در خطوط کشتیرانی منتهی به چین موجب افزایش تقاضای و رشد قیمت درهم شده است و به همین خاطر این ارز، در حاشیه اتفاقات منطقهای نتوانست اهرم کاهشی بازار را در دست بگیرد. با اینحال، اگر چه دلائل ذکر شده، بر قیمت دلار اثرگذار است اما با توجه به اینکه بانک مرکزی اعلام کرده وضعیت ذخایر ارزی خوب است و مشکلی برای تامین ارز نداریم و کارشناسان معتقدند متغیرهای بنیادی نقشی در نوسانات ارزی این روزها ندارد بازار نباید دچار نوسان شود. با اینحال کانالها و رسانههای قیمتساز که نقش نیابتی برخی جریانات سیاسی را ایفا میکنند نقش اصلی را دارند. علیرغم عوامل بیرونی همچون تحریم، تحولات جهانی و منطقهای در طول سالهای اخیر، نقش عوامل داخلی بر بازارهای کشور بسیار پررنگتر بوده است. آندسته از عوامل داخلی مخالف دولت که طرفدار غرب هستند این نقش را گاهی بهصورت مستقیم و گاهی از طریق کانالهای فضای مجازی ایفا کرده و میکنند. انتشار یک دروغ در انفعال دستگاههای نظارتی ایام دهه فجر و انتخابات مجلس نزدیک است و برخی جریانهای داخلی از نوسانات بازار ارز سود سیاسی – اقتصادی میبرند.
کانالها و سایتهای وابسته به جریانهای سیاسی طرفدار آمریکا، نقش زیادی در التهابات ارزی آغاز جنگ غزه و حادثه تروریستی کرمان و بعد از آن ایفا کردهاند، حال آنکه با اقداماتی همچون توافق ارزی بانک مرکزی و مدیران صنعت پتروشیمی و بهبود وضعیت تأمین اسکناس درهم، روند نرخ ارز در بازار ارز نزولی شد. به دنبال انتشار خبر توافق ارزی بانک مرکزی و صنعت پتروشیمی، روز یکشنبه به نسبت شنبه قیمت دلار در بازار غیررسمی، یکهزار تومان کاهش یافت و ۵۵ هزار تومان معامله شد. همچنین انتشار این خبر که بانک مرکزی در نظر دارد بهزودی عرضه سکههای تمام بهار آزادی و بدون تاریخ را در مرکز مبادله ارز و طلای ایران آغاز کند؛ موجب کاهش قیمت انواع سکه شد. اما برخی کانالهای فضای مجازی با انتشار قیمتهای فردایی و اخبار دروغ همچون تهدیدات آمریکا علیه ایران، تلاش کردند قیمت ارز و سکه را بالا ببرند که ورود قوه قضائیه و دستگاههای نظارتی را میطلبد. جالب است که جان کربی؛ وزیرامورخارجه آمریکا بعد از ظهر دوشنبه به وقت تهران از جانب کاخ سفید اعلام کرد که ایالات متحده خواهان جنگ با ایران یا تشدید تنشها در منطقه نیست. نهادهای نظارتی و قضائی کجا هستند؟ این شبهرسانهها و به اصطلاح کارشناسان که از ابتدای امسال موفق به تحمیل نرخهای ساختگی خود به بازار نشدند، از هفتهها قبل و با موجسواری بر تحولات سیاسی مقطعی، نرخهای نجومی برای ارز در پایان سال و سال آینده را ارائه میدهند. این تروریستهای اقتصادی و رسانهای که در پوشش اطلاعرسانی و تحلیل، به تحریک هیجانات میپردازند، در حال به آتش کشیدن اقتصاد کشور هستند. متأسفانه نهادهای نظارتی و دستگاه قضائی که باید در شرایط حساس به کمک کشور آمده و با این رسانهنماها و کارشناسنمایان برخورد کنند، اقدام مؤثری از خود نشان ندادهاند. مردودی یک ادعا یکی از دلائلی که طی روزهای گذشته برای افزایش نرخ دلار مطرح میشد مربوط به واردات خودرو بود. گفته میشد که تقاضای ارز ایجاد شده توسط برخی از شرکتهای مونتاژکار خودرو در هفتههای اخیر بوده و در روزهای اخیر، حدود ۷۰ درصد ارز اشخاص، توسط شرکتهای واردکننده CKD خودرو (شرکتهای مونتاژ کار) خریداری شده است. این در حالی است که بانک مرکزی از هفته گذشته به منظور کاهش التهابات