کیوسک امروز؛ پرونده مهرجویی به رد خون قاتلان رسید/ تنش‌های بنیادی ایران و غرب/ روایتی از دیپلماسی التماسی/ ریشه‌های حیف و میل منابع ارزی/ دستمزد ۹ میلیونی در سبد معیشت ۲۲ میلیون تومانی

روزنامه‌های صبح امروز، چهارشنبه بیست و ششم مهر ماه به مباحثی پیرامون پرونده قتل داریوش مهرجویی، تنش‌های ایران و غرب، دیپلماسی التماسی، هدررفت منابع ارزی و دستمزد پایین و سبد معیشتی ۲۲ میلیون تومانی پرداخته‌اند.

خواندن این مطلب 73 دقیقه طول میکشد.

به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛

روزنامه جوان نوشت: پرونده مهرجویی به رد خون قاتلان رسید

در سومین روز از وقوع حادثه، تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی برای پاسخ دادن به اصلیترین پرسش مطرح شده جامعه که همان انتظار برای دستگیری عاملان حادثه بود بی پاسخ ماند.

با این حال کارآگاهان پلیس با دنبال کردن سرنخهای به دست آمده در تلاشند از پرونده رمزگشایی کنند از جمله اینکه تیم جنایی روز حادثه از سگهای آموزش دیده برای رسیدن به متهمان کمک گرفت و بعد از ساعتها سگها رد خونی را کشف کردند که به نظر میرسد متعلق به عاملان حادثه .باشد بررسیهای کارشناسان در این باره نشان داده که وحیده محمدی فرد قبل از قتل با عاملان حادثه درگیر شده بود آثار جراحت به جای مانده روی بدن مقتول و آثار کشف شده زیر ناخنهای وی نشان میدهد احتمالاً بین آنها درگیری روی داده که منجر به ایجاد جراحت روی بدن متهمان شده است به همین خاطر کارشناسان پلیس برای ردیابی خون از سگهای آموزش دیده استفاده کرده اند

بر اساس شواهد موجود این حادثه با برنامه ریزی قبلی و با طراحی دقیق صورت گرفته است که در جریان اجرای نقشه هر دو هنرمند از ناحیه گردن هدف اصابت ضربات چاقو قرار گرفتهاند پلیس در چند روز گذشته خبرهایی درباره بازداشت شماری افراد مظنون تا ۱۰ نفر خبر داده است که تحقیقات از آنها برای رسیدن به ماهیت پرونده جریان دارد دو نفر از مظنونان باغبان قبلی خانواده و برادرش هستند که احتمال میرود مرتکب قتل شده یا از ماجرا خبر داشته باشند افزایش شمار بازداشت شدگان که امکان دارد در روزهای پیش رو ادامه داشته ،باشد میتواند به منزله مهارت صورت گرفته در ارتکاب جرم باشد که پلیس را برای رسیدن به متهم اصلی به دردسر انداخته است.

کارآگاهان پلیس در جریان تحقیقات خود همه فرضیه های ممکن را بررسی میکنند از جمله طرح فرضیه خانوادگی بودن قتل که وکیل خانواده مهرجویی در اظهار نظرهای غیررسمی آن را رد کرده و گفته که چنین فرضیه ای از ابتدا هم مطرح نبوده است.

کارآگاهان پلیس همچنین در حال بررسی نقطه‌زنی تلفنهای همراهی هستند که در جریان حادثه در محل حادثه فعال بوده اند.

تشکیل کارگروه حسین فاضلی هریکندی رئیس کل دادگستری استان البرز اعلام کرد براساس دستور رئیس قوه قضائیه در جلسه شورای عالی قوه قضائیه برای بهره گیری از امکانات برای شناسایی قاتل یا قاتلان کارگروه ویژه پیگیری پرونده با مسئولیت رئیس کل دادگستری استان البرز و با عضویت فرمانده فراجا و رئیس پلیس آگاهی استان البرز دادستان مرکز استان، معاون پیگیری پروندههای خاص دادگستری کل استان البرز رئیس دادگستری و دادستان فردیس و بازپرس ویژه پرونده تشکیل شد.

جلسه اول کارگروه صبح روز گذشته در حوزه ریاست دادگستری کل استان البرز برگزار و آخرین اقدامات و نتایج رسیدگی به پرونده بررسی شد و جلسات مشترک به صورت مستمر جهت تجزیه و تحلیل اقدامات تا شناسایی و دستگیری عامل یا عوامل احتمالی این جنایت برگزار خواهد شد.

