به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
روزنامه تجارت در گزارشی با عنوان زیرپوست تندتر شدن لحن بایدن در قبال ایران نوشت:
جو بایدن و دموکراتها که در ژانویه ۲۰۲۱ با شعار بازنگری در سیاست خارجی دونالد ترامپ و ضرورت بازگشت به توافق هستهای با ایران به قدرت رسیده بودند، در چند وقت اخیر لحن خود را در قبال ایران و محور مقاومت به شدت تندتر کردهاند.
به گزارش «تجارت»، این روند طی چند ماه گذشته به شدت تشدید شده بود اما پس از حمله اخیر نیروهای مقاومت عراق به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن، ابعادی جدیتر و صریحتر به خود گرفته است. بایدن و مقامهای سیاسی آمریکایی با صراحت ایران را به عنوان عامل پشت پرده و حامی نیروهای انجام دهنده این حملات معرفی کردند. بخشی بزرگ از جمهوریخواهان نیز به شدت بر کاخ سفید فشار وارد کردند تا ایران را مورد حمله نظامی قرار دهد. با این اوصاف اکنون مساله مهم این است که چرا در مقطع کنونی دولت بایدن اینگونه لحن خود را در قبال ایران تشدید کرده است.
در برهه زمانی کنونی مهمترین علت توسل جو بایدن به تشدید لحن علیه ایران، را میتوان با رقابتهای سیاسی داخل آمریکا ارتباط داد. جمهوریخواهان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر سال جاری، انتقادات را به شدت علیه سیاست خارجی دولت آمریکا افزایش دادهاند. علاوه بر پروندههای اوکراین و جنگ غزه، سردرگمی و شکست راهبردی سیاست خارجی کاخ سفید در قبال ایران یکی از حوزههای مهمی است که جمهوریخواهان برای انتقاد از بایدن از آن بهره میگیرند. پس از حمله اخیر نیروهای مقاومت به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن نیز فشارها بر دولت بایدن در زمینه مواجه با ایران به شدت افزایش پیدا کرد. در نتیجه این فشارهای فزآینده به نظر میرسد دولت بایدن با نزدیک شدن به انتخابات قصد دارد سیاست خارجی خود را در برابر انتقادات جمهوریخواهان قابل دفاع نشان دهد. بنابراین تشدید لحن آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را میتوان در وهله اول، تاکتیک انتخاباتی دولت جو بایدن برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ مورد ارزیابی قرار داد.
دیگر دلیل تندتر شدن لحن دولت بایدن را میبایست تلاش او برای اجرای دکترین سیاست خارجی خود تحت عنوان موازنه فراساحلی ارزیابی کرد. استراتژی سیاست خارجی دولت بایدن بعد از ورود به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۱، در چارچوب دو مفهوم موازنه فراساحلی (Offshore Balancing) و ایندوپاسیفیک قابل بازخوانی است. استراتژیستهای دولت بایدن، به نحله واقعگرایان دولت اوباما تعلق دارند. این گروه همزمان با تمرکز بر اجماعگرایی، باور کلاسیک به حضور و مداخله نظامی در مناطق کلیدی جهان را حفظ کردهاند اما رویکرد آنها به مداخله نظامی به شدت با نگاه نئومحافظهکاران (Neoconservatives) متفاوت است. در تئوری واقعگرایانه موازنه فراساحلی، دولت بایدن در دو سال گذشته، استراتژی «ایندوپاسیفیک» را در منطقه شرق آسیا در دستورکار قرار داده است. در چارچوب این استراتژی، واشنگتن ائتلافسازی با قدرتهای رقیب چین در شرق آسیا و لبه پاسفیک را پیش گرفته است. هند، ژاپن و استرالیا سه بازیگری هستند که در این استراتژی، ائتلاف کشورهای «کواد» یا چهارگانه را تشکیل دادهاند.
در راستای اجرای استراتژیهای مذکور، در ابتدای امر ایالات متحده آمریکا عقبنشینی حضور فعال و گسترده در منطقه خاورمیانه را در پیش گرفته است. در سطح دوم، واشنگتن با حضور فعالتر در شرق آسیا و در ائتلافسازی با کشورهای آسیا پاسفیک، تلاش میکند چین را در شرق آسیا و در سطح جهان مهار کند.
در استراتژی جدید کاخ سفید، تنها اتحادهای سنتیای حفظ خواهند شد که هزینه نظامی، مالی و امنیتی آنها برای آمریکا بالا نباشد. در سطح دوم، واشنگتن رغبت دارد که با خالی کردن هوشمند فضا، زمینه را برای یارگیری چین با بازیگران پرتنش فراهم کند. رویکرد پنهان کاخ سفید این است که بخشی از مسئولیت مدیریت امنیت جهانی را بر شانه رقیب اصلی خود در نظام بینالملل، یعنی چین قرار دهد. بر اساس این منطق دولت بایدن به هیچ عنوان در پی آن نیست که درگیری مستقیم نظامی با ایران را تجربه کند. لذا به سیاست هشدار و تشدید لحن علیه تهران روی آورده تا همچنان سیاست مهار چین با جدیت دنبال شود.
