به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
گروه سیاسی روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان دایره تنگ خودیها نوشت:
از صبح روز چهارشنبه که خبرگزاری دولتی برنا خبر ردصلاحیت حسن روحانی را رسانهای کرد و ساعاتی بعد که سایت حسن روحانی رسما خبر عدم تایید صلاحیت مرد سرد و گرم چشیده را اعلام کرد تا عصر روز جمعه، موضوع این ردصلاحیت به بحث اصلی بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی و عمومی کشور بدل شد. موضوع ردصلاحیت حسن روحانی زمانی ابعاد وسیعتری پیدا کرد که خبر رسید، شورای نگهبان هر ۵ نامزد انتخابات خبرگان رهبری در استان خراسان جنوبی را ردصلاحیت کرده تا ابراهیم رییسی بدون هیچ رقیبی به عنوان نخستین فرد منتخب، راهی مجلس خبرگان رهبری شود!
دوگانه حیرتانگیزی که در آن، هر فرد یا جریانی که از حداقل شانس برای پیروزی در انتخابات بهرهمند است و مردم اقبالی به او دارند، ردصلاحیت میشود تا مسیر برای کسب کرسیهای قدرت سیاسی برای یک جریان خاص اقلیت فراهم شود. هر چند برخی فعالان سیاسی از قبل احتمال ردصلاحیت حسن روحانی را داده بودند…
از صبح روز چهارشنبه که خبرگزاری دولتی برنا خبر ردصلاحیت حسن روحانی را رسانهای کرد و ساعاتی بعد که سایت حسن روحانی رسما خبر عدم تایید صلاحیت مرد سرد و گرم چشیده را اعلام کرد تا عصر روز جمعه، موضوع این ردصلاحیت به بحث اصلی بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی و عمومی کشور بدل شد. موضوع ردصلاحیت حسن روحانی زمانی ابعاد وسیعتری پیدا کرد که خبر رسید، شورای نگهبان هر ۵ نامزد انتخابات خبرگان رهبری در استان خراسان جنوبی را ردصلاحیت کرده تا ابراهیم رییسی بدون هیچ رقیبی به عنوان نخستین فرد منتخب، راهی مجلس خبرگان رهبری شود! دوگانه حیرتانگیزی که در آن، هر فرد یا جریانی که از حداقل شانس برای پیروزی در انتخابات بهرهمند است و مردم اقبالی به او دارند، ردصلاحیت میشود تا مسیر برای کسب کرسیهای قدرت سیاسی برای یک جریان خاص اقلیت فراهم شود.
هر چند برخی فعالان سیاسی از قبل احتمال ردصلاحیت حسن روحانی را داده بودند، اما هضم این موضوع برای افکار عمومی با سابقه بلندبالایی که روحانی از سالهای قبل از پیروزی انقلاب تا دوران پس از آن داشت، برای افکار عمومی به این سادگیها نبود. حسن روحانی اما در واکنش به این ردصلاحیت بازی را به هم نزد و همچنان از مردم خواست که رای اعتراضی بدهند. او با انتشار بیانیهای نوشت: «باز هم معتقدم باید در انتخابات شرکت کرد اگرچه مرا هم رد کرده باشند.»
او افزود: «باید راهی یافت که «رای اعتراضی» صدای رسای مردم ایران شود.» عباس عبدی اما از جمله تحلیلگرانی بود که تلاش کرد از این ردصلاحیت رمزگشایی کند. او ردصلاحیت روحانی را مرتبط با گذشته او ندانست و نوشت: «در نقد ردصلاحیت روحانی، به گذشته او اشاره میشود، ولی چنین فهمیده میشود که ردصلاحیتها مربوط به احتمالات آینده است و ربطی به گذشته ندارد.» افکار عمومی اما به استقبال این ردصلاحیت رفتند و آن را باعث رستگاری روحانی و تلاش برای پیگیری مطالبات مردم از طریق مدنی ارزیابی کردند. حسامالدین آشنا با قطعه شعری به نقد این تصمیم پرداخت و نوشت: «رفت مرآت دل از کلفت آفاق به زنگ/مرکز افتاد برون، بس که شد این دایره تنگ».
روزنامه جوان به موضوعی پرداخت با عنوان؛ دیوان لاهه: ارتکاب نسلکشی اسرائیل منتفی نیست!
تلآویو که بهشدت تقلا میکرد اقدام دیوان بینالمللی دادگستری علیه جنایات خود در نوار غزه را بیاثر جلوه دهد، روز جمعه با اعلام رأی این دیوان مواجه شد؛ آنهم در شرایطی که قاضی به صراحت اعلام کرد نمیتواند درخواست اسرائیل در رد شکایت آفریقای جنوبی را بپذیرد. در این دادگاه اگرچه رأی قطعی علیه نسلکشی رژیم تلآویو صادر نشد، اما تأکید شد که دادگاه میتواند اقدامات موقت را در دستور کار قرار دهد و ضمن اشاره به تعهدات حقوقی که متوجه صهیونیستهاست، آنها را ملزم به اجرای اقداماتی برای بهبود شرایط مردم غزه کرد.
دیوان بینالمللی کیفری روز جمعه، رأی خود درباره پرونده شکایت آفریقای جنوبی را در حالی اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی پیش از صدور حکم در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود: «هیچکس ما را متوقف نخواهد کرد نه لاهه، نه محور شرارت و نه هیچ طرف دیگری.» نتانیاهو ساعتی پس از صدور این رأی بار دیگر به جنجالآفرینی و فرافکنی پرداخت و گفت: «تمایل دیوان بینالمللی دادگستری برای بحث درباره ادعاهای نسلکشی علیه اسرائیل شرمی است که تا نسلها از یادها پاک نخواهد شد. ما این جنگ را تا زمان پیروزی کامل ادامه خواهیم داد، تا زمانی که همه گروگانها بازگردانده شوند و غزه دیگر تهدیدی علیه اسرائیل نباشد.» با این حال، جوآن دونوگو، رئیس و قاضی دادگاه لاهه در این جلسه با بیان اینکه دادگاه لاهه این اختیار و صلاحیت را دارد که اقدامات اضطراری را در این پرونده اعمال کند، به صراحت اعلام کرد: «دادگاه نمیتواند درخواست اسرائیل برای رد شکایت آفریقای جنوبی را بپذیرد.» دادگاه اگرچه بر اختلافنظر درباره ارتکاب نسلکشی در غزه صحه گذاشت، اما در عین حال، نشان داد که ارتکاب نسلکشی منتفی نیست.