وی ادامه داد: در پرونده های قتل که قاتل در صحنه جرم دستگیر نشده و ناشناس است به منظور کشف جرم و شناسایی قاتل یا قاتلان فرضیههای مختلفی در خصوص علل و انگیزه های قتل مطرح و بررسی میشود و به تبع آن اشخاصی که به هر نحوی میتوانستند انگیزه قتل داشته باشند احضار یا بازداشت و از آنها تحقیق میشود به همین دلیل در رسیدگی به پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش تاکنون ۱۰ نفر بازداشت شده اند که تحقیقات از آنها از سوی بازپرس ویژه و پلیس آگاهی استان البرز در حال انجام است.

براساس این گزارش به نظر میرسد پرونده با پیچیدگی های بسیاری همراه است پیچیدگیهایی که پیوستهای آن به اعتبار عملکرد پلیس در بدنه اجتماعی گره خورده است اعتباری که خدشه به آن با انتشار اخبار غیررسمی در شبکه های اجتماعی به راحتی از دست می.رود با این حال روند رسیدگی به پرونده با تلاش تیمهای پلیس آگاهی برای بازداشت عاملان حادثه و کشف حقیقت همچنان در جریان است پلیس در تجربه های مشابه از پروندههای جنایی پیچیدهای رمزگشایی کرده است با این تفاوت که قربانیان آن پرونده ها شهرتی به بزرگی کارگردان فقید نداشتند بنابراین زمان همانطور که میتواند به زیان پلیس در این مقطع تمام شود تنها ابزار مهم پلیس هم تلقی شود.

روزنامه اعتماد درباره تنش‌های بنیادی ایران و غرب نوشت:

حسن بهشتی پور در ارتباط با تاثیرات احتمالی جنگ غزه بر مناسبات ایران و غرب اظهار داشت در ارتباط با اروپا باید توجه داشت که ممکن است جنگ حماس و اسراییل در تشدید تنشها نقش داشته باشد اما ریشه اصلی اختلافات میان دو طرف را باید به اختلافات دو طرف از سال گذشته با محوریت مسائل حقوق بشری مربوط به اعتراضات داخلی در ایران ارجاع داد.

اتفاقات سال گذشته روندی را به وجود آورد که حتی دو طرف در سطح مدیرکل نیز به سختی با یکدیگر ارتباط میگیرند اصل بحث روابط ایران با اتحادیه اروپا و انگلستان عمدتا در ارتباط با مسائل حقوق بشری و در مرحله دوم برجام است. بنابراین میتوان گفت شاید جنگ غزه عمق بیشتری به اختلافات بدهد، اما زمینه اصلی تنش از قبل وجود داشته است.»

وی در ادامه در ارتباط با تاثیر جنگ غزه بر مناسبات ایران با آمریکا تاکید کرد: «گشایش اخیر ایران و آمریکا برای تبادل زندانیان و آزادسازی داراییهای مسدود شده، حاصل دو سال مذاکرات فشرده بود که به صورت نانوشته و با وساطت عمان و قطر به سرانجام رسید این توافق به معنای حل ریشه ای مشکلات میان طرفین در زمینه برجام و پرونده هسته ای نبود. آمریکا به شکل سنتی و در وضعیت جاری اسراییل را متحد استراتژیک خود میداند و منتها باید توجه داشت که جو بایدن، رییس جمهور آمریکا با بنیامین نتانیاهو اختلافاتی جدی دارد بایدن باور عمیقی به ایده دو کشوری برای حل بحران دارد، اما نتانیاهو از اساس هیچگونه حقی برای فلسطینیها قائل نیست. با این وجود بایدن در سخنرانی خود قاطعانه از ضرورت نابودی حزب الله و حماس سخن میراند این بدین معناست که از قبل اختلاف موضع عمیقی میان آمریکا و ایران وجود داشته و دارد.»

این کارشناس مسائل سیاست خارجی در بخش دیگری از اظهارات خود تصریح کرد باید توجه داشت اختلافات میان ایران و امریکا منوط به تنها مساله فلسطین .نیست این مساله، تنها یکی از محورهای اختلاف دو طرف است حتی سفر اخیر حسین امیرعبداللهیان و آنتونی بلینکن به منطقه را نمیتوان به عنوان محوری برای تنش میان طرفین در نظر گرفت. هر دو طرف در پی آن بودند که با متحدان خود در منطقه پیرامون جنگ غزه رایزنی داشته باشند آمریکا با تمام توان در قالب ارسال تجهیزات و ارسال ناو هواپیمابر به مدیترانه از اسراییل حمایت میکند. بالطبع ایران نیز از گروههای مقاومت حمایت به عمل می آورد. اینکه چنین پنداشته شود مساله فلسطین به ایران ارتباطی ندارد کاملا اشتباه است تحولات منطقه بر اساس فهم صحیح تفسیری نظام بین الملل و قواعد قدرت برای تهران باید اهمیت داشته باشد. در نهایت امر باید گفت مساله تنش میان ایران و آمریکا چندان متاثر از مساله فلسطین و جنگ غزه نیست. اینکه ایران در این بحران مداخله ،نکند به هیچ عنوان زمینه ساز تنش زدایی میان دو کشور نیست. حل مسائل میان دو کشور نیازمند گفت وگوهای عمیق و بنیادی است.»