ایجاد شده و پاسخ به مازاد تقاضای ارزی این شرکتها اقدام به تخصیص ارز با قیمتی نزدیک به نرخ سامانه مبادله طلا و ارز (نرخ رسمی) بهصورت پرتال کرده است تا فشار مضاعفی از جانب این شرکتها به تقاضا و نرخ ارز در بازار غیر رسمی وارد نشود. گفتنی است، این شرکتها در روزهای اخیر ارز خود را با نرخ نیمای توافقی (همان نرخ ارز تعیین شده توسط اشخاص) خریداری میکردند که اساسا این نرخ ارتباطی با نرخ ارز رسمی ندارد. بنابراین، ادعای دخالت واردات خودرو در افزایش نرخ ارز مردود است. بازار بازمیگردد کامران رحیمی؛ کارشناس اقتصادی در گفتوگو با خبرگزاری فارس، درباره افزایش قیمت ارز در روزهای اخیر در بازار اظهار کرد: افزایش قیمت دلار به دلیل اتفاقات منطقه و بینالمللی موضوعی است که این روزها دلیل رشد قیمت بیان میشود. او با بیان این که بسیاری از فعالان اقتصادی نیز چنین نوساناتی را پیشبینی میکردند، ادامه داد: به نظر میرسد، موج فعلی نوسان در بازار ارز به زودی فروکش خواهد کرد و افزایش قیمت دلار نیز جای خود را به کاهش میدهد. طی هفتههای گذشته اتفاقاتی رخ داده که منجر به ایجاد هیجان در بین خریداران و فروشندگان شده است. این نوسانات دلیل اقتصادی نداشته و رسانهها باید با رفتاری منطقی و اصولی از دامن زدن به هیجانات کاذب در بازار ارز پرهیز کنند. کارشناس اقتصادی تاکید کرد: به نظر میرسد بازارساز به هر طریقی اجازه نخواهد داد افزایش قیمت دلار ادامه داشته باشد. بازار ارز این روزها با هر خبری دچار شوک میشود و فعالان اقتصادی باید از ایجاد شوک در بازار خودداری کنند. سید یوسف حسینی؛ رئیس کمیته ارزی اتاق بازرگانی ایران با اشاره به نوسانات اخیر بازار ارز گفت: بازار ارز در یک سال گذشته بهخوبی از سوی بانک مرکزی کنترل و مدیریت شده بود و دلار برای چندین ماه در کانال ۴۹ و ۵۰ هزار تومان قرار داشت اما طی هفتههای گذشته بنا به دلایل مختلفی شاهد افزایش قیمت دلار بودیم. ذهنیت ما از بانک مرکزی و بهویژه فرزین بهعنوان سکاندار اصلیترین نهاد پولی و ارزی کشور این است که بتواند دوباره بهخوبی اوضاع را کنترل کند. این ادعا را به این دلیل مطرح میکنم که بانک مرکزی توانست در یک سال گذشته نیز بهخوبی قیمت دلار را تثبیت کند.
امیر شهریاری؛ عضو اتاق بازرگانی ایران هم گفت: بانک مرکزی با تدابیر لازم میتواند ولع بازار ارز را به خوبی کنترل کند و این بار هم نوسانات ارزی را با تکیه بر منابع موجود پشت سر بگذارد. بانک مرکزی میتواند بدون ارزپاشی و با روش جدید از منابع خود بازار با برای مدیریت آن استفاده کند. یک نکته مهم گفتنی است، تحلیلگران هشدار میدهند که مردم عادی مراقبت کنند فریب نوسانات ارزی را نخورند چون هر بار بازار نوسانی شده، بازارساز توانسته است ثبات را برگرداند. ضمن اینکه هرگاه اتفاق مثبتی چون تزریق دو میلیارد دلار به نهضت ملی مسکن از سوی صندوق توسعه ملی رخ میدهد اخبار آن بهصورت کمرنگ منتشر میشود اما یک اتفاق منفی کوچک از طریق برخی رسانهها و کانالها، آنچنان بزرگ میشود که روی بازار تاثیر منفی میگذارد که مسئولان نظارتی باید این مسئله را مدیریت کنند.
روزنامه تجارت نوشت: سیاستهای نتانیاهو روابط واشنگتن با کشورهای عربی را تهدید میکند
با تداوم خطمشیهای افراطی کابینه راستگرای تلآویو، رسانههای عبری گزارش دادند، اسراییل روابط آمریکا با کشورهای عربی را در معرض تهدید و خطر قرار میدهد.
