به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان تداوم یک شکست فاحش نوشت:
از همان سال ۱۳۹۳ که سیاستهای کلی جمعیت ازسوی مقام رهبری ابلاغ شد، نوعی مخالفت با این رویکرد نزد برخی کارشناسان جمعیتی مشاهده شد. گرچه گروهی از جمعیتشناسان هم نسبت به کاهش رشد جمعیت نگران بودند.
در واقع مخالفان دلایل خود را داشتند، چراکه رشد جمعیت در آن مقطع برابر۱/۲۴درصد (در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵) بود و این رشدی خوب و متعارف بود و برای ایران جوابگو بود. بنده هم گرچه آن رشد را کم نمیدانستم ولی برداشتم این بود که موضوع رشد جمعیت در حال تبدیل شدن به مسالهای مهم است.
در واقع سرعت کاهش آن در ایران به ویژه از سال ۱۳۹۰ به بعد بیش از حد قابل انتظار و حتی غیرمتعارف بود. از این رو به نظرم میرسید که یک جای کار مشکل دارد که با این وضعیت مواجه شدهایم. البته کاهش رشد جمعیت مفروض و طبیعی بود ولی طی یک روند متعارف ولی نه با این شیب زیاد که در جامعه متعارف دیگری تاکنون مشاهده نشده است، به همین دلیل با طرح مساله جمعیت همدلی میکردم و به نحوی که برخی کارشناسان این حوزه نیز به همراهی من با این موضوع نقد داشتند.
البته نگاه من به مساله متفاوت بود. معتقد بودم که حتما یک جای کار ایراد دارد که این کاهش با شیب تند در حال رخ دادن است و معتقد بودم آن عواملی که این مشکل را سرعت بخشیدهاند، پیامدهای دیگری هم دارند و مشکلات دیگری را هم ایجاد میکنند.
در هر حال این مساله در مجلس و دولت قبل در دستور کار قرار نگرفت، ولی مجلس کاملا استصوابی آن را در دستور کار خود قرار داد بدون اینکه درک علمی و درستی از مساله داشته باشد.
قانونی نوشتند که نه تنها به لحاظ اخلاقی مورد تردید است، بلکه به لحاظ منطقی و اقتصادی نیز مردود است. تمام کشور و اقتصاد را با تحمیل تورم بالا بسیج کردند که فرزندآوری را افزایش دهند. نتیجه کاملا معکوس شده است و حتی با جلوگیری از انتشار متعارف آمار زاد و ولد، آن را هم عملا از سفره پژوهش و اطلاع مردم حذف کردند و به صورت قطرهچکانی در لابهلای مطالب دیگر یکی، دو رقم را منتشر میکنند.
آخرین آمار منتشر شده دو رقم درباره تعداد متولدین و فوتیهای ۹ ماهه ابتدایی سال است. برای آنکه درک بهتری از تحولات جمعیتی پیدا کنیم، تعداد متولدین را از سال ۱۳۹۹ تاکنون مینویسم.
مشاهده میشود که از زمان اجرای قانون جوانی جمعیت و فرزندآوری نه تنها زاد و ولد بیشتر نشده که کمتر هم شده است و جالب اینکه مرگ و میر هم بیشتر شده و از ۳۱۴ هزار نفر در ۹ ماهه اول سال ۱۴۰۱ به ۳۲۲ هزار نفر افزایش یافته است که جمعا افزایش سالانه جمعیت (زاد و ولد منهای مرگ و میر) ۴درصد کمتر شده است و رشد سالانه جمعیت از حدود ۰/۵۹ درصد در سال ۱۴۰۱ به ۰/۵۶ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است که رقم قابلتوجهی است.
البته اگر مهاجرت را هم درنظر بگیریم وضعیت حتی از این هم که به نظر میرسد، نگرانکنندهتر میشود و به نظر میرسد که ما با تشدید مرگ و میر هم مواجه شدهایم و احتمالا در سالهای آینده امید به زندگی به علت مسائل تغذیه و بحران در نظام درمان و دارو و نیز تنشهای روانی- اجتماعی افزایش پیدا کند.