روزنامه جوان نوشت: «صنعت خودرو» متهم تشدید ناترازی و واردات مصرف بالای بنزین است
کارشناس حوزه انرژی با بیان اینکه خودروی بیکیفیت و قدیمی سبب ازدیاد مصرف میشود، گفت: در حال حاضر متوسط مصرف خودروهای داخلی چندین برابر استاندارد جهانی است، بنابراین صنعت خودروسازی کشور باید به سمت اصلاح و تغییر رویه ساخت خودروها حرکت کند.
شواهد نشان میدهد با وجود اینکه در سال۱۴۰۱ به صادرات بنزین میپرداختیم و ارزآوری یکمیلیارددلاری برای کشور داشتیم، حالا نه تنها این مزیت را از دست دادهایم، بلکه مجبوریم برای واردات بنزین نیز هزینه کنیم. طی سال جاری حدود ۶/۰ میلیارد دلار برای واردات بنزین به انحای مختلف از جمله تهاتر هزینه کردهایم.
در لایحه بودجه۱۴۰۳ پیشبینی شده است به چیزی حدود ۳میلیارد دلار برای واردات بنزین نیاز داریم، این به معنای تحمیل کسری بودجه ۲۰۰همتی به بودجه سال آتی است. یکی از دلایل مهم رد کلیات بودجه مربوط به بندهای مربوط به هدفمندی یارانهها بود. موضوع ناترازی بنزین به طرز عجیبی اقتصاد کشور را رنج میدهد. از شواهد این طور برمیآید که این مشکل در حال بزرگتر شدن است و نیاز به چارهاندیشیهای اساسی برای جلوگیری از وخیمترشدن موضوع داریم.
محمدصادق مهرجو، کارشناس حوزه انرژی در گفتگو با «جوان» با بیان اینکه وجود فناوریهای قدیمی در ساخت خودروهای داخلی سبب افزایش مصرف آنها شده است، عنوان کرد: سالهای سال است موضوع ناترازی بنزین به شکلهای مختلفی مطرح میشود، متأسفانه از بین ۹پالایشگاه موجود در کشور حدود هفت پالایشگاه قدمتی بیش از ۴۰سال دارند و با تکنولوژی مربوط به دهههای ۵۰ و ۶۰ ساخته شدهاند.
وی افزود: طرحهایی با هدف افزایش کیفیت بنزین و تولید بنزین یورو۴ کلید خورد و کمکم واردات بنزین به کشور بسیار کاهش پیدا کرد.
کارشناس حوزه انرژی با بیان اینکه در سال۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به دلیل بیماری کرونا سفرها کاهش یافت و مصرف بنزین کمتر و این امر سبب شد مازاد نیاز جامعه را صادر کنیم، خاطرنشان کرد: با فروکشکردن کرونا و افزایش سفرها به خصوص در عید نوروز، مصرف بنزین ناگهان به ارقام ۱۲۴ و ۱۳۰میلیون لیتر در روز افزایش یافت.
مهرجو با بیان اینکه قبل از سال۱۳۹۶ که ستاره خلیجفارس هنوز به مدار نیامده بود، ارقام بسیار بالایی برای واردات بنزین هزینه میشد، تصریح کرد: با آمدن ستاره خلیجفارس به مدار روزانه بیش از ۴۰میلیون لیتر بنزین تولید شد.
وی با بیان اینکه با افزایش تقاضا از یک سو و بیشترشدن تولید خودرو از سوی دیگر کشور با کمبود مواجه شد، خاطرنشان کرد: بین ۱۰ تا ۱۱میلیون لیتر ناترازی بنزین در کشور به ثبت رسیده است.
مهرجو با اشاره به مصرف ۱۱۶میلیون لیتر بنزین در طول روز خاطرنشان کرد: افزایش مصرف تولید ثابت مانده و همانند دوران کرونا روزانه تنها به طور متوسط ۱۰۵ تا ۱۰۷میلیون لیتر بنزین تولید میشود.
وی ضمن تأکید بر تولید خودروی برقی اذعان کرد: نیاز است به منظور کنترل رشد مصرف بنزین و جلوگیری از ورود خودروهای «بی کیفیت» به بازار به مرور به سوی تولید خودروهای برقی حرکت کنیم.
این کارشناس حوزه انرژی با بیان اینکه خودروی بیکیفیت و قدیمی سبب ازدیاد مصرف میشود، گفت: در حال حاضر متوسط مصرف خودروهای داخلی چندین برابر استاندارد جهانی است، بنابراین صنعت خودروسازی کشور باید به سمت اصلاح و تغییر رویه ساخت خودروها حرکت کند.