رسانههای عبریزبان گزارش دادند: پافشاری کابینه اسرائیل بر آسیب زدن به روابط با مصر، اردن و قطر باعث میشود روابط آمریکا نیز با این کشورها در معرض تهدید و خطر قرار گیرد.
تسفی برئیل، تحلیلگر امور خاورمیانه در روزنامه هاآرتص گفت: اسرائیل توافقهای عادیسازی روابط که هنوز محقق نشده، بهویژه توافق با عربستان، را در معرض تهدید و خطر قرار میدهد. مذاکراتی میان مسئولان ارشد سازمان اطلاعات اسرائیل و مصر در حال برگزاری است، اما مسئولان اسرائیلی در رفع نگرانی مصر موفق نمیشوند. سیاستها و اظهارات نتانیاهو بهویژه با احتمال سیطره اسرائیل بر محور فیلادلفیا که شامل کنترل گذرگاه رفح از سمت غزه نیز هست، کمکی به بهبود روابط نمیکند. اظهارات نتانیاهو درباره کنترل بر محور فیلادلفیا در مرزهای غزه و مصر و متهم کردن قاهره به ممانعت از ورود کمکهای بشردوستانه از گذرگاه رفح، اخیرا موجب تنشهایی میان دو طرف شده است. به گفته منابع اخیرا عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر تماس تلفنی نتانیاهو را نپذیرفت. این روزنامه نوشت: سیاستهای اسرائیل به روابط آمریکا با کشورهای خاورمیانه بهویژه اردن، قطر و مصر آسیب میزند.
سرمقاله روزنامه شرق به قلم کوروش احمدی، دیپلمات پیشین در موضوعی با عنوان ایران و تنش جدید در منطقه نوشت:
اتفاقی را که در مرز اردن و سوریه افتاده و طی آن سه نظامی آمریکایی کشته و ۳۴ نظامی دیگر مجروح شده اند، باید افزایشی بی سابقه در سطح تنش در منطقه به شمار آورد. این احتمال همیشه به ویژه در چند هفته گذشته وجود داشت که بر اثر یک اتفاق یا اشتباه محاسبه یا اشتباه در انتقال علائم و پیام ها کنترل از دست خارج شود و برخورد ناخواسته بزرگی رخ دهد. سؤال اکنون این است که این واقعه چه عواقبی میتواند داشته باشد و آمریکا چه واکنشی به آن نشان خواهد داد و روند تحولات منطقه چگونه تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت. بایدن در نخستین واکنش مدعی شده که این حمله توسط گروه های شبه نظامی رادیکال مورد حمایت ایران انجام شده» و قول پاسخ داده است.
هم دولت آمریکا و هم دولت ایران در نزدیک به چهار ماه گذشته، یعنی بعد از شروع جنگ غزه، نگران بوده اند که حادثه ای موجب از کنترل خارج شدن درگیری های با شدت کم بین گروه های شبه نظامی و نیروهای آمریکایی پراکنده در منطقه شود گفته میشود که ۱۵۸ حمله ای که بعد از هفتم اکتبر از سوی شبه نظامیان علیه مراکز تجمع نیروهای آمریکا در منطقه صورت گرفته بود فقط ۷۰ زخمی غیر جدی داشته وسرباز آمریکایی ای در جریان این حملات کشته نشده است. میتوان فرض کرد که شبه نظامیان تا پیش از این به نحوی عمل کرده بودند که منجر به تلفات نیروهای آمریکایی نشود. متقابلا به نظر میرسد که آمریکا نیز عمده واکنشهای خود را متوجه اماکن و تأسیساتی کرده بود که جز یک مورد در چهار ژانویه در بغداد منجر به تلفات نشود حتی با وجود اهمیت مسئله آزادی کشتیرانی در دریای سرخ برای آمریکا گزارشهای مقامات یمنی حاکی از تلفات گسترده در نتیجه حملات آمریکا نبوده است.