خب اینهایی که نوشتم را تاکنون بارها و بارها نوشتهام، فقط اطلاعات جدید بسیار اندک مربوط به ۹ ماهه امسال به آن اضافه شده که نشان میدهد وضعیت فرزندآوری نه تنها بهتر نشده، بدتر هم شده است. در این زمینه پیشنهاد مشخصی دارم که در یادداشت بعدی تقدیم میشود.
روزنامه شهروند نوشت: هیچ کپسول اکسیژنی نمیتواند نتانیاهو را احیا کند
وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه با شبکه «سیانبیسی» درباره تحولات دریای سرخ گفت: «منشأ این بحران به نسلکشی و جنایات رژیم اسرائیل در غزه برمیگردد.»
حسین امیرعبداللهیان که بهمنظور شرکت در اجلاس داووس به سوئیس سفر کرده بود، در مصاحبه با شبکه «سیانبیسی» در خصوص تحولات دریای سرخ تأکید کرد: «ما در تحولات منطقه همواره نقش مثبت در رویدادها داشتهایم. ما برای کمک به مردم و نیروهای مسلح عراق و سوریه، خون بهترین مستشاران نظامی خود را تقدیم کردهایم، اما در رابطه با آنچه الآن در دریای سرخ اتفاق میافتد، باید به منشأ و ریشه مشکل توجه کرد. نباید صرفاً به یک قطعه از این پازل، یعنی دریای سرخ، نگاه کنیم. ما معتقدیم که منشأ این بحران به نسلکشی و جنایات رژیم اسرائیل در غزه برمیگردد. اگر این جنایات و نسلکشی متوقف شود، طبعاً وضعیتی که در منطقه ایجاد شده است و گسترش دامنههای جنگ میتواند بهشکل منطقی مهار شود.»
وی در ادامه گفت: «میخواهم به کاخ سفید بگویم که باید به توافق خود با ایران متعهد باشند و به وعدههایی که به ما دادهاند پایبند بمانند. ایالات متحده و آقای بایدن نباید سرنوشت خود را به سرنوشت نتانیاهو گره بزنند. همکاری تمامعیار بایدن و کاخ سفید با اراذلی مانند نتانیاهو در اسرائیل ریشه ناامنی در منطقه است. رئیس جمهور بایدن باید فوراً حمایت کامل خود را از این نسلکشی فلسطینیان و کشتار بیش از ۱۳۵۰۰ کودک فلسطینی متوقف کند. نتانیاهو به پایان راه رسیده است و هیچگونه تجهیزات پزشکی یا کپسول اکسیژنی نمیتواند او را احیا کند و نجات دهد، اما در طول تاریخ، مقاومت در برابر اشغالگری همواره مشروع بوده است. ما در منطقه از صلح و امنیت بهرهمند هستیم.»
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان بسته موازنهساز ایران نوشت:
واکنش همزمان ایران به سه موقعیت تروریستی در پاکستان، عراق و سوریه بازتاب گستردهای در سطح بینالمللی و منطقهای ایجاد کرد.
عمده تحلیلها دائر مدار قدرت عملیاتی ایران و اراده آن به کنش و واکنش فعال بود. واقعیت هم این است که در منطقه ما نه ماجرای تروریسم پایان یافته و نه ضرورت مقابله با آن به فرجام رسیده است. دلیل آن هم این است که ماده بینالمللی و ماده منطقهای تروریسم علیرغم ضربات شدیدی که دریافت کردهاند، هنوز از میان نرفتهاند.
بنابراین ضرورت دفاع هنوز به قوت خود باقی است. حضرت امام خمینی - رضوانالله تعالی علیه- از همان آغاز تأسیس رژیم غاصب اسرائیل، خطر صهیونیسم را برای جوامع اسلامی یادآور شدهاند. کما اینکه از همان آغاز نهضت اسلامی خود در سال ۱۳۴۱، خطر آمریکا و نظام سلطه برای کشور و جهان اسلام را تذکر دادهاند.