مهرجو با بیان اینکه به منظور واردات خودروهای برقی باید نظام تعرفهگذاری کاهش یابد و به صفر نزدیک شود، گفت: باید به خانوادهها تسهیلاتی ارائه شود تا بتوانند از این خودروها استفاده کنند. وی ضمن اشاره به اختصاص سهمیه بنزین به هر خانواده گفت: این سهمیه برای کنترل رشد مصرف بنزین چارهساز خواهد بود.
این کارشناس حوزه انرژی ضمن تأکید بر لزوم اصلاح قیمت بنزین گفت: قیمت پایین بنزین باعث شده است هیچ انگیزهای برای رفتن به سمت استفاده از گونههای دیگر خودروها وجود نداشته باشد، با اصلاح قیمت بنزین از یک طرف جلوی قاچاق را میگیریم و از طرف دیگر استفاده از برق، سیانجی و الپیجی را بهصرفه میکنیم.
روزنامه کیهان مدعی بازگشت آرامش به بازار ارز شد و نوشت: فروشنده هست اما خریداری نیست
هفته گذشته قیمت ارز و طلا افزایش یافت. این افزایش مرتبط با تنشهای سیاسی – نظامی منطقه غرب آسیا و البته بیربط به شاخصهای اقتصادی کشور بود. حمله بیرحمانه اسرائیل به حماس، عملیات موشکی در پاکستان و اربیل عراق به همراه وقایع دریای سرخ، بهانههایی برای افزایش قیمت طلا و ارز بود.
فعالان بازار و کارشناسان اقتصادی هم از همان ابتدای نوسانات هشدار دادند که هیچ دلیل اقتصادی برای افزایش قیمتها وجود ندارد و مردم فریب دلالها را نخورند؛ چراکه قیمت دلار و ارز ریزش دارد و بانک مرکزی اجازه فرصتطلبی به سودجویان را نخواهد داد.
حالا با فروکش کردن تنشها و از روز شنبه، بازار طلا و ارز کاهشی شد و این کاهش قیمتها در روز گذشته هم ادامه داشت.
دلار روز گذشته در مرکز مبادله ارز و طلا در بخش اسکناس بدون تغییر ۴۲ هزار و ۹۲۰ تومان و در بخش حواله ۳۹ هزار و ۵۲۱ تومان کشف قیمت شد.
آنطور که اتحادیه طلا و جواهر تهران هم گزارش داده، سکه طرح قدیم با کاهش حدود ۷۰۰ هزار تومانی به نرخ ۲۹ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان داد و ستد شد. همچنین سکه تمام بهار آزادی طرح جدید نیز با کاهش حدود ۵۰۰ هزار تومانی به قیمت ۳۱ میلیون و ۵۵۰ هزار تومان معامله شد و حباب آن کاهش یافت.
نیم سکه هم در بازار به نرخ ۱۷ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان داد و ستد شد که نسبت به روز شنبه ۵۰۰ هزار تومان کاهش قیمت داشت. ربع سکه نیز به قیمت ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان عرضه شد که نسبت به روز قبلتر کاهش قیمت ۴۰۰ هزارتومانی داشت. همچنین هر سکه یک گرمی به نرخ پنج میلیون و ۹۰۰ هزار تومان معامله شد که نسبت به روز شنبه ۱۰۰ هزار تومان ارزانتر بود.
هر گرم طلای ۱۸ عیار هم روز گذشته دو میلیون و ۷۵۱ هزار تومان در هر گرم قیمتگذاری شد. یعنی نسبت به روز شنبه حدود ۷۰ هزار تومان کاهش قیمت داشت. همچنین روز گذشته هر مثقال طلای ۱۸ عیار، ۱۱ میلیون و ۹۲۰ هزار تومان نرخگذاری شد که نسبت به روز قبلتر حدود ۲۰۰ هزار تومان ارزانتر بود. نرخ طلای آب شده نیز هر مثقال
۱۱ میلیون و ۹۶۰ هزار تومان بوده است.
معاملات دلار در بازار غیررسمی طی دو هفته گذشته نوسانی بوده است، در جریان معاملات دیروز نرخ دلار در بازار کاهش هزار تومانی را تجربه کرد. بررسی میدانی از بازار ارز نشان میدهد، دلار آزاد و تلگرامی در میانههای روز گذشته توسط دلالان مقابل صرافیها ۵۵ هزار و ۶۵۰ تومان معامله شد ولی در ساعات پایانی روز به کف کانال ۵۵ هزار تومان رسید.