رسانه های آمریکایی صحبت از این میکنند که با کشته شدن سه سرباز آمریکایی شرایط تغییر کرده و به نوشته نیویورک تایمز مشاوران بایدن در مشورت های اولیه اجماع داشته اند که اینبار نوع متفاوتی از پاسخ ضروری است. سؤالی که اکنون برای این مشاوران مطرح است، این است که آیا این پاسخ باید متوجه اهدافی در داخل ایران نیز بشود یا به مقرهای شبه نظامیان محدود بماند. جمهوری خواهان فشار می آورند که حمله متوجه اهدافی در ایران نیز بشود و سناتور کاتن گفته است که بایدن «ترسو» است اگر به اهدافی در داخل ایران حمله نکند. بحث دیگر این است که آیا این بار بایدن تنها باید به این واقعه واکنش نشان دهد یا تلاش کند که بازدارندگی برای نیروهای آمریکا در منطقه را که گفته میشود از میان رفته احیا کند. به نوشته رسانه های آمریکا سؤال این است که واکنش آمریکا چگونه باید باشد که نه زیاد باشد و موجب جنگ تمام عیار شود و نه آن قدر کم باشد که موجب توقف حملات شبه نظامیان نشود.
در این باره سؤالی که برای دوایر آمریکایی مطرح است، این است که آیا حمله در مرز اردن تعمدا و با قصد قبلی با هدف کشتن سربازان آمریکایی انجام شده و در این صورت آیا تعمدی برای افزایش سطح درگیریها وجود داشته یا حمله ای از نوع معمول بوده که این بار به طور اتفاقی منجر به تلفات شده است. شواهد حاکی است که حمله جدید تفاوت ماهوی با حملات دیگر طی سه چهار ماه گذشته نداشته و بعید است عاملان آن مشخصا قصد کشتن سرباز آمریکایی را داشته باشند. این گونه حملات همیشه میتواند به طور تصادفی منجر به تلفات شود.
مقامات آمریکایی طی سه ماه اخیر همیشه گفته بودند که ایران خواستار درگیری مستقیم با آمریکا نیست و هنوز نشانه ای که حاکی از تغییر این نظر آمریکا باشد دیده نمی شود. یک مقام آمریکایی که نامش ذکر نشده به نیویورک تایمز گفته است که آمریکا معتقد نیست که این حمله به معنی تغییر سیاست ایران است اما تصمیم نهایی بایدن باید موکول به روشن شدن پاسخ به این سؤال باشد که آیا ایران دستور حمله شدیدتری داده یا یک گروه شبه نظامی سرخود عمل کرده یا این واقعه فقط یک تصادف بوده است. از طرفی ایران نیز واکنش بجا و مناسبی بعد از این اتفاق داشته و طی آن سخنگوی وزارت خارجه ایران و نمایندگی ایران در نیویورک دخالت ایران در این واقعه را رد کرده اند. ملاحظات انتخاباتی در سال انتخابات آمریکا نیز مهم است. این حملات فرصت بادآورده ای به جمهوری خواهان برای حمله به بایدن داده است. آنها مرگ سه سرباز را نشانه شکست بایدن در تقابل و مهار ایران و شبه نظامیان اعلام میکنند. میچ مک کانل رهبر جمهوری خواهان در سنا و سناتور لیندسی گراهام و سناتور تام کاتن انتقاد را متوجه کاخ سفید کرده و بایدن را به مماشات با ایران متهم میکنند ملاحظات دیگر مربوط به جنگ غزه است. یکشنبه رئیس سازمان سیا با نمایندگان مصر، قطر و اسرائیل در پاریس برای انجام معامله ای برای آزادی گروگانها در ازای یک آتش بس دوماهه مذاکره کردند. همچنین صحبت از تلاش برای نیل به توافقی برای جلوگیری از برخورد بین اسرائیل و حزب الله است. بایدن در واکنش خود باید روند تحولات مربوط به غزه را نیز وارد معادله کند.
