به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان جزایر سهگانه و امنیت ملی ایران نوشت:
با حمایت اخیر روسیه از بیانیه کشورهای عربی درباره جزایر سهگانه ایرانی، بار دیگر همه ایرانیان نگران شده و احساس خطر جدی کردهاند. در مساله جزایر سهگانه ایرانی آنچه بسیار مهم است، نقش اساسی این جزایر در تامین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
امنیت ملی ایران تا حد زیادی وابسته به حفظ ایمن این جزایر ایرانی برای درازمدت و تا ابد هست. در زمان جنگ تحمیلی چیزی که باعث افزایش قدرت ما در خلیج فارس بود، بهرهگیری مناسب از همه جزایر خلیج فارس به ویژه این سه جزیره بود که باعث شد امریکاییها نتوانند در حمایت از عراق از تمام ناوهای جنگی که به منطقه آورده بودند، استفاده قاطع کنند. من اهمیت بالای این جزایر را از این منظر بسیار زیاد میدانم. مهم این است که ایران باید برای اینکه کسی ادعایی درباره این جزایر مطرح نکند، برنامه مشخص درازمدت داشته باشد و بر اساس آن اقدام کند.
من چند پیشنهاد برای این موضوع داشته و دارم که برخی از آنها به خود ما بستگی دارد و نیازی به همراهی سایر کشورها نیست. مهمترین پیشنهاد من این است که ایران نگاه اقتصادی و اجتماعی به این جزایر داشته باشد و از این نگاه که این جزایر را باید فقط با رویکرد نظامی از تیررس طمع دیگران دور نگاه داشت، فاصله بگیرد. ما باید این سه جزیزه و ساحل شمالی آنها را به سه قطب مهم گردشگری، ورزشی، تفریحی و زندگی تبدیل کنیم تا مردم داخل ایران دائما به این سه جزیره تردد مرتب داشته باشند و تعداد زیادی ایرانی نیز در آنها زندگی بکنند. این جزایر ظرفیت و قابلیت این را دارند که ایرانیها در آنها سکونت دائمی داشته باشند.
باید در این جزایر حدود یکصد برج ۵۰ طبقه با منظورهای تجاری، تفریحی، گردشگری، ورزشی و مسکونی ساخته شود. البته ابتدا باید یک طرح جامع معماری و شهرسازی برای آنها تهیه شود و سپس بر اساس آن طرح، بندرسازی، پلسازی و فرودگاهسازی صورت بگیرد. در کشوری مانند چین جزیرههای کوچک را با پلهای متعدد به هم متصل کردهاند و حتی در دریا اتوبانسازی هم روی این پلها صورت گرفته است.
جزایر تنب بزرگ و کوچک در کنار هم و تقریبا چسبیده به یکدیگر و نزدیک به هم هستند و پلسازی میان آنها کار سختی نیست. حتی این سه جزیره را میتوان با پلسازی به نزدیکترین ساحل ایران در خلیج فارس متصل کرد. تبدیل این جزایر به یک قطب مهم مسکونی، تفریحی و گردشگری، الزاما به بودجه دولتی هم نیاز ندارد و با سرمایهگذاری خصوصی هم پیش میرود.
به هر حال مساله مالکیت و حاکمیت سه جزیره ایرانی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم و حیاتی است. حتی طرح این ادعای امارات و پشتیبانی از آن از سوی کشورهایی مانند چین و روسیه باید ما را آشفته و عصبانی کند. دستگاه دیپلماسی ما نباید از کنار این مساله به سادگی عبور کرده و تصور کند پاسخ دادن به این ادعاها و احضار سفرای این کشورها کافی است. در هر صورت نباید دستگاه سیاست خارجی ایران ماجرای ادعای غلط امارات را تمام شده بداند.
من پیش از این بارها نوشته و گفته بودم که ایران باید هرگاه متوجه سفر یکی از روسای دولت سایر کشورها به امارات میشود به آنها درباره احتمال همراهی با ادعای امارات درباره جزایر سهگانه هشدار بدهد. باید در داخل کشور افکار عمومی را بسیج کرد تا این سه جزیره و ساحل شمالی آنها که در سمت ایران قرار دارد به سه قطب بزرگ تجاری و گردشگری و ورزشهای دریایی تبدیل شود.