قاضی دادگاه گفت: «دیوان از فاجعهای که در غزه رخ میدهد بسیار آگاه است و کشتار جاری در غزه را محکوم میکند. دامنه صلاحیت دادگاه در این زمینه با درخواست آفریقای جنوبی در رابطه با نسلکشی محدود شده است.» رئیس دیوان بینالمللی دادگستری در ادامه توضیح داد که این دادگاه فعلاً درباره وقوع یا عدم وقوع نسلکشی رژیم صهیونیستی در جنگ غزه تصمیم نمیگیرد بلکه احتمال انجام آن را بررسی میکند. دونوگو گفت: «آفریقای جنوبی آنچه را که در غزه رخ میدهد به عنوان نسلکشی توصیف کرده و هر کشور عضو دیوان میتواند از سایر دولتهای عضو در این زمینه حسابکشی کند.»
وی در اینباره اضافه کرد: «در صورتی که شرایط مطابق با مواد هفتم و نهم منشور دیوان باشد، دادگاه میتواند اقدامات موقت انجام دهد. هر کشور عضو میتواند به مسئولیتهای سایر کشورهای عضو در مورد احترام به مفاد کنوانسیون نسلکشی اشاره کند.»
دیوان بینالمللی دادگستری ۲۱ دیماه، اولین جلسه استماع برای رسیدگی به شکایت آفریقای جنوبی از اسرائیل بابت نسلکشی در غزه را برگزار کرد. تلآویو از زمان آغاز رسیدگی به اقامه دعوا علیه خود، همواره در تلاش بود خود را از اتهام نسلکشی مبرا کند و با رأی دیروز، عملاً این رژیم در تبرئه خود از این اتهام که یکی از چهار جنایت مهم بینالمللی یعنی نسلکشی، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و تجاوز است، شکست خورد. دیوان از صدور قرار موقت برای متوقف کردن جنگ در غزه خودداری کرد، اما بنابر اعلام قاضی دادگاه لاهه اظهارات مقامهای صهیونیست مبنی بر زدودن هویت انسانی فلسطینیان را نیز در نظر گرفت و افزود: «اسرائیل باید الزامات کنوانسیون عدم نسلکشی را رعایت کند.»
وی ضمن اشاره به عدم دسترسی اکثر ساکنان غزه به آب، غذا، دارو و امکانات اولیه زندگی، افزود: «ما حق فلسطینیان در نوار غزه را برای محافظت از اقدامات نسلکشی به رسمیت میشناسیم.» رئیس دیوان بینالمللی دادگستری خاطرنشان کرد که شرایط برای اعمال اقدامات اضطراری موقت درباره رژیم صهیونیستی در جنگ غزه وجود دارد و توضیح داد: «مردم فلسطین تحت حمایت کنوانسیون عدم نسلکشی هستند.» دونوگو درباره اقداماتی که رژیم صهیونیستی باید در جنگ غزه انجام دهد، گفت: «اسرائیل باید اقدامات فوری برای جلوگیری از تخریب در نوار غزه انجام دهد. اسرائیل باید اقداماتی را برای بهبود وضعیت انسانی در نوار غزه انجام دهد. اسرائیل باید فوراً اطمینان حاصل کند که ارتش آن تخلفات ذکرشده را مرتکب نمیشود.» وی تصریح کرد: «اسرائیل باید طی یک ماه تمام اقدامات موقت اعمال شده را به دادگاه گزارش دهد. این حکم تعهدات حقوقی بینالمللی را بر اسرائیل تحمیل میکند و باید اطمینان حاصل کند که نیازهای فوری انسانی در نوار غزه بلافاصله برآورده میشود و اقداماتی را برای بهبود وضعیت انسانی در نوار غزه انجام دهد.»
نالدی پاندور، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی که در محل دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه حضور داشت به خبرنگاران گفت که آنها مایل بودند واژه «توقف جنگ» در حکم صادر شده قید شود، اما از دستوراتی که دادگاه صادر کرده راضی هستند. او گفت که هیچ وقت واقعاً به اسرائیل امید نداشته، اما امیدوار است که دوستان قدرتمند اسرائیل به آن توصیه کنند که از دستورات دادگاه پیروی کند.
دولت آفریقای جنوبی هم در واکنش به رأی دادگاه لاهه گفت: «ما از اقدامات موقتی که دیوان بینالمللی دادگستری علیه اسرائیل وضع کرد، استقبال میکنیم. این حکم یک پیروزی قاطع برای حاکمیت قانون و یک نقطه عطف مهم در یافتن عدالت برای مردم فلسطین است.»
حسین امیرعبداللهیان هم به مناسبت رأی دادگاه لاهه علیه اسرائیل پس از شکایت آفریقای جنوبی ضمن تبریک به دولت و ملت آفریقای جنوبی و شخص وزیر خارجه این کشور گفت: «بار دیگر بر حمایت جمهوری اسلامی ایران از ابتکار عمل دولت آفریقای جنوبی تصریح میکنم. امروز مقامات رژیم جعلی اسرائیل منفورترین افراد نزد افکار عمومی جهان هستند که باید به دلیل ارتکاب نسلکشی و جنایات بیسابقه جنگی علیه فلسطینیان فوراً به دست عدالت سپرده شوند.»