بر این اساس، مظنه نرخ دلار تلگرامی که طی هفتههای گذشته بدون توجیه اقتصادی و تنها در نتیجه جوسازی دلالان پیرامون حوادث سیاسی منطقه تا ۵۹ هزار تومان هم بالا رفته بود، از دیروز کاهشی شد و با چهار پله کاهش، در پایان معاملات روز یکشنبه در آستانه از دست دادن کانال ۵۵ و ورود به کانال ۵۴ هزار تومان قرار گرفت.
البته کف بازار آزاد تهران که محل چانهزنی دلالان است و مطابق روند نوسانات گذشته، نرخهایی پایینتر از نرخهای تلگرامی را پیشنهاد میدادند و مانند هراتبازان(!) خیلی زودتر از مظنه معاملات فردایی در کانالهای تلگرامی، به استقبال کانال ۵۴ هزار تومان رفتند.
«محمد بیات»، کارشناس اقتصادی درباره دلایل ریزش قیمتها در بازار ارز و سکه گفت: اولین دلیل به افت تقاضای فصلی بازمیگردد. با شروع شدن تعطیلات در چین به خاطر سال نو، فشار تقاضا برای درهم از این سمت با افت مواجه شده است.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: دلیل دوم به خود افزایش بیرویه قیمت دلار مربوط است؛ قیمت دلار با جو و هیجان بالاتر از رقمهای مورد انتظار بالا رفته و گروهی با قلاب دلالان، طعمه شدهاند.
بیات تاکید کرد: نمایشی بودن اقدامات آمریکا درخصوص آغاز جنگ جدید در خاورمیانه نیز دلیل دیگری برای کاهش قیمت دلار بوده است.
وی افزود: سود سپرده ۳۰ درصدی، اصلیترین دلیل ریزش قیمتها در بازار است. سود سپرده ۳۰ درصدی توانسته است بسیاری از نقدینگیهایی که صاحبان آنها ریسکپذیر نیستند را جمع کند.
گفتنی است با مجوز بانک مرکزی، از روز چهارشنبه ۱۱ بهمن ماه عرضه اوراق گواهی سپرده خاص با سود ۳۰ درصدی در بانکها آغاز شد. مردم استقبال خوبی از این اوراق داشتند و همین امر موجب شد تا برخی بانکها ساعت کاری خود را افزایش دهند. البته قبل از اتمام فرصت یک هفتهای عرضه اوراق، اعلام شد که سهمیه برخی بانکها به پایان رسیده است.
علاوهبر استفاده از ابزار نرخ بهره، حراج شمش طلا در مرکز مبادله و ضرب سکههای جدید و بدون تاریخ از سوی بانک مرکزی موجب شد تا از التهابات بازار طلا و سکه هم کاسته شود. اعلام خبر ضرب سکههای بدون تاریخ موجب کاهش چند میلیونی حباب سکه شده است. قطعا با آغاز معاملات این سکهها در مرکز مبادله، بازهم باید شاهد کاهش بیشتر و تخلیه حباب سکه باشیم.
دیروز پنجمین حراج حضوری شمش طلا در مرکز مبادله ارز و طلای ایران برگزار شد و از مجموع ۱۱۲ شمش طلای عرضه شده استاندارد یک کیلوگرمی با عیار ۹۹۵ در هزار، ۹۴ شمش طلای استاندارد مورد معامله طرفین قرار گرفت. شمشهای طلای استاندارد، در حراج حضوری یکشنبه با میانگین قیمت ۳ میلیارد و ۵۳۵ میلیون تومان معامله شد.
با آغاز روند نزولی قیمتها در بازار طلا و ارز، فعالان بازار پیشبینی میکنند که در روزهای آینده نیز روند نزولی قیمتها ادامه خواهد داشت. به گفته فعالان بازار ارز از ظهر روز شنبه با ادامه روند کاهشی قیمتها، از تعداد خریداران بازار به شدت کاسته شده و اکثر مردم حاضر در بازار فروشنده هستند.
«محمدرضا فرزین» رئیس کل بانک مرکزی هم دیروز در جلسه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی، گفت: در سال گذشته شاهد نوسانات شدید نرخ ارز بودیم و سیاستهای مختلفی را اعمال کردیم تا نوسانات را به حداقل برسانیم و مرکز مبادله بر همین اساس تاسیس شد و عمده عرضه و تقاضا در مرکز مبادله از سوی تولیدکنندگان است.
وی اضافه کرد: بر همین اساس تاکنون ۵۹ میلیارد دلار ارز در مرکز مبادله تامین شده است که ۶۰ درصد بیشتر از متوسط چهار سال گذشته است و ۱۰ درصد نسبت به دوره مشابه سال گذشته افزایش پیدا کرده است.
رئیس کل بانک مرکزی عنوان کرد: در سال گذشته ارزش صادراتی کشور کاهش پیدا کرد اما تلاش کردیم تا تامین ارز به خوبی انجام شود و با تکیه بر منابع ارزی آزاد شده در کشورهای مختلف سعی کردیم ارز را به طور مؤثری تامین کنیم.