بهشتی پور در ادامه با اشاره به اینکه منطقی ترین تصمیم در مقطع کنونی این است که هماهنگی های لازم برای گروه های مقاومت صورت بگیرد، افزود: برای حل تنشهای میان ایران و غرب راه حل این است که یک بار با اندیشمندان و تحلیلگران ایران نشستی صورت بگیرد و بررسی شود که در چه زمینه هایی امکان تنش زدایی با قدرتهای غربی وجود دارد باید مشخص شود در چه حوزه هایی امکان سازش وجود دارد و در چه حوزه هایی مدیریت تنش لازم .است اینکه چنین پنداشته شود که ارتباط با گروههای مقاومت و حمایت از فلسطین عامل تنش با غرب خواهد بود، به هیچ عنوان تفسیر درستی نیست و نتیجه عدم شناخت محیط بین الملل است.»

روزنامه کیهان به مطلبی تحت عنوان روایتی از دیپلماسی التماسی پرداخت و نوشته است:

در روز بیست و ششم مهر ماه زمان انقضای مدت هشت ساله تحریم های مرتبط با فعالیتهای موشکی ایران که در برجام با عنوان روز انتقال یا Transition مورد اشاره قرار گرفته است فرا میرسد این موضوع به خصوص پس از واکنشهای طرفهای اروپایی بیانیه اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی و بیانیه سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان تروئیکای اروپایی درخصوص تداوم تحریمهای موشکی ایران از سوی سه کشور و دیگر بدعهدی های مستمر طرفهای غربی برجام بهانه ای شد که در سلسله گفت و گوهایی به سراغ اساتید حوزه روابط بین الملل در ایران و صاحب نظران و اندیشمندان در موضوع برنامه هسته ای ایران برویم.

در اولین مورد از این سلسله گفتگوها در عصر یک روز پاییزی به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و به ملاقات دکتر بیژن پیروز استاد و عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران رفتیم در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:

سه کشور ،آلمان انگلستان و فرانسه در جدیدترین بدعهدی خود بیان داشتهاند که تحریمهای مرتبط با صنایع موشکی ایران که در اکتبر امسال طبق ضمیمه ۵ برجام باید منقضی میشد را ادامه دهند به نظر شما چرا در این زمان آنان دست به چنین اقدامی زده و چه اهدافی را دنبال میکنند؟ چرا؟ نه در طرح جامع اقدام مشترک به منظور حصول اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران که به آن برجام گفته می شود در واقع به ایران وعده داده شده بود که اگر دبیرکل آژانس بین المللی انرژی هسته ای تا ۸ سال بعد از روز اجرای برجام توسط ایران هم همچنان از ارسال گزارش صلح آمیز بودن تمام مواد مرتبط با فعالیتهای هسته ای در ایران به شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل امتناع کرده ،باشد بعد از ۸ سال دیگر بدون ارسال چنین گزارشی هم به آنچه در متن برجام روز انتقال یا (Transition) Day) نامیده شده خواهیم رسید. لذا در حقیقت غربیها تا ۲۶ مهر ماه امسال ۸ سال با استفاده از ابزار آژانس یا با پنهان شدن پشت آژانس مانع رسیدن به وضعیت روز انتقال شده بودند و با نزدیک شدن به پایان این مهلت ۸ ساله همچون دیگر امکان پنهان شدن پشت آژانس بین المللی انرژی هسته ای وجود ندارد رسما اعلام کردند که بدون پنهان شدن پشت آژانس به همان کارشکنی ۸ سال گذشته خود ادامه خواهند داد. اگر به این واقعیت توجه کنیم که صلح آمیز بودن تمام مواد مرتبط با فعالیتهای هسته ای در ایران در همان ماهها اگر نگوییم هفته‌های نخست پس از اجرای برجام هم برای آژانس قابل احراز بوده و در حقیقت محرز هم شده ،بود خود این موضوع که ما در برجام قبول کردیم که تعیین تاریخ روز انتقال تا ۸ سال بعد از اجرائی شدن برجام منوط به اعلام نظر دبیرکل آژانس باشد محدودیتی است که راجع به دلایل پذیرش آن توسط ایران حرف و حدیثهای بسیار زیادی وجود داشته است. شرمن مذاکره کننده آمریکایی بعد از برجام در مصاحبه خود با راشامترز در تشریح اختلافات روسیه و آمریکا طی مذاکرات منتهی به برجام میگوید یکی از اختلافات ما و روسیه قطعنامه سازمان ملل در خصوص تحریم موشکی و تسلیحاتی بود، روسیه معتقد بود که نباید هیچ محدودیتی بر روی موشک و تسلیحات باشد. فکر میکردند چنین محدودیتی نباید بر ایرانیان هم اعمال شود. ریابکوف نیز در سال ۹۵ و سرگئی لاوروف در همان سال ۹۴ عنوان داشتند که روسیه و چین مخالف ادامه تحریم تسلیحاتی ایران بودند با این اوصاف چرا چنین موضوعی از سمت تیم مذاکره کننده دولت قبل پذیرفته شد؟ و چرا برای هشت سال پذیرفته شد؟ یعنی تیم قبلی واقعاً توان مذاکره کردن بر سر کاهش این هشت سال مثلاً به هفت سال را هم نداشتند؟