به کار بردن واژه «شیطان بزرگ» بر این اساس صورت گرفته است. کما اینکه واژه «جرثومه فساد» را برای اسرائیل به کار بردند و گاهی هم آن را شیطان اصغر یا شیطان کوچکتر خطاب میفرمودند. به هر حال واضح است که آمریکاییها در کار توطئه علیه مسلمین و بهخصوص آن بخش پویاتر مسلمانان باشند.
از اینرو در پی ضربه سنگینی که هفته پیش به ارکان اطلاعات ویژه رژیم غاصب در شمال عراق خورد، رژیم غاصب دیروز در سوریه و لبنان علیه نیروهای ایرانی و فلسطینی دست به جنایت زد. این طبیعی است، مهم این است که طرف مقابل آن که جوامع مسلمان میباشند، توجه لازم را داشته باشند.
در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد: 1- ایران پیش از این هم به کانونهای فساد از جمله مراکز متعلق به آمریکا و مناطق تحت اشغال اسرائیل و مراکز تجمع عوامل تکفیری و تروریستی در پاکستان، عراق و سوریه حمله نموده و نوعاً بهطور رسمی هم از اقدام خود خبر داده بود. حمله به پهپاد آمریکایی – گلوبالهاوک – به دلیل تجاوز به آسمان ایران و حمله سنگین به پایگاه تحت اشغال عینالاسد در واکنش به ترور شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد، حمله به بلندیهای تحت اشغال جولان در تلافی به شهادت رساندن شش نفر از نیروهای ایرانی در پایگاه تیفور ارتش سوریه، حمله سنگین به مرکز تجمع تکفیریها در دیرالزور به تلافی اقدام عملیاتی تروریستها علیه مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر حضرت امام(ره) و نیز حملات مکرر به مراکز تجمع ضدانقلاب در استان سلیمانیه عراق و تعقیب اشرار ضدایرانی در خاک پاکستان از این قرار میباشند. اما عملیات تلافیجویانه همزمان ایران در سه کشور و بهخصوص آنچه در حمله به چند موقعیت وابسته به رژیم غاصب در استان اربیل عراق صورت گرفت، در نوع خود جدید به حساب میآید.
حمله برونمرزی همزمان، عمق توانایی واکنشی ایران را به خوبی نشان داد و این موضوع را آشکار کرد که اگر کشوری در همسایگی ایران قرار داشته باشد و درهای خود را به روی تروریستهای ضدایرانی اعم از آنکه بینالمللی، منطقهای و یا حتی محلی باشند، باز کند، نمیتواند از تبعات اقدامات خود فرار نماید. بنابراین اگر روزگاری هم به دلیل ملاحظات همسایگی، در موضوع مقابله ایران تعللی صورت گیرد، این تعلل دائمی نیست و در لحظهای میتواند تبدیل به صحنه رویارویی سخت ایران گردد.
اقدام همزمان ایران علیه چند موقعیت مرتبط با اسرائیل در استان اربیل که تحت سلطه خانواده بارزانی است و علیه گروههای تکفیری تحریرالشام و داعش در شمالغرب سوریه از فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری، از خوزستان ایران و علیه یک گروهک شرور تروریستی در استان بلوچستان پاکستان در واقع یک «بسته موازنهساز» بود.
چرا که اقدام ایران فقط سه نقطه را هدف قرار نداد بلکه اصل واگذاری زمین برای تهدید دیگران و پذیرش نقش نیابتی و یا پذیرش نقش میزبان در تهدیدات علیه هر کدام از کشورهای منطقه را مورد تهدید جدی قرار داد.
آنان که سهمی در رفتوآمد صهیونیستها به منطقه دارند و آنان که دفتر و موقعیتی به آنان و یا به دیگر تروریستها دادهاند، باید بدانند ممکن است در معرض اقدامات مشابه قرار گیرند چرا که امنیت ملی مقوله قابل اغماض و قابل معامله و معاوضه نیست.