فرزین با بیان اینکه نرخ ارز بازار غیررسمی به بازار داراییها علامت میدهد، گفت: متاسفانه به دلیل تلاطمات سیاسی در ماه گذشته نوساناتی را داشتیم و همانطور که تاکید کردیم با آرام شدن هیجانات سیاسی نرخ ارز کاهش مییابد. در روزهای گذشته هم شاهد روند کاهشی نرخ ارز بودیم.
وی اضافه کرد: در بانک مرکزی تلاش کردهایم نرخ ارز را در محدودهای در بازار غیررسمی تثبیت کنیم و در مرکز مبادله نیز با یک نرخ شناور آن را تثبیت کنیم تا نیازهای وارداتی کشور از طریق مرکز مبادله تامین میشود.
رئیس کل بانک مرکزی ابراز داشت: در حوزه سیاستها در حوزه بانکی، طبیعی است برای کنترل ارز باید ریال را نیز کنترل کنیم. بر همین اساس در چارچوب سیاستهای تثبیت، یکی از سیاستها رساندن نرخ رشد نقدینگی به نرخ ۲۵ درصدی بود.
فرزین تاکید کرد: در سالهای گذشته هم رشد نقدینگی و هم رشد پایه پولی به شدت افزایش پیدا کرد اما با اتخاذ سیاست تثبیت اقتصادی و اصلاحات اقتصادی سیاستهای پولی را اتخاذ کردیم. درنتیجه نرخ رشد نقدینگی در دیماه به ۲۵ و دو دهم درصد و نرخ رشد پایه پولی به ۳۱ و سه دهم درصد رسید.
سلف ارزی در راه است
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به اینکه در صورت ثبات در متغیرهای اقتصاد کلان، تجار هم میتوانند در این شرایط بهتر فعالیت کنند، گفت: برای ایجاد ثبات اقتصادی از ابزارهای لازم نیز در بازار پول و ارز استفاده میکنیم و تصمیم داریم به زودی ارز بازار سلف یا همان فوروارد را در مرکز مبادله ایجاد کنیم. از این طریق ارز را پیشفروش میکنیم. سعی میکنیم در ابتدا با حداقل یک ماه شروع کنیم و سپس دوره پیشفروش را طولانیتر میکنیم.
به گفته وی از ابتدای سال تاکنون فاصله زمانی تامین ارز کاهش پیدا کرده است، اما همچنان تا حدی بینظمی وجود دارد. بخشی از این بینظمی اختلالاتی در عرصه تجارت و عدم نظم این حوزه است.
فرزین گفت: نرخی که کانالها (در شبکههای اجتماعی) ارائه میدهند نرخ واقعی ارز در کشور نیست، بلکه نرخ پولشویی و قاچاق است که در این کانالها معامله میشود. نرخ ارز کشور، نرخی است که اعلام میکنیم و حاضر هستیم آن را بپردازیم و تامین ارز را نسبت به سال گذشته ۱۰ درصد بیشتر کردهایم.
وی اضافه کرد: نرخ مرکز مبادله بر اساس توافق شکل میگیرد. درخصوص برخی خشکباریها و کالاهای صادراتی توافق کردهایم که حتی با نرخی بالاتر از ETS (نرخ ارز گمرک در سامانه معاملات الکترونیکی) خریداری کنیم. نرخی که تا چند روز قبل ۵۹ تومان بوده، اما امروز (یکشنبه) ۵۵ تومان شده، نرخ ارز کشور نیست.
روزنامه شرق نوشت: رفتار رادیکال دیگر جواب نمیدهد
علی تاجرنیا، نماینده پیشین مجلس، در گفتوگو با «شرق» فضای انتخابات را ارزیابی کرد
اگرچه هنوز فضا در این روزهای منتهی به انتخابات مجلس چندان انتخاباتی نیست اما این امید وجود دارد که در روزهای آینده بتوان تنوره انتخابات را بهواسطه اقداماتی مثل افزایش تأیید صلاحیتها گرمتر کرد. البته بسیاری از اشخاص و چهرهای شناختهشده جریان منتقد به دلایل مختلف در انتخابات ثبتنام نکردهاند و جریان اصلاحات هم به دلیل ردصلاحیت نامزدهای اصلیاش در انتخابات گذشته ترجیح دادند این دوره هم نامزدی در انتخابات نداشته باشند.