خب اولاً این که بنده و شما حتی تا امروز یعنی روزی که آن هشت سال هم عملاً به سر رسیده آن هم تازه به این دلیل که اتحادیه اروپایی رسماً اعلام کرده که قصد دارد این محکومیت ۸ ساله را به ابد تبدیل کند هنوز سرگرم این قسمت از ماجرا باشیم که «آیا واقعاً فلان ۸ سال در برجام قابل تبدیل به ۷ سال یا فلان ۲۵ سال در برجام قابل تبدیل به ۲۰ سال نبود؟» باعث میشود که به خیلی از پرسشهای مهمتری که در ارتباط با نتایج عملکرد تیم قبلی شده توجه نکنیم و خود این کم دستاوردی برای تیم قبلی نیست بله گزارشهای زیادی در خصوص این که نمایندگان کشورهایی که به طور بالقوه میتوانستند از برداشته شدن برخی تحریمها مثلاً تحریمهایی که مانع تجارت تسلیحات متعارف با ایران بود سود ببرند بیشتر از نمایندگان خود ایران پیگیر برداشته شدن این تحریمها بودند منتشر شده و بیشتر این گزارشها هم وقتی که در ۱۴ اوت سال ۲۰۲۰ یعنی وقتی ۵ سال از برجام توسط ایران گذشته بود و آژانس هم ۱۵ بار تأیید کرده بود که ایران (باوجود تقریباً هیچ خیری ندیدن از برجام ۵ سال در حال اجرای تمام تعهدات خود باقی مانده ،است، آمریکا پیش نویس قطعنامه ای برای تبدیل کردن محدودیتهایی که قرار بود اکتبر ۲۰۲۰ برداشته شوند به محدودیتهای ابدی را برای رأی گیری به شورای امنیت سازمان ملل متحد برد منتشر شدند. اما اگر کسی به هر دلیل اینک که با پایان آن محکومیت ۸ ساله کاملاً بی دلیل رسیده ایم علاقه مند به شنیدن تمام واقعیت باشد، متأسفانه باید گفت آنچه هرگز کسی حرفی راجع به آن نزده است و نمیزند این است که متنی که به عنوان توافق هسته ای در ایران به فارسی ترجمه شده و در مجلس ولو) با حرف و حدیثهای فراوان مورد بحث و بررسی و رأی گیری و تصویب قرار گرفته را (به رغم تمام تلخیهایی (آن در حقیقت باید قاشق پر از شکری دانست که برای خوراندن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد به افکار عمومی مورد استفاده قرار گرفته است چرا؟ چون نتیجه اصلی مذاکرات هسته ای نه متنی که در ۱۴ جولای سال ۲۰۱۵ از آن به عنوان طرح جامع اقدام مشترک به منظور حصول اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران یا) (برجام) رونمایی شده و ظریف هم روی جلد آن را با عنوان مخلص عباس آقا و مجید آقا امضای یادگاری کرده است بلکه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد بوده که در تاریخ ۲۰ جولای ۲۰۱۵ صادر گردیده است و در آنچه برجام نامیده شده در حقیقت پیش نویس ویژه افکار عمومی در ایران سانسور شده بخشی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بوده است.

