به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
روزنامه اعتماد در گزارشی به این موضوع پرداخت: سرنوشت جنگ با جنگ تعیین میشود یا با سیاست؟
پایان جنگ ایران و عراق از طریق پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و ابهام درباره نحوه خاتمه جنگ فرسایشی اوکراین و جنگ غزه، موجب طرح این پرسش شده است که: سرنوشت جنگ، با جنگ تعیین میشود یا با سیاست؟ پرسش از نسبت جنگ با سیاست، یک پرسش کلاسیک و پایدار است که بر مبنای نظریه کلاوزویتس شکل گرفت است. به این معنا که سیاست، جنگِ بدون خونریزی است و جنگ، سیاستِ توأم با خونریزی است. در هسته مرکزی نظریه کلاوزویتس این مفهوم قرار دارد که جنگ، بماهو جنگ معنا ندارد. جنگ به عنوان ابزار قدرت، با هدف کشتار و تخریب، برای تامین اهداف سیاسی، از طریق پیروزی نظامی صورت میگیرد. نادیده گرفتن پیوستگی جنگ با سیاست، موجب از دست دادن کنترل «زمان»، مدیریت «هزینه» و «دامنه» جنگ خواهد شد. جنگ فرسایشی به این دلیل شکل میگیرد که طرفینِ درگیر در جنگ از توانمندی نظامی برای تغییر در موازنه نظامی و کسب پیروزی قاطع و سرنوشتساز، با هدف تسلیم طرف مقابل برخوردار نیستند. بنبست جنگ فرسایشی، به دلیل ناتوانی نظامی، از طریق راهحل سیاسی، با تعدیل در اهداف و با تقسیم پیروزی و شکست میان طرفین گشوده خواهد شد. بر اساس مفهوم پیوستگی جنگ با سیاست میتوان به تجربه جنگ ایران و عراق، جنگ اوکراین و جنگ غزه اشاره کرد.
۱- جنگ طولانی در خاک عراق پس از فتح خرمشهر به مدت شش سال، به معنای شکلگیری جنگ فرسایشی بود زیرا قدرت نظامی ایران و عراق از مشخصههای لازم برای پیروزی نظامی و پایان دادن به جنگ برخوردار نبود. برای برونرفت از این وضعیت، دو راهحل برای ایران وجود داشت؛ نخست افزایش توان نظامی که به دلیل تحریم ایران و حمایت از عراق، قابل تحقق نبود و به این اعتبار زمان به سود عراق بود. راهحل دوم، تعدیل اهداف در جنگ و استفاده از روش سیاسی برای پایان دادن به جنگ بود که به دلیل تفسیر ماهیت جنگ و ذهنیت موجود، انتخاب این گزینه بسیار دشوار بود.
۲- روسیه و اوکراین هماکنون گرفتار جنگ فرسایشی و گسترش دامنه جنگ به سایر حوزهها شدهاند. به این معنا که ناتوانی اوکراین در بازپسگیری مناطقی که از دست داده، موجب ادامه جنگ و گسترش آن به سایر مناطق و در عین حال خودداری از خاتمه دادن به جنگ، با برخورداری از حمایت غرب در برابر روسیه شده است. متقابلا روسیه متکی بر مناطقی که تصرف کرده، به دلیل حمایت امریکا و اروپا از ادامه جنگ اوکراین، قادر به تحمیل اراده خود بر اوکراین، برای پایان دادن به جنگ نیست. در عین حال هزینهها و دستاوردهای تصرف برخی مناطق، موجب انگیزه روسیه برای ادامه جنگ تا دستیابی به پیروزی قطعی شده است. برونرفت از وضعیت کنونی، یا با تغییر در موازنه نظامی قابل دستیابی است که در این زمینه نشانه برجستهای قابل مشاهده نیست، یا باید طرفین جنگ، با تعدیل در اهداف و تقسیم شکست و پیروزی، امکان خاتمه دادن به جنگ را فراهم کنند. در این صورت وقوع جنگ و ادامه آن قابل توجیه نخواهد بود.