۲- اقدام عملیاتی ایران علیه سه نقطه در شهر اربیل از این حیث تازگی داشت که ایران تاکنون در مرکزیت اقلیم کردستان و موقعیتهای ایجاد شده خارجی مرتبط با اقلیم وارد عمل نشده بود. پیش از این، اقدامات واکنشی ایران به مناطقی در شرق استان سلیمانیه محدود بود و طرف حمله ایران هم گروهکهای ضدایرانی بودند و عملیات نظامی هم در قالب درگیریهای دوطرف مرز قابل تعریف بود. اما اینک اولاً ایران به جای استفاده از الگوی درگیری مرز با مرز، چندین موشک بالستیک را به اهدافی در فراسوی مرزها شلیک کرده، ثانیاً این حمله در مرکز اقلیم کردستان صورت گرفته و ثالثاً مخاطب حمله به جای عوامل تروریست ایرانی، عوامل تروریست اسرائیلی بوده که البته با سران اقلیم هم روابط حساسی داشتهاند.
این ویژگیها، عملیات نظامی اخیر ایران را خاص کرد تا جایی که وزیر خارجه کرد عراق را که عضو حزب دموکرات و وابسته به طیف «مسعود بارزانی» میباشد، به اتخاذ مواضع تند کشاند که البته نخستوزیر عراق طی عبارتی جبران مافات کرد و با تعدیل مواضع او، حساب دولت را از اظهارات وزیر سهمیهبندی شده خارجه جدا کرد.
عراقیها با توجه به اطلاعاتی که خودشان از دست داشتن عوامل اسرائیلی که با حزب بارزانی هم رفتوآمد داشته و در انفجارات و اغتشاشات ضدایرانی هم سهیمند، به ما دادهاند،
باید علیه این جریان وارد عمل میشدند. این در حالی است که در اسفند ماه سال گذشته و زمانی که مشخص شد فرماندهی آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ ایران در کردستان عراق بوده، ایران و عراق طی یک توافق راهبردی بر لزوم جمعآوری موقعیتهای ناامنساز تأکید کردند. بنابراین اقدام ایران با توافق انجام شده، منطبق بوده است. اگر مسعود بارزانی دلسوز جمعیت کرد و نگران به خطر افتادن امنیت آنان است، باید به مقتضای این نگرانی، مانع تحرکات ضدایرانی در منطقه اقلیم – به هر شکلی که باشد- گردد.
۳- اقدام ایران علیه مرکز تجمع یک گروه شرور که دارای ریشه ایرانی در شرق کشور است هم از این قاعده پیروی میکند. بدون تردید ما پاکستان را کشور دوست خود دانسته و در منازعاتی که طی حدود ۷۷ سال که از تأسیس آن میگذرد، با دشمنان خود داشته، کنار اسلامآباد بوده و در مصیبتهای طبیعی هم غمخوار آنان بودهایم.
اینک هم روابط ایران و پاکستان در سطح قابل قبولی است. اما چه کنیم با همسایهای که وقتی با اعتراض ما مواجه میشود، از وظیفه کنترل تروریزم و عدم سرازیر شدن حوادث تروریستی علیه ایران طفره رفته و وانمود میکند قادر به کنترل استان پهناور جنوب غربی خود یعنی بلوچستان (به مرکزیت کویته) نیست این در حالی است که هیچکس ارتش پاکستان را که برای مقابله با حملات سنگین هند به پاکستان طراحی شده و آموزش دیده است، ضعیف نمیداند.
کما اینکه این ارتش بارها در شناسایی رد پای مجرمین و برخورد فوری و سخت با آنان، آزمون موفق خود را پس داده است. اما چرا در این صحنه اظهار ناتوانی مینماید؟ عمدهترین دلیل و قویترین مستند این است؛ دولت پاکستان از پروژههای امنیتی ارتزاق میکند. براساس یک سند تاریخی که میان رئیس سابق دستگاه امنیتی سعودی و رئیس وقت ایاسای پاکستان امضا شده، سرویس پاکستان متعهد گردیده مانعی بر سر راه حرکت عوامل تروریستی به سمت مرز ایران ایجاد نکند.