روزنامه هممیهن به بررسی دیدگاههای رسانههای خارجی درباره دعوا در واشنگتن بر سر حمله به ایران پرداخته و نوشته است:
بعد از حمله پهپادی به یک پایگاه آمریکایی در نزدیکی مرز اردن و سوریه که به کشته شدن ۳ نظامی آمریکا انجامید، فشار از سوی سیاستمداران افراطی آمریکا به دولت جو بایدن، رئیسجمهور این کشور برای اقدام تلافیجویانه علیه ایران افزایش پیدا کردهاست. در ۲۴ ساعت پس از این واقعه نمایندگان افراطی کنگره آمریکا با استفاده از الفاظ تند و توهینآمیز علیه ایران مطالبی را مطرح کردهاند. رویترز در گزارشی مینویسد جمهوریخواهان بایدن را متهم میکنند که سربازان آمریکایی را مانند گوشت جلوی توپ رها کردهاست تا چه زمانی که یک پهپاد یا موشک از پدافند پایگاه عبور کند. تام کاتن، سناتور جمهوریخواه گفتهاست: «او نیروهای ما را مانند گوشت جلوی توپ رها کردهاست. تنها پاسخ به این حملات باید انتقام ویرانگر علیه نیروهای تروریستی ایران چه در ایران و چه در سراسر خاورمیانه باشد.» مایک راجرز، نمایندهای که مسئولیت ریاست کمیته نظارت مجلس نمایندگان را برعهده دارد نیز خواستار اقدام علیه ایران شدهاست. راجرز میگوید: «خیلی از وقتی که بایدن باید رژیم تروریستی ایران و گروههای نیابتی افراطی آن را برای حملاتی که انجام میدهند، مسئول بداند، گذشته است.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که امیدوار است در انتخابات سال جاری میلادی در مقابل جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری رقابت کند، این واقعه را نتیجه «ضعف و تسلیم جو بایدن» توصیف کردهاست. یک نماینده دموکرات از استراتژی دولت بایدن برای مهار منازعه حماس و اسرائیل انتقاد کردهاست. باربارا لی، نماینده دموکرات کنگره میگوید: «همانگونه که اکنون میبینیم همه چیز از کنترل خارج میشود. منازعه در حال تبدیل شدن به یک جنگ منطقهای است و متاسفانه ایالاتمتحده و نیروهای ما در معرض خطر قرار دارند. ست مولتون، نماینده دموکرات که چهار بار به عنوان تفنگدار دریایی در عراق خدمت کردهاست از درخواستهای جمهوریخواهان برای جنگ انتقاد کردهاست و میگوید: «بازدارندگی مشکل است و جنگ از آن هم سختتر.» وی میگوید: «تندروهای ترسو که خواستار جنگ با ایران هستند، در زمین دشمن بازی میکنند و میخواهم ببینم آیا خودشان حاضر هستند که پسران و دخترانشان را به نبرد اعزام کنند. ما باید واکنش مؤثر و استراتژیک براساس شرایط و زمانبندی خودمان داشتهباشیم.» تحلیلگران میگویند که اقدام علیه نیروهای ایران در خاک ایران باعث میشود که نیروهای تهران با تمام توان پاسخ دهند و به شکلی تنش تشدید شود که پای ایالات متحده آمریکا به یک جنگ بزرگ در خاورمیانه باز شود.
جاناتان لرد، مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در اندیشکده مرکز امنیت جدید آمریکا میگوید: «وقتی کاملاً علنی اقدام کنید، شرایط را برای ایرانیان بسیار تشدید کردهاید.» چارلز لیستر از اندیشکده مؤسسه خاورمیانه در واشنگتن میگوید که واکنش احتمالی آمریکا هدف قرار دادن یک هدف مهم یا یک نیروی پرارزش شبهنظامی از میان گروههای تحت حمایت ایران در عراق و سوریه باشد. وی میگوید: «آنچه اتفاق افتاد کاملاً با آنچه در دو سه ماه گذشته توسط این گروههای نیابتی انجام شدهبود، تفاوت داشت. اما بهرغم تمام حرفهایی که در مورد اقدام علیه ایران زده میشود، من بعید میدانم که دولت آمریکا در این دام بیفتد.» یک مقام دفاعی آمریکا میگوید: «حمله به ایران هیچ دستاوردی برای ما ندارد، مگر اینکه آمادگی کامل داشتهباشیم که وارد یک جنگ تمامعیار شویم.»
لرد و برخی کارشناسان دیگر اشاره میکنند که اسرائیل سالهاست نیروهای ایرانی را در سوریه هدف قرار میدهد، اما نتوانستهاست باعث عقبنشینی ایران شود. آمریکا هم در ماههای اخیر به برخی هدفها مرتبط با نیروهای منتسب با ایران حمله کردهاست. ماه نوامبر ارتش آمریکا اعلام کرد، تأسیساتی را که توسط گروههای تحت حمایت ایران استفاده میشد، هدف قرار دادهاست. چارلز لیستر با اشاره به ترور سردار قاسم سلیمانی میگوید: «تا حدی میتوان گفت که اگر شدت عمل کافی نشان دهید و هدف مهمی را انتخاب کند، سابقه نشان میدهد که ایران قبل از پاسخ دادن اندکی فکر میکند.»