۳- در جنگ غزه با وجود انتشار اطلاعات مدیریتشده از پیشرفت نظامی اسراییل در رسانهها، همچنین دشواریهای جنگ برای حماس و مردم غزه، به نظر میرسد به دلیل دشواری پیروزی نظامی اسراییل بر حماس، همراه با کشتار گسترده و آوارگی مردم غزه، چشمانداز جنگ فرسایشی در حال شکلگیری است. اسراییل به دنبال پیروزی نظامی و ترور رهبران حماس است تا از این طریق، پیروزی تاکتیکی را به پیروزی استراتژیک تفسیر کرده و اقتدار اطلاعاتی- نظامی آسیبدیده در ۷ اکتبر و تهدیدات موجودیتی خود را برطرف و اسرا را آزاد کند. تحقق این هدف، به دلیل پایگاه مردمی حماس و حضور در میان مردم، هزینههای پیروزی را برای اسراییل در نزد افکار عمومی جامعه بینالمللی افزایش داده و با طولانی شدن زمان، پیامدهای روحی ـ امنیتی و اجتماعی این جنگ، مانع از ادامه آن خواهد شد. پیشبینی این وضعیت از سوی وزیر دفاع امریکا به عنوان اشتباه استراتژیک از سوی اسراییل ارزیابی شد. با این وضعیت، حماس با وجود آسیب ساختاری ـ نظامی، میتواند شکست اقتدار نظامی اسراییل و رفتار انتقامی علیه مردم غزه، مهمتر از آن، تبدیل مساله فلسطین به مساله جهانی را به مثابه نشانههای پیروزی، برای ادامه مقاومت در جنگ و بازسازی سازمانی پس از جنگ، مورد استفاده قرار دهد. با این توضیح، ناتوانی اسراییل در تعیین سرنوشت جنگ بر پایه قدرت نظامی و با طولانی شدن زمان جنگ بر اثر مقاومت حماس، موجب انتخاب راهحل سیاسی خواهد شد که نتیجه آن پیروزی حماس خواهد بود، زیرا اسراییل برای تبادل اسرا با زندانیان، سرانجام باید با حماس مذاکره کند. در غیر این صورت با ادامه جنگ فرسایشی، پیامدهای دشوار آن برای اسراییل و منطقه، با احتمال گسترش جنگ همراه است و موجب تخلیه ظرفیتهای استراتژیک اسراییل و از دست دادن قدرت بازدارندگی خواهد شد. اگر این برداشت به معنای ناتوانی اسراییل در پیروزی نظامی بر حماس، صحیح باشد، نتیجه جنگ غزه را باید در «توافق صلحی» که پس از جنگ فرسایشی برقرار میشود و پیامدهای سیاسی آن، با تحولات سیاسی- اجتماعی در داخل سرزمینهای اشغالی و چگونگی شکلگیری معادلات جدید منطقهای برای تامین بازدارندگی جستوجو کرد.
روزنامه کیهان نوشت: فاکس نیوز به نقل از ارتشبد آمریکایی مدعی شد: یمنیها با همکاری ایران شمشیر را از رو بستهاند!
شبکه خبری فاکس نیوز روز ۱۸ دسامبر در گفتوگویی با ژنرال جک کین ژنرال چهارستاره (ارتشبد) بازنشسته ارتش آمریکا، عضو هیئت مدیره مؤسسه مطالعه جنگ، مدیر شرکت جنگ افزار ایام جنرال و تحلیلگر ارشد این شبکه خبری در برنامه امریکن نیوز روم به فعالیتهای نیروهای یمنی در باب المندب پرداخته و عنوان داشت:حوثیهای وابسته به ایران تنشها را در آبراهه باب المندب و دریا سرخ افزایش دادهاند.
فاکس نیوز با طرح این سؤال از ژنرال کین عنوان میدارد: در این گذرگاه آبی بیش از ۹۸ حمله انجام گرفته است و ابرشرکتهای کشتیرانی که حملونقل بینالمللی را انجام میدهند عنوان کردهاند که ما دیگر از دریای سرخ کالایی را حمل نخواهیم کرد.زیرا یمنیها شمشیر را از رو بستهاند. وضعیت ما چگونه است و چرا پاسخی نمیدهیم.