اما برخی احزاب و گروههای سیاسی اصولگرا سعی دارند با ایجاد رقابت درونجناحی بار رقابتهای انتخاباتی را خود به دوش بکشند. البته بیشک امر مشارکت، پسندیده است و بحثهای مرتبط با انتخابات در شکلگیری فضای انتخاباتی دخیل خواهند بود، از همین منظر و برای بررسی فضای انتخاباتی کشور و دامنه رویکردهای سیاسی به این انتخابات، با علی تاجرنیا، نماینده مجلس ششم شورای اسلامی و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی داشتیم. اگرچه این نماینده پیشین مجلس معتقد است این دوره سطح مشارکت پایین خواهد بود اما همواره به اصلاح رویکردها امیدوار است و معتقد است در انتخابات ریاستجمهوری نرمش سیاسی را شاهد خواهیم بود. او امیدوار است که مجریان و ناظران انتخابات به آسیبهایی که یکدستی قدرت اجرائی به کشور زده است، پی ببرند و اجازه دهند اصلاحطلبان جامعهمحور و منتقد و دلسوز در عرصه قدرت مشارکت داشته باشند. این چهره سیاسی شناختهشده در گفتوگو با «شرق» به موضوعات مختلف سیاسی و انتخاباتی اشاره کرد که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
همیشه یک ماه مانده به انتخابات شاهد فضای رقابتی در کشور بودیم اما با وجود اینکه کمتر از یک ماه تا انتخابات دوازدهمین دوره مجلس باقی مانده، فضای کشور هنوز رنگوبوی رقابتهای انتخاباتی ندارد و کارشناسان زیادی میگویند جنبوجوش و رقابت لازم هنوز شکل نگرفته است. به اعتقاد شما دلیل این اتفاق چیست؟
به لحاظ فضای انتخاباتی با دوگانهای مواجه هستیم. یک طرف رسانههای داخلی و تریبونهای رسمی هستند که اتفاقا بیشتر از دورههای گذشته بر موضوع انتخابات تأکید دارند. بخش دوم مربوط به فضای جامعه و همان افرادی است که باید در انتخابات شرکت کنند؛ اما چنین تحرک و جنبوجوشی را در آنها نمیبینیم.
به اعتقاد من مواردی منجر به رادیکالشدن فضای جامعه از دو طرف نسبت به گذشته شده است. چه کسانی که نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند و این موضوع را اعلام میکنند و چه کسانی که میخواهند مردم را وادار به حضور در انتخابات کنند. واقعیت این است که مردم نسبت به سالهای گذشته و کنشهایی که داشتند، کوشیدند انتقادات خود را به روند حکمرانی نشان دهند. البته نگاهشان نگاه تغییر ساختار و نظام نبوده است. علت آنهم این است که همه خیزشهایی که در سالهای ۹۶ یا ۹۸یا ۱۴۰۱ رخ داد، بهصورت عمومی مورد پذیرش مردم قرار نگرفت. با وجود اینکه برخی تصور میکردند این اتفاقات منجر به تغییرات بنیادین و اصلاحات خواهد شد اما این اتفاق نیفتاد و اینطور نبود.
بنابراین عدم حمایت مردم از جنبشهای اجتماعی و خیزشهای اخیر که عمدتا با رویکردی بود که مردم رفتارهای رادیکال را دوست ندارند، بخشی از اجزای سیستم را به این تفکر انداخت که مردم با این موارد همراهی خواهند کرد و آن را به نفع خود میدانستند. اما از ابتدای شیب انتخابات چه زمانی که اصلاح قانون انتخابات مطرح بود، چه زمانی که برای گفتوگوی بین مجریان و ناظران انتخابات مطرح شد، سخنان آنها مبنی بر این بود که قرار نیست زمینه و شرایط برای حضور حداکثری هم انتخابشوندگان و هم انتخابکنندگان فراهم شود. این فضا باعث شد انتخابات از روح اصلی خودش فاصله بگیرد.افکار عمومی هم با این موضوع همراهی نمیکند.
نظرسنجیهای رسمی نشاندهنده مشارکت ۳۰ درصدی است که البته تا زمان انتخابات این میزان افزایش خواهد یافت اما تفاوت معنیداری نخواهد کرد. امروز بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی منتقد جریان دولت یا همان اصلاحطلبان، برای ثبتنام در انتخابات کاندیدا معرفی نکردهاند. نه اینکه فقط مسئله ردصلاحیتها مطرح باشد بلکه از ابتدا کاندیداهای خود را برای رقابت ثبتنام نکردند؛ چراکه هیچ پالس مثبتی از طرف برگزارکنندگان انتخابات برای پذیرش نامزدهای آنها دریافت نشد.
ثبتنام نکردن یک جریان سیاسی با نامزدهای اصلی خود در انتخابات را میتوان به قهر تعبیر کرد؟ چراکه در انتخابات قبل نامزدهای اصلی اصلاحطلب کنار گذاشته شدند و برخی احزاب هم تصمیم گرفتند دیگر نامزدهای خود را برای انتخابات کاندیدا نکنند. اگر نه، این تصمیم چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟
نه اصلا این موضوع به معنی قهر با صندوقهای رأی نیست. شکست در انتخابات برای احزاب سیاسی اتفاقی است که به تنهایی باعث نمیشود آنها از صندوقهای رأی قهر کنند. طبیعتا جنس عدم مشارکت در انتخابات از جنس قهر با صندوقهای رأی نیست بلکه جنس آن بهنوعی است که معتقدند انتخابات فاقد خاصیت شده است و شرایط یک انتخابات آزاد، عادلانه و مبتنی بر معیارهای قانون را ندارد.