به عبارت دیگر چارچوب اصلی مورد توافق تیم ایران با (۳+EU) که متاسفانه هنوز هم در ایران راه حلی برای درمان آن پیدا نشده از این قرار بوده است که ما به جای یک توافق مرحله به مرحلهٔ لازم الاجرا برای همه طرفها، دو متن لازم الاجرا برای ایران داشته باشیم نخست متن اولی که به آن برجام میگوییم و فقط امضای کری تضمین تعهدات طرف خارجی در آن (است و در آن فقط آن دسته از فرمایشات شما را که بتوانیم در ایران به افکار عمومی و مجلس قالب کرده و بلافاصله اجرا کنیم نوشته و به ایران برده و با غوغاسالاری و جوسازی به شیوهٔ خودمان به سرعت تصویب و اجرا میکنیم و سپس متن دومی که شما در آن بقیهٔ اوامری را که برای افکار عمومی در ایران قابل قبول نیست به متن اول اضافه کرده و تحت عنوان قطعنامه ۲۲۳۱ به ایران دیکته میکنید و ما هم در ایران هر کس را که از این متن دوم یعنی قطعنامه ۲۲۳۱ اطاعت نکرد به تلاش برای ممانعت از برخوردار شدن مردم از مواهب و نعمات نداشته متن اول یعنی (برجام) متهم نموده و به عنوان دشمن آسایش مردم تخطئه کرده و عمل نکردن شما به هیچ یک از وعده های نیم بندتان در متن اول را هم به گردن آنها میاندازیم یعنی به نظر شما اعضای تیم مذاکره کنندۀ دولت روحانی آگاهانه این کارها را کرده اند؟ ببینید این نظر کسی نیست خلاصهٔ یک الگوی رفتاری هشت ساله در سیاست داخلی و خارجی ایران بوده که از برجام تا معاهده اقلیمی پاریس همۀ ما شاهد آثار و عواقب تلخ شکل گیری و اجرای آنها در مقابل چشمان خود و) نه فرضاً در زمان قاجار بوده ایم اما بنا بر ملاحظات ترجیح داده ایم در کمال خوش قلبی آن را مثلاً نتیجه برخی اشتباهات ناخواسته در اعتماد کردن به وعده های غرب و… معرفی کنیم لذا پرسش آگاهانه یا تعمدی نبودن» در حقیقت در مورد آن موضوعیت پیدا نمیکند.

روزنامه تجارت به بررسی ریشه‌های حیف و میل منابع ارزی پرداخت و عنوان کرد:

در حالی که صندوق توسعه ملی از ابتدای دهه ۹۰ تا پایان سال ۱۴۰۰ حدود ۳۴ میلیارد دلار تسهیلات به بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی ارائه کرده اما طبق گفته رئیس هیئت عامل این صندوق در شرایط کنونی صندوق حدود ۱۳ میلیارد دلار از مطالبات سررسید شده طلب دارد و بقیه تسهیلات احتمالا هنوز سررسید نشده اند.

به گزارش «تجارت» ، صندوق توسعه ملی یا همان صندوق ذخایر ارزی در ایران طبق گفته رئیس هیئت عامل این صندوق یک صندوق ۱۵۰ میلیارد دلاری است اما با دستبرد دولت به این صندوق به میزان ۱۰۰ میلیارد دلار در موارد مشخص یا در قالب قوانین بودجه های سنواتی تقریبا مانده این صندوق ناچیز است. حدود ۳۴ میلیارد دلار از منابع این صندوق در قالب طرحهای توسعه ای تخصیص یافته و بعد از یک دهه تنها ۱۰ میلیارد دلار این منابع بازگشته .است طبق گفته غضنفری طلب صندوق از بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی بیش از ۱۳ میلیارد دلار است. صندوقی که میبایست مانور قدرت مالی اقتصادی ایران در سطح جهان باشد اکنون تبدیل به یک صندوق حاشیه ای شده و حتى تسهیلات این صندوق به طرحهای توسعه ای داخل نیز بازدهی کافی نداشته است و نمیتوان آثار آنها را در اقتصاد کشور مشاهده کرد.