کین درباره دخالت و فرمان ایران به مبارزان یمنی عنوان میدارد: مسئله اصلی کانال سوئز است و دریای سرخ ورودی این کانال است و اینکه شرکتهای کشتیرانی حاضر نیستند از اینجا عبور کنند و تصمیم گرفتند دوری راه را به جان بخرند و آفریقا را دور بزنند که بدون شک پیامدهای سنگینی برای اقتصاد جهانی در پی خواهد داشت این ایران است که فرمان حمله را صادر میکند.
در ادامه این گفتوگو ژنرال کین خاطرنشان میکند؛ ایران میخواهد نه تنها به کشورهای خاورمیانه بلکه به همپیمانان آمریکا نشان دهد که توان کنترل و اثر گذاری بر منطقه را داراست از دید من بسیار شرم آور است که دولت آمریکا منتظر نشسته است تا ببیند سربازان و ملوانان چه زمانی در این حملات کشته خواهند شد.
این ژنرال برجسته آمریکایی همچنین اظهار میدارد: هدف از قدرت نظامی این است که بازدارندگی ایجاد کنیم و هنگامی که دشمن شما به تشدید تنشها گرایش پیدا میکند باید دست به کار شویم تا در برابر آنها بازدارندگی ایجاد کنیم و جلوی آنها را از اقدامات بیشتر بگیریم و ما دقیقا از انجام این کار بازماندهایم.
وی همچنین اذعان داشت: وقتی از یمنیها حرف میزنیم بله آنها موشک بالستیک دارند و این توانمندی چشمگیری است. البته شمار موشکهای بالستیک آنها با حزبالله فرق میکند. حزبالله یک سازمان نظامی است که به خوبی سازماندهی شده است که بیش از ۱۳۰ هزار موشک و راکت دارد.
وی در پایان عنوان داشت: انصارالله و حزبالله هر دو گروههای پر قدرتی هستند که حزبالله همچنان به خاطر برخورداری از شمار نیروهای زمینی بیشتر و شمار بالای موشکها و راکتها روی کفه ترازو سنگینی میکند. اما هر دو آنها رقبای نیرومندی هستند و هر دو آنها نیروهای نیابتی ایران هستند و این ایران است که فرمان حمله را صادر میکند.این چیزی است که مشخصا باید بفهمیم.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان حمایت قضایی از متقلبان کنکوری! نوشت:
افکار عمومی، عادلترین قاضی جامعه است. وقتی در منازعه دیوان عدالت اداری – سازمان سنجش، همه پستهای مجازی و اظهارنظرهای حقیقی، علیه استنتاج دیوان عدالت اداری است، یک جای کارِ دیوان میلنگد. فارغ از نتایج تأسفبار اجتماعی رأی اخیر دیوان عدالت اداری درباره داوطلبان (دانشجویان) متقلب، بررسی دقیق حقوقی هم نشان میدهد توجیههای قانونی رأی به نفع متقلبان، قابل اعتنا نیست.
مرور اخبار، توییتها، پستها و کامنتهای دو سه روز گذشته، نشان میدهد به رغم تلاش گسترده برخی رسانهها برای موجه جلوه دادن رأی دیوان عدالت اداری، نه تنها مخاطبان این موضوع را نپذیرفتهاند، بلکه بیشتر از عملکرد دیوان در این خصوص متعجب شدهاند.
در این رابطه از چند جنبه گفتنیهایی است: اگر چه این موضوع بدبینانه است، اما قرائنی هم وجود دارد که آن را درخور تأمل میکند: هر کس به اقتضای فعالیت رسانهای یا به هر مقتضای دیگری، همه روزه و هر لحظه پیگیر اخبار و ورااخبار باشد، رأی اخیر دیوان عدالت اداری برای بازگشت متقلبان به کنکور را در ادامه دعواهای رسانهای چند ماه اخیر قوه قضائیه – دولت تحلیل میکند.ای کاش رئیس قوه قضائیه که اخلاقمداری و مراعات مصالح عالیه نظام را بارها در عمل نشان داده است، دستور دهد این دومینوی جدلهای رسانهای زیرمجموعه قوه هم تمام شود.