وقتی شما سختگیریهایی را انجام میدهید و پیامهایی را ارسال میکنید که یکسری افراد نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند، طبیعتا بسیاری از افراد در انتخابات ثبتنام نمیکنند. هرچند اکنون مجریان و ناظران انتخابات تمایل دارند یک تأیید صلاحیت گسترده داشته باشند تا جریان اصلاحات را بهطور جدی وارد عرصه رقابت کنند؛ اما مسئله این است که آنها کاندیدایی برای ارائه ندارند و اعتمادسازی صورت نگرفته است. البته در دو هفته گذشته رهبری انقلاب صحبتی مبنی بر حق حضور و رأی مردم در انتخابات بیان کردند. ایشان تأکید داشتند که انتخابات حق مردم است و باید شرایط این حضور مهیا شود.
با توجه به همه مسائلی که مطرح کردید، پیشبینی شما از انتخابات پیشروی مجلس چیست؟
از آنجایی که منشور فکری اصلاحطلبان حرکت در چارچوب نظام و اصلاح نظام است، با وجود همه محدودیتهایی که برای آنها ایجاد کردهاند؛ اما نگاه آنها نگاه جامعهمحور است.
نگاه اصلاحطلبان بههیچعنوان نگاه تحریم انتخابات نیست. بههیچعنوان نگاه اصلاحطلبان رفتارهای رادیکال و دگرگونی بنیادی نیست؛ اما وقتی میتوانند کارآمدی خودشان را نشان دهند که افکار عمومی هم آنها را بپذیرند. باید قبول کنیم که مردم و افکار عمومی درباره اداره اجرائی که در کشور وجود دارد، مسئلهدار شدهاند. مردم درباره میزان اثرگذاری و تأثیرشان در انتخابات دچار سؤال و ابهام شدهاند. آنها تصور میکنند که برای انتخاب یکسری نماینده در مجلس و یکسری نهادها از حداکثر اختیارات خود نمیتوانند استفاده کنند؛ بلکه برای آنها محدودیت ایجاد شده است؛ بنابراین با توجه به روندی که در کشور شکل گرفته است، اگر تغییری ایجاد نشود، درست است که انتخابات از مرحله ثبتنام گذشته و سابقه نشان داده معمولا انتخابات را با همین شکل برگزار میکنند؛ اما با این روندی که در پیش گرفتهایم، تصور نمیکنم میزان مشارکت در کل کشور بالا باشد؛ بهویژه این موضوع بسیار مهم است که در خارج از کشور بسیاری از مردم از سر بیتفاوتی در انتخابات شرکت نمیکنند و اگر ۵۰ درصد مردم هم در انتخابات شرکت کنند، معدل صددرصد مردم است؛ درحالیکه در کشور ما که روزی جمهوری اسلامی با ۹۸.۲ درصد رأی آورده است، یک انتخاب ۴۰ یا ۵۰درصدی یعنی حدود نیمی از مردم از آن آرمانها یا فاصله گرفتهاند یا احساس میکنند آن آرمانهای اول انقلاب در کشور اجرا نمیشود؛ بنابراین پیام مشارکتنکردن یا کاهش مشارکت در انتخابات کشورمان میتواند بسیار مهم باشد؛ پس اگر شاهد حضور کمتر از نیمی از مردم در انتخابات پیشرو باشیم، این حرف برای نظام خوشایند نیست و امیدوارم اینطور نشود.
با توجه به همه نکات بیانشده، به اعتقاد من بعد از انتخابات مجلس و قبل از انتخابات ریاستجمهوری، شرایط به نحوی خواهد شد که نوعی نرمش را شاهدیم؛ از طرف مردم نیز نوعی فاصلهگرفتن از رفتارها و شعارهای آرمانی و رضایتدادن به نقشآفرینی کسانی که در اداره کشور عاقلانه حرکت میکنند و حکمرانی بهتری دارند.
روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان بازدارندگی ضعیف آمریکا در مقابل ایران نوشت:
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود.
حملات حوثیهای یمن در هفتههای اخیر به کشتیهایی که از تنگه بابالمندب میگذرند، درخواستها در واشنگتن را برای پاسخ نظامی قهرآمیز کاخ سفید به گروههای مورد حمایت ایران و حتی خود ایران افزایش داده است. برخی مقامات وزارت دفاع و همچنین افسران ارشد ارتش ایالات متحده در مورد آنچه که به نظر آنها واکنش نسبتاً محتاطانه ایالات متحده به حملات حوثیها است، ابراز نگرانی کردهاند.