وزیر امور خارجه ایران یادآور شد: «لازم است تأکید کنم حمایت همهجانبه کاخسفید از جنایات صهیونیستها نیز هیچگاه فراموش نخواهد شد و مورد توجه و پیگیری افکارعمومی قرار دارد. از همه همتایانم در کشورهای جهان تقاضا دارم از اقدام آفریقای جنوبی در دیوان کیفری بینالمللی حمایت کنند.» ریاض المالکی، وزیر امور خارجه تشکیلات خودگردان فلسطینی از دستور مهم دیوان بینالمللی دادگستری استقبال کرد و گفت که قضات به نفع بشریت و قوانین بینالمللی حکم دادند. یکی از مقامات ارشد حماس، تصمیم دیوان بینالمللی دادگستری را تحول مهمی دانست که به انزوای اشغالگران و افشای جنایتهای آنها در غزه کمک میکند. او خواستار وادار کردن صهیونیستها برای اجرای تصمیمات دادگاه شد.
روزنامه کیهان در یادداشت روز درباره رهایی صنعت فضائی از حصار «دیپلماسی التماسی» نوشت:
امروزه صنعت فضائی یکی از مهمترین و استراتژیکترین حوزههای علم و فناوری در جهان است. نکته قابل توجه اینجاست که دانشمندان غیور و انقلابی کشورمان با مجاهدت شبانهروزی توانستند نام جمهوری اسلامی ایران را در میان معدود کشورهای دارای فناوری پیچیده فضائی ثبت کنند.
ایران اکنون در حوزه صنعت فضائی در مسیر پیشرفت روزافزون قرار دارد اما در این خصوص چند نکته قابل تأمل وجود دارد. متأسفانه در دولت قبل ظرفیتهای بزرگ و مهم کشور به پای «دیپلماسی التماسی» ذبح شد.
یکی از این ظرفیتهای بسیار مهم و بزرگ، صنعت فضائی کشور بود. در دولت مدعی تدبیر و امید، صنعت فضائی تقریبا تعطیل شد. نکته قابل تأمل اینجاست که از سال ۹۳ تا پایان دولت مدعی اعتدال، هیچگونه پرتاب موفق ماهوارهای صورت نگرفت.
طبق گزارش کمیته رصد نقشه جامع علمی کشور تا سال ۹۶، فقط ۱۹ درصد اهداف سند توسعه هوافضا محقق شد. درواقع رشد سالانه اهداف سند توسعه هوافضا در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ هر کدام یک درصد، سال ۱۳۹۴ دو درصد و سال ۱۳۹۵ یک درصد بوده است. این اتفاق درحالی است که ایران سریعترین رشد فضائی در دنیا را داشته است و در مدت زمان ۱۷ سال توانسته در صنعت فضائی از نقطه صفر به مرحله پرتاب موفق ماهواره به فضا برسد. همچنین از زمان امضای برجام تا زمان خروج آمریکا از برجام هیچ تلاشی برای پرتاب ماهوارهای بومی صورت نگرفت.
در ۸ سال دولت مدعی تدبیر و امید، جلسات شورای عالی فضائی حتی یکبار هم برگزار نشد و این شورای عالی بعد از ۱۱ سال تعطیلی در آذرماه ۱۴۰۰ و درست چند ماه بعد از آغاز دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی، به ریاست خود ایشان برگزار شد. این در حالی است که طبق قانون، این از وظایف تعریف شده برای رئیسجمهور ایران است که با جدیت و اهتمام، جلسات شوراهای عالی را برگزار کند.
دولت سیزدهم علاوهبر احیای جلسات شورای عالی فضائی، سند ۱۰ ساله توسعه صنعت فضائی کشور را نیز به تصویب رساند. در این سند، مسیر راه توسعه صنعت فضائی در بازههای زمانی یکساله، دوساله و سهساله در حوزههایی چون ساخت ماهواره، ایجاد زیرساختها، توسعه ایستگاههای زمینی تا پرتاب ماهواره در لایههای مختلف ترسیم شده است. در دو سال اخیر در دولت سیزدهم با ۱۰ پرتاب فضائی، بیش از ۸ سال گذشته پرتاب ماهواره صورت گرفته است.
در آخرین نمونه، روز شنبه ۳۰ دیماه، ماهواره «ثریا» به کمک ماهوارهبر «قائم ۱۰۰» با موفقیت به مدار ۷۵۰ کیلومتری پرتاب شد. این پرتاب در شرایطی رخ داد که دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی دولتهای غربی نیز نتوانستند بهرغم ادعاهای فراوان، آن را شناسایی کنند.
این در حالی است که یکی از مسائل مهم در خصوص پرتابهای فضائی و البته آزمایشهای موشکی برای کشوری مثل ایران، رعایت مسئله حفاظتی و پنهانکاری است. نکته دیگر اینکه در یک رکوردشکنی افتخارآمیز، ماهواره ثریا در مدار ۷۵۰ کیلومتری قرار گرفت. در حالی که پیش از این رکورد ۵۰۰ کیلومتری توسط ماهوارهبرهای ایرانی ثبت شده بود. در حال حاضر صنعت فضائی کاربردهای وسیعی در حوزههای مختلف دارد که از آن جمله میتوان به پیشبینی آب و هوا و نظارت بر آب و هوا، خدمات ارتباطی مبتنی بر ماهوارهها، خدمات موقعیتیابی، ناوبری و زمانبندی مبتنی بر ماهوارهها و…اشاره کرد و کشورهای انگشتشماری به این صنعت و تکنولوژی دست یافتهاند و جمهوری اسلامی ایران نیز در این فهرست قرار دارد.
لازم به ذکر است که با پرتاب موفقیتآمیز کپسول زیست فضائی که چندی پیش اتفاق افتاد، حالا ایران جزو ۶ کشور دارای این فناوری قرار گرفت که این همان مسیر پیشرفت است. به این ماجرا دقت کنید: اولین ماهواره ایرانی در زمان دولت نهم با نام «مصباح» تولید شد. ماهواره «مصباح»، برای پرتاب نیاز به تأیید علمی توسط سازمان فضائی ایتالیا داشت. پس از تأیید علمی این ماهواره، نوبت به آزمایش نهائی میرسد.