در بحث جزایر، مساله امنیت ملی ما مطرح است و از این حیث این جزایر ارزش بسیار حیاتی برای ما دارند و خدا روزی را نیاورد که پای یکی از این کشورها به این جزایر باز شود. اگر چنین مسالهای رخ بدهد قدرتی که الان در خلیج فارس داریم به ناگهان افول خواهد کرد.
در هر صورت باید از سوی حاکمیت یک مدیر پروژه با انگیزه در سطح ملی و با اختیارات کامل انتخاب شود تا این جزایر را به محلی پر جاذبه برای سرمایهگذاری و رفت و آمد ایرانیان تبدیل کند.
به نظر من سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت امور خارجه، وزارت راه و شهرسازی و وزارت گردشگری و پیش از همه رییسجمهور باید پیگیر اجرای این طرح باشند تا ایرانیان به جای رفتن به دوبی برای گردش و تفریح به این جزایر سفر کنند.
روزنامه کیهان در موضوعی با عنوان پیام آمریکا به ایران با واسطه یک کشور عربی نوشت:
حسین اکبری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه بهتازگی در مصاحبه با وبگاه «العهد» فاش کرد آمریکا به واسطه یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس پیامی برای ایران ارسال کرده است. سفیر جمهوری اسلامی ایران به این رسانه لبنانی گفت: «۱۰ روز پیش پیامی از یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس دریافت کردیم که هیئت خود را با یک پیام از طرف آمریکاییها برای حل مشکل در تمام منطقه به ایران فرستاده بود و نه فقط برای حلوفصل جزئی جنگ».
او در این باره گفت که آمریکاییها برای جلوگیری از توسعه دامنه جنگ به ایران چند هیئت ارسال کردهاند. اکبری در بخش دیگری از سخنانش اضافه کرد آنها از یکسو میکشند و منفجر میکنند و از سوی دیگر هیئت به ایران، مقاومت لبنان، فلسطین، سوریه و یمن ارسال میکنند. سفیر جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: آمریکاییها از اینکه دامنه جنگ توسعه پیدا کند هراس دارند، چراکه توسعه دامنه این جنگ میتواند منجر به نابودی رژیم صهیونیستی شود.
او همچنین گفت که آمریکاییها و رژیم صهیونیستی از پاسخ ایران واهمه دارند، چراکه میدانند آنچه انجام دادهاند، نشانه ضعف است و آنها خوب میدانند که هر اقدام تروریستی که انجام میشود، با پاسخ ایران همراه خواهد شد. اکبری در بخش دیگری از سخنان خود همچنین به اقدامات رژیم اسرائیل پرداخت و بیان کرد که این رژیم به مرحلهای رسیده است که نتوانسته جز کشتار زنان و کودکان، ویران کردن خانهها بر سر ساکنانشان، انفجارهای تروریستی، ترور شخصیتهای محور مقاومت کار دیگری انجام دهد.
روزنامه جوان نوشت: تصمیم کمیسیون تلفیق درباره مالیات و فشار بیشتر بر مردم است
جوان آنلاین: کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۳ روز گذشته در حالی با افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده موافقت کرد که به باور کارشناسان، این اقدام نمایندگان در سال آخر مجلس یازدهم، بستر تحمیل فشار بیشتر بر مردم با افزایش مالیات بر ارزش افزوده است، چه آنکه افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده تأثیر بالقوه بر افزایش تورم و فشار مالیاتی بر مردم ایجاد خواهد کرد.
مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر مصرف است که در شرایط رکودی اقتصاد ایران، موجب تعمیق رکود خواهد شد و بیش از پیش موجب کاهش رشد بخش مولد اقتصاد میشود.
گزارشهای خروجی سه ماهه دوم سال نشان از رکود عجیب و کاهش شدید رشد اقتصادی در بخش صنعتی کشور دارد که با افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده و کاهش تقاضای کل جامعه، این وضعیت تشدید خواهد شد.
اثرات منفی مالیات بر ارزش افزوده بر زندگی مردم و همچنین کلیت اقتصاد ایران از چند جهت قابل بررسی است.
ماهیت ضدمصرف و کاهش تقاضا
یکی از معایب اولیه مالیات بر مصرف، مانند مالیات بر ارزش افزوده، ضدمصرفبودن آن است. با وضع مالیات بر کالاها و خدمات، کل تقاضا در جامعه کاهش مییابد. در شرایط اقتصادی کنونی که ایران شاهد رکود عمیقی بوده است، افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده میتواند این رکود را تشدید کند. کاهش تقاضای ناشی از مالیاتهای بیشتر ممکن است بر تولید کشور اثر مخربی داشته باشد.