رأی اخیر دیوان عدالت اداری، تبعات جبرانناپذیری برای علم، دانشگاه و جامعه ایرانی دارد. همه ارکان حاکمیت موظفاند از ساحت علم و دانشگاه صیانت کنند. پذیرش متقلبان به عنوان دانشجوی پزشکی چند نتیجه بدیهی دارد: دانشجویانی که با ماهها و حتی سالها زحمت توانستهاند در کرسیهای پررقابت دانشگاهی پذیرفته شوند، اکنون از همه دلسردتر و ناامیدترند؛ همینها یا در حین تحصیل یا پس از فارغالتحصیلی این حق را برای خود محفوظ خواهند داشت که یا از ایران مهاجرت کنند یا در مطبها و بیمارستانها از دل و جان برای بیماران مایه نگذارند. نتیجه دیگر رأی اخیر دیوان این است که متقلبان بالقوه جریتر شده و خود را بیش از پیش مهیای ورود به پزشکی با تقلب میکنند و خاطرشان هم جمع است که فقط وقتی از سد کنکور بگذرند، حمایت قضایی هم میشوند! دیگر نتیجه اجتماعی رأی اخیر دیوان، که از همه مهمتر است، این است که با تجویز تحصیل متقلبان، اعتماد عمومی به دستگاه قضایی کمرنگ میشود.
روزنامه تجارت در موضوعی تحت عنوان کلاف سردرگم امنیت در دریای سرخ نوشت:
حملات چند وقت اخیر نیروهای انصار الله به کشتی های وابسته به رژیم اسراییل در دریای سرخ به کلاف سردرگم در امنیت منطقه تبدیل شده است.
در شرایطی که به نظر می رسید عربستان و یمن در آستانه یک صلح بزرگ تاریخی هستند اما به نظر میرسد جنگ اسرائیل و حماس در غزه نه تنها این صلح بلکه کلیه معادلات منطقه ای را متاثر ساخته است.
به گزارش «تجارت کشورهای انگلیس، بحرین، کانادا، فرانسه، ایتالیا هلند نروژ سیشل و اسپانیا قصد دارند در ائتلافی به رهبری آمریکا برای آنچه حمایت از «تجارت در دریای سرخ در پی حملات حوثی ها ارتش یمن» خوانده می شود شرکت کنند.
لوید آستین وزیر دفاع آمریکا مدعی شده است تشدید تنش از سوی یمن جریان تجارت آزاد را تهدید و قانون بین الملل را نقض می کند.
اتهامزنی آمریکا به یمن در حالی است که ارتش این کشور در راستای حمایت از مردم و مقاومت فلسطین اعلام کرده تنها کشتی های مرتبط با رژیم اسراییل یا کشتیهایی که عازم سرزمین های اشغالی هستند را هدف قرار میدهد و آزادی تردد در منطقه را برای تمام کشتی ها تضمین میکند لوید آستین گفته است: کشورهایی که در این ائتلاف حضور دارند گشت زنی مشترک در جنوب دریای سرخ و خلیج عدن انجام خواهند داد.
در میانه جدی شدن موضوع ایجاد ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا در دریای سرخ محمد عبدالسلام، سخنگوی انصار الله و مذاکره کننده ارشد دولت صنعا و سخنگوی انصار الله یمن به خبرگزاری رویترز تاکید کرد تشکیل ائتلاف دریایی چند ملیتی موضع ما را در قبال وقایع غزه تغییر نخواهد داد.
پس از تصمیم آمریکا برای ایجاد ائتلاف در دریای سرخ، اکنون برای افکار عمومی و ناظران سیاسی مساله مهم در ارتباط با تبعات و تاثیرات این موضوع است. در این ارتباط «عبدالرضا فرجی راد»
کارشناس ارشد مسائل ژئوپلتیمی در گفت و گو با ایسنا بر این باور است که یمن اعلام کرده که با کشورهایی که بخواهند مانع از اقدامات آنها در دریا و علیه کشتی هایی که به سمت اسرائیل می روند یا از اسرائیل می آیند شود، برخورد می کند، به هر حال طبیعی است تشکیل این ائتلاف تنشها در منطقه را افزایش میدهد و این کمترین اثر چنین اقدامی است.
وی با اشاره به این که متاسفانه بحرین هم جزو کشورهای ائتلاف اعلام شده است گفت: بحرین تنها کشوری است که در میان کشورهای حوزه خلیج فارس در این ائتلاف شرکت کرده است و با توجه به این که این رفتارها در آینده نتایج مطلوبی در بر نخواهد داشت برای بحرین این مشارکت خوب نخواهد بود.
این کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه یمنی ها اعلام کردند که برای توقف حملات شان شرط دارند و بهتر است به جای تشکیل چنین ائتلافهایی این دو شرط اجرا شود، اظهار کرد: اول اینکه فقط کشتی هایی که به سمت اسرائیل میروند را هدف قرار می دهند، دوما باید آتش بس اعلام شود در این صورت دیگر حمله ای در کار نخواهد بود.
فرجی راد با تاکید بر اینکه اقدام آمریکایی ها با همراهی کشورهای دیگر صرفا تنش را در منطقه افزایش میدهد، خاطر نشان کرد: حوثی ها نشان داده اند که مردمی محکم هستند و در حمایت از فلسطین این اقدامات را انجام میدهند.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: تشکیل چنین ائتلافی در حالی که اسرائیل به کشتار مردم فلسطین در میان اعتراضهای جهانی ادامه می دهد به نفع کشتار فلسطینی هاست و این مساله پیامدهای زیادی در بر خواهد داشت.
وی گفت در هر حال این اقدام آمریکا و هم پیمانانش حرکت خوبی نیست و تنش را افزایش می دهد و بهتر است به جای این کار به اسرائیل فشار آورند که آتش بس را بپذیرد تا مواد غذایی و بهداشتی بشر دوستانه هر چه سریع تر به غزه وارد شود. اینها کار آسان را رها کردند و به اقداماتی که وضعیت را در منطقه پیچیده می کند روی آورده اند.
این کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به مخالفت و عدم آمادگی برخی کشورها برای پیوستن به این ائتلاف از جمله مصر و عربستان تصریح کرد: هر چند کاهش تردد کشتی ها از کانال سوئز به نفع مصر نیست اما در کل بر هم خوردن امنیت منطقه و آرامش به ویژه در آبراه های بین المللی به نفع کشورهای حوزه خلیج فارس و منطقه نیست.
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان دولتهای طلبکار، مردم بدهکار نوشت:
چیزی حدود ۹۹ درصد انرژی کشور به صورت پایه از نفت و گاز تأمین میشود؛ آن هم در حالی که نه تلاش درخور توجهی برای توسعه انرژی های تجدید پذیر در کشور انجام شده و نه مصرف انرژی در کشور بهینه سازی شده است. همین مسئله سبب شده که ایران از نظر شاخص مصرف انرژی در کشور در وضعیت وخیمی باشد و رشد اقتصادی با شدت مصرف انرژی همخوان نباشد و مصرف انرژی از آن پیشی بگیرد.
در این شرایط هشدار دهنده مصرف انرژی در کشور مشاهده میشود که سرمایه گذاری در این بخش نزولی شده و ظرفیتهای فعلی تولید انرژی روند فرسایشی و استهلاک را طی میکند این مسئله سبب میشود که حفظ همین میزان تولید فعلی نفت و گاز در کشور هم جای نگرانی داشته باشد از آن سو دولت با دخالت گسترده در این بخش و قیمت گذاری دستوری سبب شده است اقتصاد انرژی در ایران دچار چالش اساسی شود به چالش کشیده شدن اقتصاد انرژی در کشور به عنوان یکی از زیر ساختهای اصلی اقتصادی سبب افت تولید و اختلال در دیگر صنایع می شود.
این موارد عمده مسائلی است که کارشناسان انرژی در نشستی در دانشکده علامه طباطبایی به آن اشاره کرده و این مسئله را برای کشور هشدار دهنده می خوانند.
انجمن علمی دانشجویی توسعه اقتصادی و برنامه ریزی دانشگاه علامه طباطبایی به تازگی نشست «ضرورتها و چارچوب بازنگری در مدیریت بازار انرژی از سلسله نشست های تخصصی نفت و توسعه را برگزار کرد این نشست با محوریت دلایل ضرورت در دستور کار قرار گرفتن مدیریت بازار انرژی در داخل کشور» و «چارچوب مناسب سیاست گذاری انرژی در ایران در سالن آمفی تئاتر دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی برگزار شد و غلامحسین حسنتاش کارشناس انرژی مهران ،امیر معینی کارشناس انرژی و سیدرضا میرنظامی، رئیس پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف در این برنامه سخنرانی کردند و اجرای این برنامه بر عهده محمد قاسمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود.