از آنجا که آزمایشگاه تست فقط توسط اروپا قابل انجام بود، ماهواره «مصباح» به ایتالیا منتقل شد. همه امیدها به سمت پرتاب این ماهواره تماما ایرانی بود که با بدقولی و بدعهدی کشور ایتالیا، تمامی امیدها از بین رفت. بدعهدی که نهتنها منجر به پرتاب این ماهواره نشد، بلکه حتی به بهانه تحریم، مصادره نیز شد. و اما اکنون ایران با بهرهمندی از تکنولوژی ماهوارهبرها، به صورت مستقل به پرتاب ماهواره اقدام میکند و نیازمند هیچ کشور و دولت دیگری نیست.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون موفق به تولید بیش از ۱۰ ماهواره شده است. اولین ماهواره تماما ایرانی که با موفقیت به فضا پرتاب شد، ماهواره «امید» بود. ساخت ماهواره «امید» از سال ۸۴ شروع شد و تا سال ۸۷ به طول انجامید. این ماهواره در بهمن سال ۸۷ توسط ماهوارهبر ایرانی «سفیر امید» از پایگاه سمنان به فضا پرتاب شد. بعد از موفقیت در پرتاب این ماهواره، جمهوری اسلامی ایران به جمع ۱۰ کشور دارای تکنولوژی و دانش فضائی و توانمندی پرتاب ماهواره به مدار پیوست. برای درک تفاوت ایران با کشورهای همسایه در حوزه صنعت فضائی، به این نمونه توجه کنید: در مرداد ۱۳۹۹ امارات متحده عربی اعلام کرد ماهوارهای متعلق به خود به نام «امید» را از ژاپن به سمت کره مریخ پرتاب کرده است.
با کمی تحقیق و جستوجو در خصوص پروژه ماهوارهای امید امارات مشخص میشود که مرکز فضائی محمد بن راشد و کارشناسان اماراتی در این پروژه اقدام خاصی نکردهاند بلکه دانشگاه بولدر در ایالت کلرادو، دانشگاه برکلی کالیفرنیا و دانشگاه دولتی آریزونا – همگی از آمریکا – از طراحان و مجریان این پروژه بودهاند.
نکته جالبتر آن که این ماهواره نه در خاک امارات بلکه در محل دانشگاه بولدر و عملا توسط متخصصان آمریکایی ساخته شده و کارشناسان اماراتی بیشتر در نقش ناظر و کارآموز در محل حضور داشتهاند. نکتهای که نشان میدهد عملا دانشگاههای مشهور آمریکایی در زمینه فضائی، تلاش کردند با متقاعد کردن شیخنشینهای اماراتی به سرمایهگذاری گسترده در این پروژه، یکی از طرحهای مهم خود را کلید زده و با هزینه این کشور کوچک، برنامههای علمی خود را پیش ببرند و تیمهای طراحی و فنی خود را در یک موضوع خاص محک بزنند. و اما پیشرفتهای صنعت فضائی ایران، مرهون تلاشها و مجاهدتهای دلاورمردانی از جمله شهید بزرگوار حاج حسن طهرانیمقدم است. این شهید، بنیانگذار واحد توپخانه و موشکی سپاه بود و از آنجایی که در ابعاد مختلف عملیاتی و صنعت دفاع موشکی توانست ظرفیت بیبدیل و توانی مقهورکننده را به ثمر برساند به پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران ملقب شد.
وی همواره درک صحیحی از نیازهای زمان خود داشت و پس از آنکه توانمندیهای دفاع موشکی کشور به سطح اطمینانبخش و امیدوارکنندهای در مقابل تهدیدات احتمالی رسید، عرصه فضا و فعالیتهای فضائی را در دستور کار خود قرار داد و تحقیق و توسعه حاملهای ماهوارهای را در سطوح مختلف آغاز کرد.
بر همین اساس شهید طهرانیمقدم دستاوردهای ارزشمندی را که برخی از آنها تنها در انحصار چند قدرت علمی جهان است، طراحی و تولید کرد. به عقیده کارشناسان، تجربیات بیشتر مجموعه هوافضای سپاه در حوزه موشکهای سوخت جامد و سرریز این دانش به بخش فضائی باعث شده که گزینه سوخت جامد، بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
برای نمونه باید به این مسئله اشاره کرد که عمده پرتابهای ناموفق فضائی ما برای ماهوارهبرهای سوخت مایع بوده است. در حقیقت این برنامهای بود که سپاه پاسداران از سالها پیش و با هدایت شهید بزرگوار سرلشکر حاج حسن طهرانیمقدم و تلاش بیوقفه و فرماندهی هوشمندانه سردار حاجیزاده آن را دنبال کرده و در این راه به توفیقات قابل توجهی از جمله موتورهای فضائی سوخت جامد سنگین و فوق سنگین دست یافته است. و اما همانطور که در ابتدای این وجیزه نیز به آن اشاره شد، رویکرد منفعلانه در سیاست خارجی دولت قبل، فرصتهای بزرگ و مهمی را از کشور گرفت و یکی از آنها پیشرفت در حوزه فضائی بود. ولیکن با تلاش و مجاهدت شبانهروزی، بخشی از نواقص در این حوزه جبران شده و در دو سال اخیر گامهای بلندی در حوزه صنعت فضائی برداشته شده است. امید است که این روند، بیش از پیش با سرعت ادامه یافته و جمهوری اسلامی ایران، افتخارات روزافزونی را در این حوزه کسب کند.
سرمقاله روزنامه مردم سالاری به موضوعی با عنوان بنبست بنزین پرداخته است:
به نظر می رســد دولت در حال تســت جامعه در موضــوع حیاتــی بنزین اســت . مســئوالن از یکســو می دانند ادامه روند موجود در حوزه انرژی و ســوخت ممکــن نیســت و هرچه زودتــر باید تدبیری اندیشید اما از ســوی دیگر مسجل است که مسائل اقتصادی و مشــکالت معیشتی امکان تصمیم گیری در این مورد را با ریسک های فراوان روبرو کرده است.
از همین رو است که کارشناسان و تئوریســین های اقتصادی دولت در حال تست گزینه هــای موجود بــرای رفع این بن بســت با کمترین هزینه ممکن هســتند .
بنده مطلع هستم پلن هایی که برای موضوع نان پیاده شده و در حال اجراســت امکان دارد در مورد بنزین هم عملی و پیاده شود تا از یکســو به طبقه فرودست فشاری وارد نشــود و از سوی دیگر مقابل حراج این منبع عظیم کشور گرفته شود.