تعمیق رکود اقتصادی
افزایش مالیات بر ارزش افزوده در دوران رکود میتواند رکود اقتصادی را عمیقتر کند. از آنجا که مصرفکنندگان به دلیل افزایش مالیات با قیمتهای بالاتر مواجه میشوند، قدرت خرید آنها کاهش مییابد. این کاهش در مخارج مصرفکننده میتواند بر کسبوکارها تأثیر منفی بگذارد و به کاهش تولید و از دست دادن شغل بالقوه منجر شود. قبل از اجرای چنین اقدامی ضروری است عواقب بالقوه آن بر کل اقتصاد در نظر گرفته شود.
کاهش مصرف و تولید
مالیاتهای بالاتر میتواند مصرف را کاهش دهد، زیرا افراد و خانوادهها ممکن است به جای صرف هزینه برای کالاها و خدمات مشمول مالیات، پسانداز کنند. این کاهش مصرف به نوبه خود به کاهش تقاضا برای محصولات منجر میشود که بر کسبوکارها و توانایی آنها برای حفظ سطح تولید تأثیر میگذارد. نتیجه کاهش بالقوه در رشد و توسعه کلی اقتصادی است.
افزایش فشار مالیات بر گروههای کمدرآمد
افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده با توجه به ماهیت مالیات بر مصرف و سهم مصرف در درآمدهای خانوار و تأثیرگذاری بیشتر مصرف بر درآمد افراد کمدرآمد، قطعاً به طور نامتناسبی بر گروههای با درآمد پایین تأثیر میگذارد.
این افراد اغلب نسبت بیشتری از درآمد خود را صرف کالاها و خدمات مصرفی میکنند که مشمول مالیات بر ارزش افزوده هستند. در نتیجه، قدرت خرید آنها ممکن است به طور قابل توجهی کاهش یابد و به افزایش فشار مالی و به طور بالقوه افزایش نابرابری درآمد منجر شود.
گسترش اقتصاد زیرزمینی
نرخهای مالیات بر ارزش افزوده بالاتر میتواند به طور ناخواسته رشد اقتصاد زیرزمینی را تشویق کند. با افزایش فشار مالیاتی، برخی افراد و مشاغل ممکن است انگیزه داشته باشند در بخش غیررسمی فعالیت و از پرداخت مالیات اجتناب کنند. این گسترش اقتصاد غیرشفاف زیرزمینی میتواند اثرات نامطلوبی بر درآمد دولت داشته باشد، مانع شفافیت اقتصادی شود و رقابت عادلانه را تضعیف کند.
در حالی که پیشنهاد افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده ممکن است با هدف ایجاد درآمد برای دولت باشد، در نظر گرفتن پیامدهای منفی بالقوهای که ممکن است بر اقتصاد داشته باشد، بسیار مهم است. راهکار بسیار متنوع و متعددی برای افزایش درآمدهای دولت وجود دارد و با افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده، علاوه بر تعمیق رکود اقتصادی، کاهش تقاضای مصرفکننده و افزایش فشار مالیات بر گروههای کمدرآمد، موجب خواهد شد حجم اقتصاد زیرزمینی نیز افزایش جدی داشته باشد و بخش شفاف و مولد اقتصاد متأثر از افزایش فشار مالیاتی شود، از همین رو در شرایط رکودی فعلی، تعمیق رکود بیشتر و افزایش فشار بر اقشار ضعیف جامعه با افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده به هیچ وجه به صلاح کشور نیست.
حال انتظار میرود صحن علنی مجلس شورای اسلامی با افزایش یکدرصدی مالیات بر ارزش افزوده مخالفت کند و اجازه ندهد با تصمیم اعضای کمیسیون تلفیق بودجه، فشار مضاعفی بر مردم وارد شود، البته صحن علنی بارها نسبت به اصلاح موارد ضدمردمی کمیسیونهای تخصصی اقدام کرده است و کنشگران انتظار دارند این بار نیز خطای کمیسیون تلفیق در صحن علنی مجلس شورای اسلامی جبران شود.
