به گزارش فرانیوز، نگاهی داریم به عناوین و گزارشات چند روزنامه صبح کشور که در ادامه می خوانید؛
سرویس سیاسی روزنامه کیهان به ادعای هفتهنامه اکونومیست پرداخت با عنوان، آمریکا و ایران به مرز جنگ نزدیک میشوند
این یک معضل است: هیچ کاری نکنند آمریکا ضعیف به نظر میرسد تلافی کنند رئیسجمهور در یک سال انتخاباتی با خطر جنگ جدیدی روبهرو میشود.
این هفته نامه چاپ لندن عنوان میدارد: متحدان ایران در عراق و سوریه از آغاز جنگ غزه تاکنون حدود ۱۴۰ حمله موشکی و پهپادی علیه نیروهای آمریکایی انجام دادهاند.
به گفته فرماندهی مرکزی آمریکا، شاید شدیدترین آنها در ۲۰ ژانویه با شلیک رگبار «موشکهای بالستیک و راکتهای متعدد» به پایگاه الاسد در غرب عراق رخ داد.
گزارشها حاکی از آن است که خشابهای پدافند هوائی پاتریوت اکثر آنها را رهگیری کردند، اما برخی از آنها به پایگاه اصابت کردند و تعداد نامعلومی از آمریکاییها و عراقیها را مجروح کردند. بایدن اکنون با فشار فزایندهای برای انجام اقدامات قویتر علیه خود ایران مواجه خواهد شد.
این یک معضل است: هیچ کاری نکنید و آمریکا ضعیف به نظر میرسد. تلافی کنند و رئیسجمهور در یک سال انتخاباتی با خطر جنگ جدیدی روبهرو شود.
اکونومیست میافزاید: در همین حال، در یمن، آمریکا هفتمین یورش خود را به متحد دیگر ایرانی، شبه نظامیان حوثی که بخش اعظم کشور را اداره میکند، انجام داده است و در تلاش برای جلوگیری از شلیکهای موشکی خود به کشتیهایی که از تنگه باب المندب عبور میکنند است. حوثیها ادعا میکنند که در حمایت از فلسطینیها، علیه کشتیهایی که به سمت اسرائیل حرکت میکنند یا کشتیهای جنگی غربی، اقدام میکنند.
این هفته نامه اظهار داشت: خود بایدن اعتراف میکند که حملات آمریکا حوثیها را متوقف نخواهد کرد. با این حال، واشنگتن پست گزارش میدهد که دولت بایدن در حال تهیه پیشنویس طرحهایی برای یک «کارزار نظامی پایدار» در یمن با وجود تردید برخی مقامات است.
در ادامه این گزارش عنوان شده است: در همین حال، در لبنان، قدیمیترین و قدرتمندترین متحد منطقهای ایران، حزبالله، یک سازمان شبه نظامی شیعه و یک حزب سیاسی، مرتباً با نیروهای اسرائیلی تبادل آتش کرده است.
این کشور حمایت خود را از حماس اعلام کرده است، اما خود را وارد جنگ علیه اسرائیل نکرده است. دولت بایدن بلافاصله پس از حملات هفتم اکتبر به اسرائیل کمک کرد تا از حمله پیشگیرانه علیه حزبالله منصرف شود. اما اسرائیل تهدید میکند که اگر دیپلماسی نتواند نیروهای حزبالله را متقاعد کند که تیراندازی را متوقف کنند و از منطقه مرزی دور شوند، در لبنان اقدام خواهد کرد.
اکونومیست خاطر نشان کرد: بنابراین، آمریکا و ایران در حال انجام یک عمل متعادلکننده خطرناک هستند.
ایران به متحدان خود در «محور مقاومت» کمک کرده است تا حملاتی را با هدف تضعیف اسرائیل، جابهجایی آمریکا و بیاعتبار کردن کشورهای عربی که با اسرائیل صلح کردهاند (یا به دنبال آن هستند) ترتیب دهند. آمریکا به نوبه خود دست به اقدامات تلافی جویانه محدودی زده است. هر دو از درگیری مستقیم اجتناب کردهاند. اما تعادل ممکن است برقرار نباشد.