اما به راســتی در این مورد چه باید کرد؟ بنده چند نکته را به ترتیب الویت اینجا می نگارم: اول اینکه این دولت به شــدت به اعتمادسازی نیاز دارد.
شکاف عمودی شکل گرفته در جامعه به دره ای شبیه شــده و روز به روز هم بدتر می شود. هربار هم که اقدامی در جهت ترمیم شکاف ایجاد می شود مسئله ای رخ می دهد و تمام داشته ها را از بین می برد. مثال فساد دبشی که رخ داد میدانید چقدر اعتماد ســوز بود؟ بدتــر آنکه به جای آنکه دولــت آن را به گردن بگیرد ســعی کرد به دولت قبلی حواله دهد و وقتی که مشــخص شد خلاف گویــی رخ داده اوضاع باز هم بدتر شــد .
بنابراین مشکل اصلی که دولت نمی تواند در موضوع بنزین به تصمیم مشــخصی برســد همین عدم اعتماد عمومی در جامعه است.
موضوع دوم مســئله بیماری اقتصادی اســت. اقتصاد کشــور ما دچار مشکالت ساختاری عدیده می باشــد که رفع آنان نیازمنــد تصمیمات مهم و انقلابی اســت. در طول ســال های گذشــته هر تصمیمی هم که در این راســتا اتخاذ شده بیشتر جنبه وصله پینه ای داشــته است که طبعا راهگشا نیست.
موضوع بعدی این است که این اقتصاد نیازمند عمل است نه شعار. ما طی سال های گذشته بیشتر به دنبال شعار درمانی و حرف درمانی بوده ایم. این درحالیست که اقتصاد کشورمان بسان بیماری بر روی تخت است که نفس های آن به شماره افتاده و بایــد هرچه زودتر فکر عاجلی برای آن کرد.
یک بیمــار برای رهایی از بیمــاری به حرف نیاز ندارد بلکه نیازمند داروهای موثر و چه بسا عمل جراحی اســت. موضوع آخر هم این است که ما برای آنکه بتوانیم تصمیمــات بزرگ در اقتصاد کشــورمان بگیریــم بایــد از نیروهای کارآمــد و زبده کمک بگیریم . اینکه چهره های شــاخص ایــن حوزه را حاشیه نشین کنیم منجر به آن می شود که مسائل پیچیده تر شــده و نتوانیم حتی برای ســاده ترین مسائل نســخه صحیحی بپیچیم.
بنابراین بایستی افراد کاربلدی را که در طول ســال های گذشته با تصمیمات عجیب حاشیه نشین شــان کردیم را به متــن برگردانیم و جدا از مســائل جناحی از آنان بخواهیــم راهکارهای علمی خــود را ارائه دهند.
حواس مان باشــد دستورکارمان نجات ایران است نه نجات فلان دولت . پس در این راستا نباید بهانه ای مطرح شود
روزنامه هممیهن در گزارشی به این موضوع پرداخت:
تنهایی استراتژیک و چالش نفوذ فرامرزی. بررسی نفوذ منطقهای ایران و دستاوردهایی که برای کشور داشته است.
تلاش برای توسعه نفوذ منطقهای یکی از نخستین ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه دولتهای خارجی و بهویژه کشورهای پیرامونی است. هرچند تلاش برای افزایش نفوذ در کشورهای همسایه و تلاش برای تعیّن قدرت ایران در کشورهای منطقه مختص به جمهوری اسلامی نیست، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این موضوع در دستور کار ایران قرار گرفت و بهطور طبیعی با واکنشهای قدرتهای رقیب ایران نیز مواجه شد.
از همان ابتدای پیروزی انقلاب، دولتهای خودکامه منطقه با مشاهده پیروزی یک انقلاب مردمی در ایران و عزم ایران برای صدور آموزههای انقلاب اسلامی، بهشدت نگران شدند مبادا نفوذ معنوی و مادی نظام جدید ایران در کشورهایشان باعث تکرار خیزشهای مردمی مشابه شود و پایههای قدرتشان را سست کند. در طول چهار دهه گذشته، ایران هیچگاه نخواسته یا نتوانسته که رقبای منطقهای خود را قانع کند که حضور و نفوذش در منطقه به معنای تهدیدی برای موجودیت آنها نیست.
اما تلاشهای ایران برای نفوذ در منطقه تنها به شعار صدور انقلاب محدود نمیشد. بخشی از انقلابیون ایران از یک طرف خود را مدیون نهضتهای آزادیبخش دیگر منطقه میدانستند و از سوی دیگر امیدوار بودند که موفقیت ایران را در مبارزه با «استکبار جهانی» در میان دیگر ملتها نیز ترویج دهند. این ایده نهتنها در قالب تلاشهای سیاسی و فرهنگی جریان داشت، بلکه از همان روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی به تاسیس نهادهای نظامی هم بدل شد که تلاش میکردند از جنبشهای مقاومت در منطقه حمایت کنند. واحد جنبشهای آزادیبخش در واحد نظامی تازهتاسیس پس از انقلاب ایران، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از نخستین تلاشها از این دست بود که اصلیترین هدف این واحد کمک به مقاومت گروههای فلسطینی برای مبارزه با اشغالگری اسرائیل بود.
سال ۱۹۸۲ همزمان با تهاجم نظامی اسرائیل به جنوب لبنان، ایران تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به سوریه فرستاد تا زمینه حمایت از نیروهای لبنانی در جنگ با اسرائیل را بررسی کند. هرچند این نیروها به سرعت با دستور رهبر انقلاب به تهران بازگردانده شدند، اما همین اقدام پایهگذار مسیری جدید در تلاشهای ایران برای حضور در کشورهای منطقه غرب آسیا شد.