در سرمقاله روزنامه شرق به موضوعی با عنوان سیاست خارجی و کف خیابان پرداخته شده و آمده است:
در سالهای اخیر به نحوی فزاینده شیوه تصمیم گیری درباره سیاست خارجی و نقش مردم در آن در محافل سیاسی داخلی مورد بحث بوده است. بسیاری که از جمله بعضی از مطلعان سیاست داخلی و خارجی نیز در زمره آنها هستند، اظهار عقیده کرده اند که تعیین تکلیف سیاست خارجی باید در حلقه نخبگان سیاسی باقی بماند و به دلیل برخی حساسیت ها باید از بحث عمومی در این حوزه و اصطلاحا از بردن سیاست خارجی به کف خیابان خودداری شود. تجربه زیسته جامعه ما و دیگر جوامع بشری مؤید این نظر نیست. خطوط اصلی سیاست خارجی نیز مانند هر حوزه دیگر تصمیم گیری عمومی که با منافع و سرنوشت جامعه و تک تک اعضای آن ربط پیدا میکند نمیتواند در خفا و بدون بحث عمومی تعیین شود. در این رابطه نکات زیر شایان توجه است.
۱ حوزه های مختلف تصمیم گیری در اقتصاد فرهنگ امور اجتماعی زیست محیطی بهداشت و مانند آن به نحوی فزاینده تحت تأثیر و در رابطه تنگاتنگ با جهان پیرامونی و نحوه تعامل بین جوامع بشری قرار گرفته اند آنچه اصطلاحا به دهکده جهانی و کم رنگ شدن مرزهای ملی در عصر ارتباطات و وابستگی متقابل اقتصادها شهرت یافته جوامع مختلف را به شدت از یکدیگر تأثیر پذیر کرده است. تصمیماتی که در یک کشور گرفته میشود یا اتفاقی که در یک منطقه رخ میدهد همه جوامع و همه مناطق را تحت تأثیر قرار می دهد.
۲- با توجه به روند دموکراتیزاسیون در شمار فزاینده ای از کشورها از یک سو و گسترش فضای مجازی و ابزارهای اطلاع رسانی امروزه شاید حدود ۹۰ درصد مطالبی که قبلا محرمانه تلقی میشد و همیشه محرمانه و طبقه بندی شده می تواند کشف حداقل برای چندین دهه یا یا برای باقی می ماند عملا کشف شده است یا به . سرعت موضوعات . شود. در یکی دو دهه گذشته امثال در یکها منینگ ها اسنودن ها کاترین گانها ویکی لیکسها ….. در کار بوده و شرایطی ایجاد کرده اند که دیگر هیچ . دولتی نمیتواند از مخفی و محرمانه بودن هیچ امری اطمینان داشته باشد به دیگر سخن در دنیای امروز دولت ها دیگر کنترلی بر طرح یا یا . عدم طرح . در رسانه ها ندارند و موضوعات لاجرم در فضای عمومی انعکاس مییابد. در چنین شرایطی غیبت تصمیم گیران سیاست خارجی و اکراه آنها به ورود در بحثهای علنی در ارتباط با حوزه کار خود تنها راه را برای طرح مطالب بی اساس و مضر به منافع ملی در سطح افکار عمومی باز می گذارد.
تحت تأثیر تحولاتی به شرح فوق، تصمیمات مربوط به سیاست خارجی عملا از انحصار گروه خاصی از نخبگان سیاست خارجی که در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم در اتاقهای در بسته مشورت و تصمیم گیری میکردند خارج شده و به نحوی ی و گروه های ذی نفع و گروه های فشار صاحب فزار آنها شده اند. به موازات این روندها این اندیشه گرفته که نه تنها محرمانه نگه داشتن مباحث خارجی دیگر ممکن نیست، بلکه طرح علنی و مربر عمومی این مباحث و دریافت نظرات همه طیفهای سیاسی در نحوه تنظیم سیاست خارجی به سود منافع ملی است و موجب اجتناب از اشتباهات فاحش و خودخواهی ها و تقدم اهداف شخصی و فرقه ای به سود منافع همگان میشود.
۴- سیاست خارجی نیز مانند سیاست در بقیه حوزه ها ذاتا یک امر سیاسی است و امر سیاسی به ناچار باید در سطح احزاب و جناح های مختلف و در نهایت در پارلمانها مورد بحث قرار گیرد. در همه کشورها با حداقلی از مردم سالاری احزاب حضور دارند و سیاست خارجی هم در همه جا با حدت و شدت در دستور کار احزاب است. در برخی جوامع دخالت احزاب و گروه ها در سیاست خارجی شکل افراطی نیز یافته است که از جمله زدوبند با قدرت های خارجی یا حمله به سفارتخانه های خارجی نمونه منحط استفاده جناحی از سیاست خارجی در سیاست داخلی است.