اخیراً سناتور تام کاتن خواستار «تلافی گسترده» علیه نیروهای ایرانی در عراق و سوریه شده است و تیم اسکات، نامزد ریاستجمهوری، در جریان مناظرههای جمهوریخواهان از «حمله به ایران، نهفقط به انبارها در سوریه» حمایت کرده است. درست است که حمایتهای ایران از حوثیها و برخی از گروههای شبهنظامی در منطقه آنها را قادر ساخته تا حملات پیچیدهای را علیه پرسنل و منافع آمریکا در عراق، سوریه، دریای سرخ و جاهای دیگر انجام دهند اما درخواستها برای پاسخ به ایران نشان میدهد که بازدارندگی ایالات متحده بهطرز تأسفباری ناکافی و در واقع ضعیف شده است.
منافع اصلی آمریکا در خاورمیانه با حفظ آزادی تجارت و دریانوردی در منطقهای تامین میشود که مملو از منابع طبیعی استراتژیک و نقاط حیاتی ترانزیت کشتیرانی و تجارت جهانی است. حملات حوثیها این منافع اصلی را به چالش کشیده است. تهدید حوثیها را باید جدی گرفت، اما نیازی به وحشت یا واکنش بیش از حد نیست. تهران گهگاه تهدید به بستن تنگه هرمز میکند که ۲۱ درصد نفت خام جهان از آن عبور میکند، اما چنین اقدامی منافع اقتصادی خودش را هم تضعیف کرده و به روابطش با شرکای مهمی مانند چین آسیب میرساند.
طی سالها، ایران در تلاشهای خود برای تضعیف منافع ایالات متحده در سراسر منطقه بهخوبی عمل کرده است. نیروهای حوثی بر بسیاری از مناطق شمال یمن و دیگر مراکز بزرگ جمعیتی کنترل دارند. در عراق، شبهنظامیان شیعه سیاست و منابع را کنترل میکنند. در سوریه، حکومت اسد اساساً در مدار ایران است و در لبنان و فلسطین، حزبالله و حماس مستقیماً با اسرائیل درگیر میشوند. ایران همچنین شرکای کلیدی ایالات متحده را تحت فشار قرار داده است. هم سعودیها و هم اماراتیها بهدنبال این بودهاند که از طریق توافقهای عادیسازی، تهران را راضی کنند. سابقه خشونت ایران علیه نیروهای آمریکایی نیز قابل توجه است. سرانجام، ایران توانسته است حملات حماس در ۷ اکتبر، که خاورمیانه را دگرگون کرده، توافق عادیسازی با میانجیگری آمریکا بین عربستان سعودی و اسرائیل را از مسیر خارج کند.
با این حال منافع اصلی واشنگتن در خاورمیانه آسیب جدی نمیبیند. ایران نتوانسته واشنگتن را از هیچیک از شرکای عرب خود جدا کند. تنش بین آنها واقعی است، اما با وجود همه نگرانیها و شکایات ریاض یا ابوظبی در مورد سیاست ایالات متحده، هر دو خواهان بهبود روابط با واشنگتن هستند نه قطع روابط. ایران نیز به هژمونی منطقهای دست نیافته است. بازدارندگی ایالات متحده، همراه با مقاومت محلی در برابر مدل پیشنهادی تهران، ایران را از تثبیت تسلط منطقهای باز داشته است. هیچکدام از اینها به این معنی نیست که شبه نظامیان منطقهای ایران چندان مهم نیستند. آنها یک مشکل استراتژیک هستند که تنها در صورتی که راهحلی برایشان پیدا نشود، رشد خواهند کرد.
اگر ایالات متحده فشار بیشتری بر ایران برای کنترل این نیروها وارد نکند، ممکن است شرکای منطقهای آمریکا از واشنگتن فاصله بگیرند و یا اقداماتی را دنبال کنند که به ضرر منافع ایالات متحده است. ضعف ایالات متحده میتواند اسرائیل را نیز در مقابل ایران جری کند و اگر درگیری رخ دهد، آمریکا نیز مجبور به ورود به رویارویی مستقیم با ایران خواهد شد و این دقیقاً همان چیزی است که واشنگتن سعی میکند از آن دوری کند. واشنگتن به تنهایی دانش، ابزار یا تمایلی برای اقدام علیه ایران به تنهایی ندارد. آمریکا مجبور است اعتماد شرکای منطقهای خود را از طریق تضمین امنیت فیزیکی آنها بازیابی کند. یکی دیگر از اهداف آمریکا برقراری صلح بین اسرائیلیهای میانهرو و فلسطینیها است. واشنگتن معتقد است این صلح نتایج فاجعهباری برای ایران خواهد داشت.