مقایسه وضعیت صندوق ذخیره ارزی با سایر صندوقهای بزرگ دنیا میتواند جالب توجه باشد و از خلال این مقایسه میتوان به عمق تراژدی این صندوق پی برد ایران کشوری نفت محور است و صندوق ارزی کشور میبایست از این سرمایه بادآورده پر و پیمان باشد کما اینکه سایر کشورهای نفت خیز دنیا همین مسیر را رفته و داراییهای صندوقهای آنها اکنون تبدیل به سرمایه در سایر کشورهای جهان شده است و سودهای کلانی از سرمایه گذاری منابع صندوقهای خود کسب میکنند

طبق آمار سال ۲۰۲۲ بزرگترین صندوق ذخایر ارز دنیا متعلق به کشور چین است که دارایی آن رقمی بالغ بر ۱ تریلیون و ۳۵۰ میلیارد دلار است دومین صندوق نیز صندوق ذخیره ارزی نروژ است که حدود ۱ تریلیون و ۱۳۰ میلیارد دلار دارایی دارد سومین صندوق بزرگ دنیا مربوط به کشور امارات است که سازمان سرمایه گذاری ابوظبی نام دارد و دارایی آن معادل ۸۰۰ میلیارد دلار است سازمان سرمایه گذاری کویت با دارایی ۷۵۰ میلیارد دلار رده چهارم را به خود اختصاص داده و صندوقهای ذخایر ارزی سنگاپور و عربستان با دارایی ۶۹۰ و ۶۰۷ میلیارد دلار در رده های بعدی قرار گرفته اند.

نگاهی به سرمایه گذاریهای این صندوقها در بخشهای مختلف اقتصادی – مالی در جهان حکایت از حضور قدرتمند آنها در تملک شرکتها و داراییهای اروپایی و آمریکایی .است به عنوان مثال یکی از اهداف صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان (PIF) حرکت در مسیر تنوع بخشی به اقتصاد این کشور و رهایی این کشور از نفت در آینده است چرا که طبق گزارشهای نهادهای تخصصی در آینده نیاز به نفت در جهان به دلیل فرآیند گذار به انرژی سبز کمتر و کمتر خواهد شد این موضوع در مورد صندوق های سرمایه گذاری امارات و قطر و کویت نیز صدق میکند که اکنون جریان سرمایه خروجی این صندوقها در حال حرکت در مقاصد مختلف بین المللی از شرق تا غرب .است صندوق سرمایه گذاری کویت یک صندوق نسلی است و قرار است منافع حاصل از آن به نسلهای بعدتر منتقل شود.

بر اساس آمار تا پایان سال ۱۴۰۰ حدود ۳۱۸ طرح ارزی به مبلغ ۳۴ میلیارد دلار تأمین مالی شده که از این میزان ۳۱۵ طرح با مبلغ مسدودی تخصیص تسهیلات (ارزی بالغ ۳۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار دلار فعال بوده و تنها ۳ طرح تاکنون به مبلغ ۱۳۹ میلیون دلار تسهیلات دریافتی خود را تسویه نموده اند. همچنین بر طبق این آمار ۳۰۹ طرح به مبلغ ۲۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار با همکاری بانکهای عامل و بانک مرکزی پرداخت قطعی صورت گرفته .است تا پایان خردادماه ۱۴۰۰ از مجموع ۳۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری منابع ارزی مسدود شده حدود ۶۳ درصد به طرحهای حوزه نفت و گاز پالایشگاه و پتروشیمی و حدود ۲۹ درصد نیز به طرحهای فعال در بخش صنعت و معدن و حدود ۸ درصد نیز به سایر بخشهای اقتصادی تعلق گرفته است. کل مبالغ ارزی وصول شده صندوق به بخش نفت ۶ گاز و پالایشگاه و پتروشیمی حدود ۲۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بوده و سهم بخش صنعت و معدن حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده که نزدیک به نیمی از این مبلغ به بخش نیروگاه تعلق گرفته و بخش عمده دیگر یعنی حدود ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار به بخش آهن و فولاد سرازیر شده است

نکته جالب اینکه سهم بخش معدن که پتانسیل زیادی برای توسعه دارد تنها ۹ میلیون دلار بوده است. این آمار بدین معناست که تقریبا بخش بسیار عمده ای از وامهای صندوق توسعه ملی هنوز در دستان گیرندگان این تسهیلات است و به غیر از مبلغی ناچیز هیچ کدام از وامها تسویه نشده است به عنوان مثال صندوق توسعه ملی از سال ۱۳۹۴ تاکنون ۴۶ طرح نیروگاهی را به میزان ۴.۶ میلیارد دلار تأمین مالی کرده که از این میزان طی هشت سال حدود ۱.۲ میلیارد دلار سررسید شده یعنی میبایست آن را تمام و کمال پرداخت کنند اما نیروگاه ها تنها توانسته اند ۱۰۰ میلیون دلار آن را بازپرداخت کنند این موضوع نشان میدهد که بازدهی تسهیلات اعطایی به نیروگاهها ناچیز بوده چرا که اگر این تسهیلات بازدهی داشت اکنون تمامی تسهیلات سررسید شده به صندوق باز می.گشت تأمین مالی ۴.۶ میلیارد دلاری کم نیست و در مقام مقایسه میتوان به میزان سرمایه گذاری قطر برای راه اندازی خط تولید آمونیاک آبی برای صادرات به اروپا اشاره کرد.