۵- البته تردید نیست که در بسیاری از جوامع عامه مردم و به تبع آنها احزاب علاقه چندانی به تمرکز بر سیاست خارجی ندارند. معروف است که در ادوار انتخاباتی در آمریکا اقتصاد تعیین کننده است؛ مگر در مواردی که آمریکا با بحران بزرگی مثل جنگ ویتنام در سیاست خارجی مواجه بوده و در این صورت سیاست خارجی و اعتراضات گسترده به سیاست دولت وقت به بحث عمده در سیاست داخلی نیز تبدیل شده است. یا در چین مردم در چند دهه اخیر چندان توجهی به سیاست خارجی نداشته اند که علت اصلی آن موافقت مردم چین با سیاست خارجی غیرتهاجمی صلح جویانه و معتدل و تمرکز دولت چین بر توسعه اقتصادی بوده است. اما در کشورهایی مثل روسیه بعد از حمله به اوکراین دولت ناچار شده تا برای جلوگیری از اعتراضات علیه سیاست خارجی اقدام به وضع قوانین سخت گیرانه و تعیین مجازات های سنگین برای سرکوب نحوه اداره سیاست خارجی در ارتباط با اوکراین کند.
۶- استفاده از حربه افکار عمومی داخلی برای پیشبرد سیاست خارجی وجه دیگری از رابطه جامعه با سیاست خارجی است؛ به ویژه دولتها و وزارت خارجه هایی که قابلیت و تخصص لازم را برای حفظ منافع ملی ندارند در ارتباط با مسائل سیاست خارجی سعی میکنند بیشترین بهره را از قدرت افکار عمومی ببرند.
به خصوص اگر در قضیه ای دولت منفعل یا ناتوان از واکنش مناسب باشد افکار عمومی میتواند فعال شود؛ به نحوی که دولتهای خارجی دریابند که اگر از ناحیه دولت و وزارت خارجه یک کشور مشکلی نیست حداقل پیامی از افکار عمومی دریافت کنند و برای حفظ منافع دراز مدت خود جانب احتیاط را نگه دارند.
البته ناگفته روشن است که سیاست خارجی با دیپلماسی که راهکار اجرا و پیشبرد سیاست خارجی است متفاوت است همان قدر که تصمیم گیری در سیاست خارجی باید از طریق بحث عمومی صورت گیرد، دیپلماسی امری محرمانه و مختص کارگزاران مربوطه است.
روزنامه هممیهن درباره بحران خودکشی رزیدنتها نوشت:
انجمن علمی روانپزشکان ایران که پیش از این در دو نامه به وزیر بهداشت خواستار توجه به خودکشی پزشکان جوان شده بود، این بار در نامهای به رئیس دولت مجدداً بر اهمیت توجه به خودکشی گروهی از پزشکان جوان و دستیاران پزشکی شده و بر تشکیل کمیتهای از متخصصان که اختیارات لازم برای مداخله فوری و جلوگیری از تبدیل آن به یک بحران فراگیرتر را داشته باشند، تاکید کرده است. در بخشی از متن این نامه آمده است: «در ماههای اخیر شاهد موارد متعددی از فوت پزشکان جوان و دستیاران پزشکی به دلیل اقدام به خودکشی بودهایم که باعث نگرانی شده است. لازم به ذکر است که فراوانی خودکشی در این گروه، شوربختانه چندین برابر از آنچه در جمعیت عمومی کشور رخ میدهد، بالاتر است. عوامل متعددی در پیدایش این امر سهم دارند که بسیاری از آنها مربوط به شرایط اجتماعی-اقتصادی-شغلی هستند. این پدیده نهتنها نشانگر وجود بحران و فشار در جامعه درمانی کشور بهویژه جوانان این عرصه است، [بلکه] بهنوعی بازتابی از شرایط اجتماعی و نیازمند توجه جدی و فوری است.»