این در حالی است که عربستان سعودی هم مثل پاکستان نفع مستقیم و نقدی در رابطه با تهدید امنیتی ایران ندارد و پیامد اقدامات ضدامنیتی علیه همسایه خود هم آنقدر زیاد است که آنان را از طراحی و پشتیبانی بدون دلیل یک گروه تروریستی باز بدارد.
پس میتوان گفت در اینجا عربستان واسطه یک کشور شرور است که از نفوذ آن در پاکستان برای کمک به اجرای طرحهای یک رژیم شرور در فراسوی مرزهای مشترک ایران، پاکستان و عربستان استفاده میکند. این رژیم شرور، اسرائیل است. کما اینکه سندی هم دال بر این وجود دارد. ایران بعد از تذکرات و پس از آنکه در همین هفتههای اخیر از سوی این گروههای اجیر متحمل خساراتی شد، چه کاری باید انجام میداد؟
از آنجا که اقدام ایران علیه یک گروه تروریستی ایرانی بوده و نه علیه اتباع پاکستان، قاعدتاً باید مورد استقبال اسلامآباد و ارتش آن قرار میگرفت و البته اظهارات گرم روز جمعه وزیر خارجه و رئیس شورای عالی امنیت آن کشور هم نشان داد، اقدام ایران را یک مشکل امنیتی برای خود ارزیابی نمیکنند. واقعه رفت و برگشتی هفته گذشته میان ایران و پاکستان باید این نکته را به اسلامآباد تفهیم کرده باشد که زمان پروژهبگیری و ارتزاق از امنیت همسایگان به سر آمده است.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان گستردهترین حمله موشکی به عینالاسد نوشت:
مقاومت اسلامی عراق در یکی از سنگینترین حملات سه ماه و نیم گذشته، پایگاه عین الاسد امریکا در عراق را آماج حملات موشکی خود قرار داد.
مقاومت اسلامی عراق عصر دیروز با انتشاریک ویدئو، اعلام کرد که به پایگاه امریکایی عینالاسد در عراق حمله کرده است.
عراقیها میگویند این یکی از سنگینترین حملاتی است که در طول ۱۱۰ روز گذشته انجام شده است.
رویترز به نقل از یک مقام امریکایی مدعی شد در این حمله که نیروهای امریکایی در آن مستقر هستند، از موشک بالستیک استفاده شده و تعدادی از نظامیان امریکایی در این حمله زخمی شدهاند.
یورو نیوز از قول رسانههای عربی نوشته که پایگاه عین الاسد هدف «بیش از ۲۰ موشک» قرار گرفته است. از آغاز حملات رژیم اسراییل به غزه در ۱۵ مهرماه تاکنون، مقاومت اسلامی عراق دهها حمله به پایگاه نظامیان امریکایی در عراق و سوریه انجام داده است .
روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان ریاض میانجی تهران و واشنگتن نوشت:
یک رسانه انگلیسی مدعی شد عربستان سعودی که در چند ماه گذشته روابط دیپلماتیک با ایران را از سرگرفته است، پس از در گرفتن جنگ غزه، بهعنوان کانالی ارتباطی میان ایران و آمریکا بهعنوان دو بازیگر مهم در اثرگذاری بر اوضاع منطقه عمل کرده است.
یک رسانه انگلیسی با استناد به اظهارات منابع مطلع مدعی شد که با گذشت ۹ ماه از عادیسازی روابط تهران و ریاض، عربستان سعودی در حال ایفای نقش تازهای بهعنوان میانجی در روابط ایران و آمریکا است.
پایگاه خبری انگلیسی میدل ایستای در این باره نوشت: مقامات عالیرتبه در ریاض در انتقال پیام میان این کشورها و کاهش تنشها بر سر جنگ غزه کمک کردهاند.
این روند در نوامبر گذشته و وقتی آغاز شد که «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران در نشستی فوقالعاده درباره جنگ غزه در ریاض شرکت کرد که رهبران سازمان همکاری اسلامی و ائتلاف عربی در آن شرکت کرده بودند.