این نشست را محمد قاسمی با این مقدمه آغاز کرد که سلسله نشست های نفت و توسعه با نگاه به اصلاح ساختار سیاست گذاری انرژی در ایران برگزار می شود. اگرچه منظور ما در حقیقت در اینجا سیاستگذاری انرژی در ایران است.
من برای اینکه از وقت خیلی استفاده بهتری کنیم دو نکته را به اختصار عرض میکنم همان طور که در صحبت های بالاترین مقامات اجرائی کشور موضوع ناترازی انرژی خیلی به صورت روشن در طول این چند وقت اخیر برجسته شده است ضرورت تغییر سیاست کشور راجع به حوزه انرژی به اشکال مختلف هم توسط جامعه کارشناسی و هم توسط سیاست گذاران بیان میشود.
در ادامه غلامحسین حسنتاش کارشناس انرژی گفت چیزی حدود ۹۹ درصد انرژی کشور از نفت و گاز تأمین میشود و بخشی از این نفت و گاز تبدیل به برق میشود. نکته ای که باید در اینجا اشاره کرد این است که متأسفانه در ایران چندان امکان تحلیل آماری دقیق وجود ندارد؛ زیرا رویه ای در کشور ایجاد شده و سال به سال هم متأسفانه بدتر میشود و آن اینکه داده ها محرمانه نگه داشته میشوند.
او ادامه داد: در حال حاضر تراز گاز کشور منفی است و سال به سال این کسری بیشتر می شود گفته میشود که میزان کسری گاز حدود ۳۵۰ میلیون متر مکعب در روز است و همین مسئله باعث تعطیلی بخشی از ظرفیت صنایع و کارخانجات شده است.
این کارشناس تأکید کرد دقت کنید که ۹۹ درصد انرژی اولیه کشور از هیدروکربنها تأمین می شود. اگر تمام این میزان هیدروکربن را با نفت خام معادل سازی کنیم معادل چیزی حدود ۹.۲۵ میلیون بشکه نفت خام در روز هیدروکربن تولید میشود. برای حفظ وضع موجود و با خوشبینانه ترین حالت ما تا سال ۱۴۱۰ یعنی تا هشت سال دیگر هیدروکربنی برای صادر کردن نخواهیم داشت.
حسنتاش ادامه داد خیلی مختصر اشاره کنم چرا ما به این وضعیت رسیدیم مهم ترین مسئله حکمرانی اجرائی بد در حوزه انرژی است. نکته دیگر برآوردهای غلط و غیرکارشناسی در بهره برداری از منابع نفتی کشور است این ضعف به حوزه مصرف انرژی هم می رسد و در حال حاضر کشور ما از نظر شاخص شدت مصرف انرژی در جایگاه بسیار نامناسبی قرار دارد.
در واقع اگر ما بخواهیم شاخص شدت انرژی را به میانگین جهان نزدیک کنیم، پتانسیل آزاد کردن روزانه دومیلیون و ۳۴۵ هزار بشکه نفت خام از طریق ارتقای بهره وری را داریم.