در بخش دیگری از این نامه، انتقاداتی هم نسبت به بیتوجهی به موضوع مطرح شد: «در چند ماه اخیر انجمن علمی روانپزشکان ایران در دو نامه به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورخ ۲۷/۶/۱۴۰۲ و ۲۰/۹/۱۴۰۲با ارائه آمار و اطلاعات در دسترس و پیشنهاد راهکارهایی عملی خواستار مداخلاتی فوری برای کاهش این مسئله شده است، ولی تا این تاریخ این دعوت پاسخی دریافت نکرده است. ادامه بیتوجهی به روند نگرانکننده موجود منجر به افزایش روزافزون یأس، ناامیدی و بیاعتمادی در جامعهی محافظان سلامت شده و عملکرد این ساختار اجتماعی را بهکل مختل خواهد کرد.» ضمن آنکه سیاستهای نادرست در زمینه پزشکی از دلایل تکرار این اتفاقات عنوان و تاکید شد:«در سالهای اخیر، برخی تصمیمها و سیاستهای نادرست و کارشناسینشده در نهادهای بالادستی منجر به افزایش بیش از پیش فشارهای روانی و اقتصادی-اجتماعی به این جامعه خدوم شده است. از این رو برای پیشگیری از فروپاشی نظام سلامت رسیدگی به امنیت شغلی و اقتصادی، جایگاه حرفهای پزشکان جوان لازم و ضروری است. بدیهی است که هر گونه مداخلهای در این زمینه ضروری است با دیدی همهجانبهنگر طراحی و اجرا شود.»
انجمن علمی روانپزشکان ایران خواستار تشکیل کمیتهای در این زمینه شد: «این انجمن وظیفه انسانی خود میداند که درخواست خود برای تشکیل کمیتهای واجد تخصص و اختیارات لازم برای مداخله فوری در این معضل و جلوگیری از تبدیل آن به یک بحران فراگیرتر را تکرار کند. ما دلسوزانه یادآور میشویم که وضعیت پزشکان جوان و دستیاران نیازمند اقداماتی جدی و فوری است.»
تشکیل کارگروهی برای بررسی خودکشی رزیدنتها
این نامه در حالی منتشر میشود که محمود فاضل، رئیس شورایعالی سازمان نظام پزشکی در چهارم دی و نشست خبری سازمان نظام پزشکی نیز از این موضوع ابراز نگرانی کرده و تاکید کرد: «با پدیده خودکشی رزیدنتها روبهرو هستیم. به همین سبب کارگروه فرابخشی متشکل از سازمان نظام پزشکی، سازمان پزشکی قانونی، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی، انجمن علمی روانپزشکان ایران، وزارت بهداشت، معاونت اجتماعی و پیشگیری از جرم قوهقضائیه و رئیس کمیسیون حقوق پزشکی برای بررسی وضعیت و مشکلات رزیدنتها تشکیل شده و قرار است در این کارگروه در خصوص پیشگیری از خودکشی در بین رزیدنتها اقداماتی صورت گیرد. ضمن آنکه در جلسه اخیر شورایعالی نظام پزشکی، مصوبهای پیرامون وضعیت رزیدنتها داشتیم که از مشکلات آنها بکاهد.»
او افزود: «هر گلی به سر رزیدنتها بزنیم گل به سر جامعه زدهایم، اما وضعیت آنها بلاتکلیف است و ما برای اینکه به مراتب بالاتری از سلامت برسیم، رشته تاسیس میکنیم. وضعیت شغلی و مزایای بیمهای رزیدنتها مشخص نیست. رزیدنتها فقط باید دغدغه تحصیل داشته باشند اما سختی کار، دغدغه شغلی، دغدغه معیشتی و مزایای بیمه از جمله مشکلات این گروه است. اگر تنها وظیفه رزیدنت تحصیل است چرا فشار زیادی به آنها وارد میکنیم و در سازمان نظام پزشکی تلاش خواهیم کرد تا با کمک وزارت بهداشت و تامین اجتماعی آییننامههای این حوزه را اعمال کنیم. امروز سیستم دنبال بهرهکشی از رزیدنتها است و آینده شغلی آنها مبهم است.»
فاضل افزود: «در برخی از رشتهها ورودی رزیدنت نداریم و دست سیستم آموزشی و درمانی از این افراد خالی خواهد ماند؛ در واقع با خالی شدن ظرفیت و کاهش کیفیت رزیدنتها روبهرو هستیم. رزیدنتها به فراموشی سپرده شدند و به لحاظ آینده شغلی دغدغههای زیادی دارند. ممکن است بهزودی با صندلیهای خالی در رزیدنتی مواجه شویم زیرا در برخی رشتهها اصلاً ورودی نداریم.»