کل سرمایه گذاری مورد نیاز برای این طرح تنها یک میلیارد دلار بوده است اما تسهیلات ۴.۶ میلیارد دلاری بخش نیروگاه در حالی اعطا شده که کشور هنوز هم درگیر بحران کمبود برق است. افزایش شدید نرخ ارز در کشور از زمان ارائه تسهیلات تاکنون و قیمت گذاری دستوری در فروش برق که باعث شده سودآوری نیروگاهها تحت الشعاع قرار بگیرد احتمالا مهمترین دلایل عدم بازپرداخت این تسهیلات ،است چرا که در زمان دریافت تسهیلات نرخ ارز حدود ۳ هزار تومان بود و اکنون شرکتهای باید این میزان تسهیلات را با توجه به ارزی بوده آن به نرخ روز یا همان حدود ۴۰ هزار تومان بازگردانند که طبیعتا با توجه به قیمت گذاری دستوری چنین چیزی امکان پذیر نیست. البته رئیس هیئت عامل این صندوق سال گذشته یعنی اواخر خرداد ۱۴۰۱ اعلام کرد بدهکارانی که از این صندوق وام دریافت کرده اند درخواست پس دادن این وام را به دلار ۴۲۰۰ تومانی داده اند اما صندوق اصرار دارد که این بدهکاران ارزی باید وامهای خود را به نرخ روز تسویه کنند و در غیر این صورت صندوق داراییهای آنها را تملک خواهد .کرد همچنین در همان زمان غضنفری به بانکها نیز حمله کرد و عنوان کرد که بانکها نیز به تعهدات خود در قبال صندوق توسعه ملی عمل نکرده اند.

روزنامه مردم سالاری از دستمزد ۹ میلیونی در سبد معیشت ۲۲ میلیون تومانی نوشت.

سبد معیشت گروه کارگری که در دیماه سال قبل ۱۷ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان محاسبه شده بود امروز به رقم ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان رسیده است.

محسن باقری؛ یکی از نمایندگان کارگری در شورایعالی کار میگوید: «حتی صحبتهای خودشان و وعده هایی که داده اند را فراموش میکنند؛ قانون و قول و وعده های خودشان را یکجا زیر پا گذاشته اند…… حرفهای باقری به درخواست اعضای کارگری برای برگزاری نشست سه جانبه ی شورایعالی کار با موضوع ترمیم حداقل دستمزد ۱۴۰۲ برمی گردد؛ اعضای کارگری شورایعالی کار یکبار در ۲۲ خردادماه و بار دیگر با امضاهای بیشتر در مردادماه ۱۴۰۲ نامه نوشتند و درخواست خود برای بهبود قدرت خرید کارگران را در دبیرخانه ی شورایعالی کار ثبت رسمی کردند.قانون میگوید باید در کمتر از یکماه بعد از ثبت درخواست رسمی نشست شورایعالی کار با موضوع درخواستی برگزار شود؛ این نشست فوق العاده برگزار نشد حتی خبری از نشست عادی شورایعالی کار هم نیست نشستی که طبق ماده ۱۶۸ قانون کار باید حداقل ماهی یکبار برگزار شود. به گفته باقری حرفهای خلاف قانون مقامات، خلاف وعده های خودشان هم هست اما برای اثبات این ادعا بهتر است به اظهارات آقای وزیر کار و معاون ایشان در ماههای اخیر نگاهی بیندازیم. صولت مرتضوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اوایل شهریورماه درباره درخواست کارگران برای برگزاری جلسه شورای عالی کار و بررسی مجدد مزد گفت: اعضای شورای عالی کار میتوانند درخواست بازنگری حداقل حقوق کارگران را داشته باشند؛ در صورت درخواست در دستور کار قرار میگیرد و در کمیسیونهای کارشناسی مورد بررسی قرار میگیرد و اگر ضرورت داشته باشد در جلسه شورای عالی کار مطرح شود، حتماً در دستور کار قرار خواهد گرفت

اما یک ماه بعد نهم مهرماه، رعیتی فرد در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که جلسه شورایعالی کار با موضوع حداقل حقوق چه زمانی تشکیل خواهد شد و چرا به درخواست نمایندگان کارگران برای تشکیل جلسه با موضوع ترمیم حقوق پاسخ داده نمی ،شود گفت پیشتر جلسات شورایعالی کار هر ۳ – ۴ ماه یکبار تشکیل میشد، ما پیگیری کردیم و در حال حاضر ماهی یکبار تشکیل می.شود در مورد دستور جلسه هم رییس جلسه و دبیرخانه تصمیم می گیرد.