محمدعلی سبحانی، دیپلمات بازنشسته که در زمان حمله اسرائیل به لبنان معاون سفیر وقت ایران در سوریه بود، در این مورد میگوید: «امام به آقای محتشمیپور گفت این نیروها را بازگردانید و به لبنانیها آموزش بدهید که از خودشان دفاع کنند. همین جمله امام و بازگشت نیروها، باعث شد که حزبالله لبنان تشکیل شود.» حزبالله لبنان را میتوان نخستین نیروی نظامی در منطقه توصیف کرد که با حمایت ایران تاسیس شد. با گذشت چهاردهه از تاسیس حزبالله، حمایتهای ایران از گروههای نظامی و شبهنظامی در منطقه به شکل گستردهای افزایش پیدا کردهاست و علاوه بر لبنان و فلسطین به سوریه، یمن و عراق هم گسترش پیدا کردهاست.
نیروهای شبهنظامی که از سوی دولتهای غربی و رقبای منطقهای ایران «گروههای نیابتی» توصیف میشوند به یکی از اصلیترین ابزارهای نفوذ ایران در منطقه تبدیل شدهاند و باعث شدهاند ایران در سراسر جغرافیای منطقه نفوذی برای خودش دستوپا کند. این نیروها پس از ظهور داعش کمک زیادی به ایران برای مبارزه با این گروه تروریستی انجام دادند. شکست داعش در منطقه با همکاری گروههای شبهنظامی محلی تحت حمایت ایران، یکی از موفقیتهای مهم ایران در استفاده از نفوذ منطقهایاش برای تامین منافع و امنیت ملی و حتی امنیت منطقه بود اما برخی از تحلیلگران معتقدند ایران به دلایل گوناگون هنوز نتوانسته است به اندازهای که سرمایهگذاری کردهاست، منفعتش را دریافت کند.
این دسته منتقدان میگویند ایران در جلب افکار عمومی کشورهای منطقه، گسترش نفوذ اقتصادی و افزایش سهم از بازارهای کشورهای محل نفوذش، وادار کردن کشورهای منطقه به همکاری و مشارکت با ایران و همراستا کردن تصمیمهای دولتهای منطقه با منافع ایران، ناموفق بوده و این نفوذ تا به اینجای کار تقابل به همراه داشته و در برخی موارد، ایران را در معرض پرداخت هزینههای کلان بابت مواجهه با برخی قدرتهای منطقهای در کشورهای محل نفوذ قرار داده است. بنابراین به نظر میرسد که ایران چارهای ندارد جز اینکه ضمن حفظ استراتژی گسترش نفوذ خود در منطقه، تغییراتی در تاکتیکهای منطقهای خود صورت دهد.
نظرسنجیهایی که در طول یک دهه گذشته منتشر شدهاست، نشان میدهد که نگاه به نفوذ منطقهای ایران در بسیاری از کشورهای منطقه چندان مثبت نیست. نگاه شهروندان کشورهای عربی منطقه نسبت به ایران در طول دو دهه گذشته به شکل چشمگیری منفیتر شدهاست. سال ۲۰۱۲، یک سال پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، نگاه اکثریت قریب به اتفاق جمعیتهای کشورهای غرب آسیا نسبت به حضور ایران در سوریه منفی بود.
براساس نظرسنجیای که مؤسسه افکارسنجی زاگبی در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد، از میان ۱۷ کشور عربی خاورمیانه و شمال آفریقا به اضافه ترکیه، پاکستان و جمهوری آذربایجان، تنها در لبنان و عراق بود که بیش از ۵۰ درصد پاسخدهندگان نظر مثبتی نسبت به حضور ایران در سوریه داشتند.
این در حالی است که در نظرسنجی دیگری که ۷ سال قبل زاگبی در این کشورها انجام دادهبود، اکثریت شهروندان مصر، اردن، کویت، مراکش، پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در خصوص بحران پرونده هستهای، از ایران حمایت میکردند و معتقد بودند که برخلاف ادعای دولتهای غربی و حتی دولتهای متبوعشان، برنامه هستهای ایران صلحآمیز است. هرچند این دو نظرسنجی در مورد دو موضوع مختلف انجام شدهبود اما نشان میدهد، نگاه شهروندان غرب آسیا در طول سالهای اخیر با گسترش نفوذ عملیاتی و نظامی ایران در منطقه به تدریج منفیتر شدهاست. سال ۲۰۲۲ مؤسسه گالوپ نظرسنجی دیگری را در کشورهای کویت، لیبی، اردن، پاکستان، مراکش، عراق، الجزایر، تونس، لبنان، افغانستان، یمن، سرزمینهای فلسطینی و ترکیه انجام داد تا نظر افکار عمومی در مورد ایران و عربستان سعودی را بایکدیگر مقایسه کند. براساس این نظرسنجی در تمامی کشورهای مورد مطالعه، شهروندان نظر مثبتتری نسبت به حاکمان سعودی داشتند و تعداد کمتری نسبت به ایران نظر مثبت داشتند.
تنها در پاکستان بود که بیش از نیمی از شهروندان در مورد جمهوری اسلامی ایران نظر مثبت اظهار کردهبودند، درحالیکه در همین کشور ۸۳ درصد پاسخدهندگان نسبت به عربستان سعودی اظهارنظر مثبت کردهبودند. این نظرسنجی مدعی میشد، در کشورهایی که ایران نفوذ بیشتری دارد، نظر منفی نسبت به سیاستهای ایران بیشتر است. براساس نتایج این نظرسنجی در عراق ۸۶ درصد پاسخدهندگان، در یمن ۸۰ درصد پاسخدهندگان و در لبنان ۷۳ درصد پاسخدهندگان دیدگاه منفی نسبت به سیاستهای ایران ابراز کردهبودند.
داود غرایاقزندی، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی به هممیهن میگوید: «در برخی از کشورهای منطقه مانند لبنان و سوریه، بخشهایی از جمعیت از رویکرد و سیاستهای ایران حمایت میکنند اما این گرایش در مجموعه منطقه وجود ندارد. بخشی از مردم منطقه با رویکردهای ایران در خصوص فلسطین همراه هستند و معتقدند، دولتهای عربی در طول دهههای گذشته کاری از پیش نبردهاند، اما این حمایت بهمعنای این نیست که این عده از شهروندان از نفوذ و حضور ایران در کشورهای عربی حمایت کنند و طرفدار حضور نظامی ایران در کشورهای منطقه باشند یا فناوریهای هستهای و موشکی ایران را بپسندند.»