یک منبع مطلع ایرانی که در جریان این امور بود، به میدل ایستای گفت، امیرعبداللهیان حامل پیامی برای آمریکا بود که قرار بود به مقامات عربستان سعودی منتقل کند.
این پیام در واقع، پاسخ به پیامی بود که مدتی پیش از آن از سوی واشنگتن دریافت شده بود. او همچنین گفت، سپس، سعودیها این پیام را به مقامات ارشد در واشنگتن منتقل کردند.
یک منبع مطلع دیگر در وزارت امور خارجه ایران نیز به میدل ایستای گفت، عربستان سعودی به همراه عمان، قطر و سوئیس که حافظ منافع آمریکا در ایران است، بهعنوان کانالی ارتباطی میان دو کشور عمل کرده است.
این چهار کشور از زمان عملیات «طوفانالاقصی» در ۷ اکتبر که از سوی جنبش مقاومت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی انجام شد، بارها، فعالیتهایی برای میانجیگری انجام دادهاند.
به گفته منبع مطلع در وزارت امور خارجه ایران، تماسهایی که میان آمریکا و ایران رد و بدل میشد، در درجه اول، روی کنترل تنشها و پرهیز از گسترش بیشتر تنشها در غزه متمرکز بوده است.
او همچنین گفت که تهران به آمریکا درباره پیامدهای احتمالی گسترش منطقهای جنگ رژیم صهیونیستی در غزه در سطحی غیرقابل کنترل هشدار داده بود.
در ادامه این گزارش آمده است: منبع اول میگوید از عربستان سعودی زمانی بهعنوان یک کانال ارتباطی استفاده شد که تنشها در پی ترور یکی از فرماندهان ارشد «محور مقاومت» در منطقه شدت یافت.
پس از به شهادت رسیدن «رضی موسوی» یکی از فرماندهان ارشد نیروهای قدس سپاه پاسداران ایران به دست رژیم صهیونیستی در سوریه، یک هیئت سعودی در ۲۵ سپتامبر، با پیامی از واشنگتن مبنی بر خواست آن برای کنترل درگیریها در غزه، به تهران سفر کرد.
منبع اول که پیشتر به آن اشاره شد، میگوید آمریکا ارائه امتیازهای احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی را پیشنهاد کرد؛ یکی شامل این بود که آمریکا از مقامات راستگرای افراطی در اراضی اشغالی حمایت نخواهد کرد که اکثریت کابینه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهند.
به گفته این منبع، این موضوع مشروط بر این خواهد بود که ایران تلاشهای ادعایی را برای اخلال در تلاشها برای برقراری روابط تمامعیار میان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی متوقف کند. روند عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در پی در گرفتن جنگ غزه متوقف شد.
یک منبع مطلع ایرانی دیگر نیز به میدل ایستای گفت، واشنگتن از کانالهای ارتباطی سعودی برای اطلاع دادن به تهران درباره حملات علیه ارتش یمن استفاده کرده بود که در پی اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه، حملاتی را علیه کشتیهای مرتبط با آن در دریای سرخ انجام دادهاند.
در این پیام از ایران خواسته شده بود گروههای متحد خود را در طی حملات آمریکا علیه یمن کنترل کند. همچنین در این پیام ذکر شده بود که حملات علیه ارتش یمن، در ابتدا، چندان قوی نخواهد بود اما اگر تهران واکنش قدرتمندانهای نشان بدهد، آمریکا پاسخ سختی خواهد داد.
ادعای این منابع مطلع در گفتوگو با میدل ایستای درباره پیامها به ایران برای کنترل نیروهای مقاومت منطقه با بالا رفتن تنشها در حالی مطرح میشود که ایران بارها تاکید کرده گروههای مقاومت در کشورهای منطقه، کاملاً مستقل و بنا بر صلاحدید و تصمیم خود در ارتباط با امنیت کشورهایشان و یا حمایت از ملت مظلوم فلسطین عمل میکنند.