موضوع ترمیم دستمزد در جلسات کارشناسی بحث شده اما در جلسه شورایعالی کار نه او با تاکید بر اینکه افزایش حقوق سالی یکبار و فقط و فقط سالی یکبار اتفاق میافتد» حرف آخر را زد و بعد از مدتها در سبز نشان دادن به کارگران و بدون توجه به ماجراهای جلسات مزدی ۱۴۰۲ که به لطایف الحیل از نمایندگان کارگری امضا ،گرفتند، گفت: «در شرایط سخت اقتصادی هستیم و باید به کمک این شرایط را مدیریت کنیم که ان شالله برای سال جدید تصمیم خوبتری بگیریم» اینکه آقای رعیتی فرد چه کمکی میتواند به مدیریت این شرایط اقتصادی سخت بکند و اینکه آیا ایشان هم با حقوق ۹ میلیون تومانی در این شرایط به گفته خودشان سخت اقتصادی زندگی میکنند سوالاتی ست که پاسخشان روشن است اما محسن باقری در ارتباط با این گفته ها و این شرایط سخت میگوید: تاسف ما این است که یک جانبه تصمیم گرفته میشود؛

به قولهایی که در جلسات مزدی داده بودند. پایبند نماندند نه در مورد کنترل تورم و نه در مورد ترمیم قطعی دستمزد کارگران به شرط افزایش حقوق کارمندان آقای وزیر چندین بار گفت اگر دولت حقوق کارمندان خود را افزایش داد حتما این افزایش برای کارگران هم منظور می شود ولی حتی به این وعده هم عمل نکردند. به گفته ی این نماینده کارگران در دو مرحله در سال جاری حقوق بدنه ی دولت و کارمندان وزارتخانه ها تا یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان افزایش یافته است یک بار در فروردین ماه و بار دیگر در مهرماه؛ اما برای کارگران ریالی افزایش دستمزد اعمال نشده است. باقری با بیان اینکه ترمیم فوق العادههای شغلی کارمندان و اصلاحیه های ،مزدی حقوق ماهانه ی آنها را افزایش داده است ادامه میدهد به وعده ی خود عمل نکردند ضمن اینکه فارغ از حقوق کارمندان دولت هزینه های زندگی کارگران در سال جاری به میزان قابل توجهی افزایش داشته است. او در ارتباط با میزان افزایش هزینه های زندگی در طول ماههای اخیر می گوید سبد معیشت گروه کارگری که در دیماه سال قبل ۱۷ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان محاسبه شده بود، امروز به رقم ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان رسیده است. همان سید ناچیز ۱۳ میلیون تومانی شورایعالی کار نیز با اعمال همان فرمولهای حداقلی غیر کارآمد، سه چهار میلیون تومان افزایش نرخ داشته است. باقری تاکید میکند فارغ از وعده های مجموعه وزارت کار و شخص ،وزیر ،شرایط فعلی میطلبد که جلسه بازنگری تشکیل شود؛ آیا دولت مسئولیتی در قبال کارگران کشور ندارد؛ پس چرا یک جلسه شورایعالی کار با موضوع ترمیم دستمزد برگزار نمیشود؟

این نماینده کارگری میگوید در ماههای پیش رو با افزایش نرخ تسعیر ارز در پتروشیمی ها و فولادی ها از ۲۷ هزار و ۸۰۰ تومان به ۳۸ هزار و ۵۰۰ تومان بازهم با افزایش قیمتها مواجه خواهیم شد و این در حالیست که جامعه ی کارگری تاب گرانیهای بیشتر را ندارد. باید در اسرع وقت شورایعالی کار برگزار شود و موضوع ترمیم مزد در دستور کار این نشست باشد. باقری میگوید تعلل مجموعه وزارت کار معنایی جز بی توجهی به منافع کارگران ندارد و ما متحیر مانده ایم که چرا دولت در این شرایط از تشکیل نشست شورایعالی کار جلوگیری میکند.

آخرین‌ها از کیوسک امروز