این استاد روابط بینالملل میگوید: «مجموعه پیچیدگیهای رفتاری است که منطقه را شکل میدهد. هرچقدر که نظامهای سیاسی توانایی مدیریت افکار خودشان را درون کشورهایشان داشتهباشند، ایران وضعیت نامناسبتری در آن کشور دارد. در برابر هر اندازه که حاکمیت دولتهای ضعیفتر باشد، در کشورهایی مثل عراق، یمن یا سوریه، گرایش ایران به ورود به این کشورها و ارتباط گرفتن با بخشهایی از جامعه افزایش پیدا میکند.»
ایران در طول چهار دهه گذشته کمتر موفق شده از نفوذ خود برای وادار کردن دیگر کشورهای منطقه به همکاری و مشارکت با ایران استفاده کند. به نظر میرسد هر بار پای ایران به یک کشور عربی باز میشود، رقبای منطقهای به جای اینکه به منافع ایران در کشور میزبان احترام بگذارند و همکاری کنند، به سرعت واکنش منفی نشان میدهند و تلاش میکنند تا با ابزارهای نظامی و سیاسی با نفوذ ایران مقابله کنند.
داود غرایاقزندی به هممیهن میگوید: «هرچند برخی کشورهای عربی در ظاهر با ایران همکاری نشان میدهند، اما در باطن راغب نیستند که ایران قدرت و نفوذ بیشتری در منطقه داشتهباشد.» ایران هرگز نتوانستهاست قدرتهای منطقهای دیگر را اقناع کند که نفوذش در کشورهای عربی به معنای تهدید برای آنها محسوب نمیشود، این مسئله فقط به سیاستهای ایران مربوط نیست و به دیدگاه دولتهای عربی نسبت به بافت و ترکیب قدرت در منطقه هم مربوط میشود. او ادامه میدهد: «دولتهای عربی منطقه خیلی از حضور و نفوذ ایران در کشورهای عربی خاورمیانه راضی نیستند.
کشورهای عربی معمولاً خاورمیانه را به دو بخش تقسیم میکنند: خاورمیانه عربی و خاورمیانه غیرعربی. از نگاه اعراب، اسرائیل، ترکیه و ایران خاورمیانه غیرعربی را تشکیل میدهند. دولتهای عرب منطقه چندان تمایلی ندارند که سه دولت غیرعرب نفوذ زیادی در کشورهای خاورمیانه عربی داشتهباشند.» حتی در مسئله فلسطین که دیدگاههای نسبتاً مشترکی میان ایران و تعدادی از کشورهای عربی منطقه دستکم در مورد اشغالگری اسرائیل و حق فلسطینیان برای داشتن یک کشور مستقل وجود دارد، میان تهران و پایتختهای مهم عربی اختلافنظرهای جدی وجود دارد. غرایاقزندی معتقد است: «دولتهای عربی و در رأس آنها، عربستان سعودی، معتقدند مهمترین مسئله منطقه مناقشه اسرائیل-فلسطین است که یک پرونده عربی محسوب میشود و کشورهای عربی میتوانند آن را حل و فصل کنند. اعراب معتقدند، مداخله ایران در این پرونده باعث طولانیتر شدن آن شدهاست و تهران جلوی حل و فصل مسئله را گرفتهاست.»
یکی از انتقادهای مهمی که به رویکرد ایران به نفوذ منطقهای عنوان میشود، فقدان نقدشوندگی در دستاوردهای امنیتی و نظامی ایران در غرب آسیا و خاورمیانه در قالب امتیازهای اقتصادی است. هرچند تحلیلگران یکصدا باور دارند که موفقیت ایران در مبارزه با داعش توانستهاست منافع امنیتی کشور را تا حدود زیادی تامین کند، اما در عین حال منتقدان معتقدند، در حوزههای دیگر، ایران به نسبت سرمایهگذاری مستمر و عظیمی که در منطقه کرده، نتوانسته منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی کافی برای خود کسب کند و حتی در بسیاری موارد به دلیل مواجهه با قدرتهای منطقهای و جهانی دچار آسیبپذیریهای امنیتی شدهاست. حتی در کشوری مانند عراق که دولتی همسو با جمهوری اسلامی ایران در قدرت است، نفوذ اقتصادی ایران نسبت به رقبایی مانند ترکیه و آمریکا بسیار کمتر است.
شاید عراق تنها نمونه موفق از نقدشوندگی اقتصادی نفوذ نظامی و امنیتی تهران باشد، اما باز هم ترکیه با سرمایهگذاری امنیتی و نظامی بسیار کمتر توانسته است سهم بیشتری از بازارهای عراق را به خود اختصاص دهد و نسبت به ایران بازیگر مؤثرتری در صحنه اقتصاد و سرمایهگذاری در عراق باشد. براساس آمار تجارت خارجی ترکیه در سال ۲۰۲۲ رقم صادرات ترکیه به عراق به بیش از ۱۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار رسیدهاست، درحالیکه ایران ۱۱ میلیارد دلار کالای غیرنفتی به عراق صادر کردهاست. ترکیه در طول سالهای گذشته سرمایهگذاریهای کلانی در بخش نفت و حمل و نقل در اقلیم کردستان عراق انجام دادهاست. در عین حال ترکیه به دلیل وابستگی به واردات نفت خام، واردات بیشتری هم از عراق دارد، درحالیکه واردات ایران از عراق بسیار ناچیز است و به همین دلیل روابط تجاری ترکیه و عراق، نسبت به روابط ایران و عراق، متوازنتر است.
داود غرایاقزندی میگوید: «منتقدان سیاست کنونی معتقدند، تجسم قدرت فقط نمیتواند یکبُعدی باشد. قرار نیست رشد و توسعه در کشور ما فقط در یک حوزه رخ دهد. در همین راستا نفوذ هم قرار نیست فقط از یک مسیر اتفاق بیفتد. رویکرد مبتنی بر منافع ملی معتقد است جمهوری اسلامی ایران باید همه ابعاد توسعه، پیشرفت و نفوذ را در نظر بگیرد و رشد سرطانی یک عنصر قدرت و استضعاف عناصر دیگر تشکیلدهنده قدرت، نهتنها ما را ضعیف نگه میدارد، بلکه در درازمدت باعث میشود ما دچار اشتباههای محاسباتی بزرگی شویم.»
این استاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است: «همانطور که شورویِ روسیه دچار اشتباه محاسباتی شد. شوروی معتقد بود، پیروز جنگ جهانی دوم است و سلاح هستهای و قدرت نظامی دارد و با تکیه بر همین عناصر تلاش کرد قدرت خود را در جهان مجسم کند اما نهایتاً به دلیل ضعف در دیگر عناصر تشکیلدهنده قدرت، دچار فروپاشی شد. روسیه هم در حال حاضر با تکیه صرف بر قدرت نظامی تلاش میکند که قدرت خود را مجسم کند، اما بعد از جنگ اوکراین مشخص شد که تا چه اندازه در مقابل تواناییهای اقتصادی و تبلیغاتی رقبایش دچار ضعف است و با مشکلات بزرگی مواجه شد.» غرایاق زندی معتقد است، ایران هنوز نتوانستهاست سیاستگذاری خارجی موفقی برای تامین منافع ملی داشتهباشد.
وی میگوید: «ترکیه رویکردی مبتنی بر منافع ملی در منطقه دنبال میکند. روش ترکیه الزاماً به این معنا نیست که سیاستهایی مانند نوعثمانیگری یا کمالیسم یا اتحاد ملتهای ترک را در منطقه دنبال نکند. عربستان سعودی هم با حاکمیت محمد بنسلمان، رویکرد مشابهی را در پیش گرفتهاست و به همین دلیل است که نوع سیاستها و برنامههایش در منطقه فرق میکند.»
برخی تحلیلگران معتقدند، ناتوانی در کسب منافع بیشتر از نفوذ منطقهای ایران، ناشی از یک ضعف بنیادین در نحوه سیاستگذاری در ایران است. داود غرایاقزندی میگوید: «ایران باید دیدگاه خودش را نسبت به عملکردش در منطقه به درستی تعیین کند. اگر ایران خودش را یک دولت مستقل در منطقه بداند و بر این اساس رفتار کند، قاعدتاً باید تلاش کند تا روابطش را با کشورهای مختلف بهبود ببخشد، منافع خود را دنبال کند و یک دولت-ملت (Nation State) به مفهوم امروزی باشد.»
وی میگوید: «اما اشکالی که ایران با آن مواجه شدهاست، این است که تهران فراتر از مسائل منافع ملی به منطقه نگاه میکند. جمهوری اسلامی منافع ملی را ذیل یکسری منافع دیگر قرار میدهد. در این چارچوب منافع ملی ایران ذیل مسائل دیگر مانند منافع اسلامی یا مقابله با قدرتهای بزرگ تعریف میشود. گو اینکه ایران بهدنبال تسویهحساب تاریخی با آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد یا پیگیری مبارزه ضداستعماری که پس از مشروطه در ایران آغاز شدهاست، در قالب مقابله با نفوذ کشورهای غربی در منطقه است.»استاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است: «تهران هیچ تمایلی برای محاسبه سود و زیان رویکردها ندارد. در رویکرد مبتنی بر منافع ملی به دلیل اینکه منافع در اولویت قرار دارد، همواره در مورد سود و زیان عملکرد محاسبه انجام میشود تا براساس هر اقدامی، بیشترین منافع برای کشور تامین شود. منافع ملی براساس چهار عنصر بنیادین تعریف میشود: بقا، خودمختاری، رفاه و اعتبار یا پرستیژ. هر چهار عنصر باید برای تامین منافع ملی در نظر گرفتهشود. اگر کشوری بقا را دنبال کند، اما رفاهش تحت تاثیر قرار بگیرد، آنگاه درک و تعریف درستی از منافع ملی وجود ندارد.»
غرایاقزندی میگوید: «رویکرد دیگری هم وجود دارد که مبتنی بر انقلابیگری است. در این چارچوب هرچند موجودیت کشور تایید میشود، اما خود را در یک زمینه وسیعتر و بزرگتر تعریف میکند و خود را در این محدوده بزرگتر و وسیعتر میبیند. جمهوری اسلامی هنوز نتوانستهاست که رویکرد دقیق خود را انتخاب کند. نه در سطح دیپلماسی و نه در سطح میدان، ایران نتوانستهاست تصمیم بگیرد که یک دولت-ملت مدرن است که تنها براساس منافع ملی واحد سیاسی خودش تصمیم میگیرد یا یک کشور انقلابی است که بر مبنای زمینه و Context وسیعتر جهان اسلام یا غرب آسیا تصمیمگیری میکند.» وی میگوید: «بدون توجه به اینکه کدام دولت روی کار باشد، ما دائماً با مواجهه و رویارویی مستمر وزارت امور خارجه و نیروهای فرامرزی و مستشاری رودررو هستیم.»
داود غرایاقزندی تاکید میکند: «در عین حال ما همچنان دوگانهای در کشور داریم که دقیقاً براساس همان تمایز دو رویکرد منافع ملی و انقلابیگری است. هواداران رویکرد انقلابیگری در منطقه میگویند، اگر جمهوری اسلامی ایران توانستهاست امتیازی دریافت کند، به واسطه همین حضور وسیع منطقهای است. این افراد معتقدند، اگر ایران در دوران پیش از انقلاب وابستگی مطلق به خارج از کشور داشت، حالا با این رویکرد انقلابیگری توانستهاست امتیازهای متعددی از دولتهای غربی بهویژه آمریکا و اروپا و برخی کشورهای منطقهای دریافت کند. این دسته از تحلیلگران حتی معتقدند، حضور منطقهای ایران باعث شدهاست که روسیه هم از یک قدرت جهانی ممتاز به یک قدرت وابسته به ایران تبدیل شود که هم در سوریه مجبور به کمک گرفتن از تهران شد و هم در جنگ اوکراین به تجهیزات نظامی ایران وابسته شد.