در ادامه این نشست رضا میرنظامی رئیس پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف هم توضیح داد به عقیده من یکی از مسائل محوری که بر بخش انرژی ایران سایه انداخته است ارتباط معیوب بین بخش عرضه و تقاضاست که در مکانیسم قیمت گذاری خلاصه میشود که سیگنال نادرست مصرف نادرست را به مشتری میدهد. در همین زمینه من مقایسه ای انجام داده ام بین روند قیمت حقیقی برق و قیمت حقیقی گاز در کشور بر اساس این بررسی، اگر ما قیمت این دو حامل انرژی را بر مبنای تورم اصلاح کنیم تقریبا نسبت به سال ۱۳۸۰ میتوانیم بگوییم که به صورت متوسط بین ۴۰ تا ۶۰ درصد کاهش قیمت در این بخشها داشته ایم به عنوان مثال درباره قیمت برق مشاهده میکنیم که قیمت برق به نرخ سال ۱۳۹۵ حدود ۸۰ تومان به ازای هر کیلووات ساعت بوده که الان تقریبا به ۴۰ تومان به ازای هر کیلووات ساعت رسیده است. او ادامه داد: اگر ما شاخصها را با قیمت ارز اصلاح کنیم وضعیت بدتری خواهد داشت. نتیجه این مسئله آن شده است که روند رشد مصرف برق و گاز کشور به صورت متوسط حدود هفت درصد باشد در صورتی که رشد اقتصادی در یک یک بازه ۲۰ ساله تقریبا دو درصد و کمتر بوده است. این در حالی است که در سالهای گذشته بسیاری از کشورهای جهان با ارتقای فناوری و به صورت علمی کاهش شدت مصرف انرژی را تجربه کرده اند. این کارشناس تأکید کرد که عمده علت این مسئله رابطه مالی است که بین شرکت نفت و دولت وجود دارد و اینکه تصدی گری دولت در حوزه انرژی بسیار زیاد است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد بحث سرمایه گذاری در حوزه انرژی است که متأثر از قیمت گذاری دستوری بوده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی مشاهده میشود که در بخش نفت و گاز تا سال ۱۳۹۰ به صورت مداوم افزایش سرمایه ثابت مثبت بوده و در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ به اوج رسیده است و پس از آن سرمایه گذاری در این حوزه به شدت افت کرده که منجر به کاهش تشکیل سرمایه در بخش نفت و گاز شده که این مسئله سیگنال خطرناکی است و نشان میدهد تجیهزات استخراج نفت و گاز کشور در حال استهلاک مداوم است. میرنظامی در ادامه گفت فقر سرمایه گذاری در نفت و گاز سبب شده است که نسبت ذخایر به تولید کشور ما به شدت نسبت به رقبا بالا باشد و این یعنی اینکه منابعی زیر زمین داریم اما گذاشتیم زیر زمین بماند چون پول و سرمایه برای استخراج و بهره برداری از آن را نداریم. نکته دیگر این است که ما در زمینه تکنولوژی در حوزه انرژی از سایر کشورهای جهان عقب افتاده ایم و مجموع این ایرادها سبب شده است که ناترازی انرژی ایجاد شود.مهران امیر معینی کارشناس انرژی نیز در این نشست توضیح داد: من فکر میکنم افزایش قیمت انرژی به تنهایی مشکل این بخش را حل نمیکند و مسئله اصلی نگاه نادرست مدیریتی است که به این بخش وجود دارد بحثی که اینجا من میخواهم مطرح کنم نگاه جامع به بخش انرژی است و ما باید سیاست جامع انرژی را تدوین کنیم تا بتوانیم چالشهای بخش انرژی را مدیریت کنیم خیلی جالب است که دولت زیر ساختها را به گونه ای برنامه ریزی کرده است که میزان سهم گاز در سبد مصرف انرژی کشور بالا باشد و حالا مردم را متهم میکند که مصرف گاز بالاست. از آن سمت شرکت ملی گاز با افتخار اعلام میکند که من بالای ۹۸ درصد شهرها و روستاهای کشور را گازرسانی کرده اماو ادامه داد: در واقع یک مشکل اساسی داریم که سیاست گذار یک سری اقدامات انجام میدهد و از آن طرف دنبال متهم میگردد. سیاست گذاری در زمینه صنعت خودرو و مصرف بالای انرژی محدود کردن واردات لوازم خانگی با کیفیت راندمان پایین نیروگاههای دولتی و….. نمونه هایی از این دست هستند و باید پرسید که مگر سیاست گذار این مسائل مردم بوده اند؟ این کارشناس تأکید میکند در بخش راندمان نیروگاهها تراز هیدروکربنی راندمان نیروگاه های بخاری را دولت ۳۲ درصد اعلام کرده است و وزارت نیرو بالای ۳۹ درصد اعلام می کند. وقتی یک نگاه سرانگشتی میکنیم به مصرف انرژی نهایی و انرژی ارزش داخل چیزی حدود ۴۰ درصد تلفات در این بخش رخ میدهد میر معینی همچنین گفت: در بخش شدت انرژی من معتقدم که نباید ایران را با بقیه دنیا مقایسه کنیم؛ چون ما مشکلات خودمان را داریم. ما در حوزه GDP مشکل داریم ما اقتصاد زیرزمینی داریم که اصلا محاسبه نمی شود و بحث ساختار پالایشگاهها و صنایع ما مطرح است.