در ادامه آمده است: اولاً، اسرائیل در کنار رویارویی آشکار با حماس و حزبالله، جنگی نه چندان محرمانه علیه ایران و متحدانش به راه انداخته است. در اواخر دسامبر یک فرمانده سپاه در حمله هوائی مشکوک اسرائیل در دمشق کشته شد(به شهادت رسید). یک هفته بعد، صالح العاروری، یکی از مقامات ارشد حماس، در حملهای به پایگاه حزبالله در جنوب بیروت ترور شد.
در ۲۰ ژانویه یک حمله موشکی دیگر در دمشق پنج عضو سپاه از جمله حجتالله امیدوار، رئیس اطلاعات نیروی قدس سوریه، بازوی عملیات خارجی سپاه، کشته شد(شهید شد). در ۴ ژانویه، آمریکا مشتاق الجواری، یکی از رهبران حرکت النجبا، گروهی که در حمله به نیروهای آمریکایی دست داشت را با حمله پهپادی به مقر او در بغداد کشت(به شهادت رساند).
اکونومیست میافزاید: در همین حال، در داخل کشور، یک سری حملات تروریستی اتفاق افتاد. اینها شامل یک بمب گذاری انتحاری مضاعف است که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت و حدود ۱۰۰ نفر را بر سر مزار قاسم سلیمانی، یک ژنرال ارشد سپاه که توسط آمریکا در سال ۲۰۲۰ ترور شد، کشته شد(به شهادت رسید). و کشته شدن دست کم ۱۱ پلیس در استان پرتنش (سیستان و) بلوچستان در شرق بلوچستان توسط یک گروه بلوچ مستقر در پاکستان به نام جیش العدل میشود.
این هفته نامه مدعی است: آیتالله سید علی خامنهای، رهبر معظم ایران، از نیروهای ایرانی خواسته است تا «صبر راهبردی» به خرج دهند. اما گروه بینالمللی بحران استدلال میکند که ایران اکنون احساس میکند باید «بازدارندگی را بازگرداند» و اوضاع را به دست خود گرفته است.در ادامه عنوان شده است: هفته گذشته این کشور به سه کشور همسایه موشک شلیک کرد: علیه اهداف تروریستی ادعایی در سوریه و پاکستان، و به یک پایگاه احتمالی جاسوسی اسرائیل در کردستان عراق.این هفته نامه چاپ لندن میافزاید: در مورد دولت بایدن، مقامات اصرار دارند که خواهان جنگ منطقهای نیستند. در سال ۲۰۲۰، دونالد ترامپ، سلف بایدن، در پاسخ به حملات شبه نظامیان طرفدار ایران به نیروهای آمریکایی، دستور کشتن(ترور) سلیمانی را صادر کرد. این امر باعث شلیک موشک بالستیک ایران به سمت عین الاسد شد که شبیه به آتش اخیر(علیه عینالاسد) بود (که آقای ترامپ بیشتر به آن پاسخ نداد).اکونومیست خاطرنشان کرد: بایدن محتاط بوده است. او نمیخواهد در زمانی که آمریکا با حمایت از اوکراین در جنگ خود علیه روسیه ضعیف شده و تلاش میکند از جنگی دیگر علیه چین بر سر تایوان جلوگیری کند، به جنگی در خاورمیانه کشیده شود. علاوهبر این، آقای بایدن به دنبال انتخاب مجدد در سال جاری است.در ادامه این گزارش عنوان شده است: در عراق و سوریه، نیروهای آمریکایی بسیار کمتر از حمله به آنها پاسخ میدهند.اکونومیست تصریح کرد: آرون دیوید میلر از بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، یک اتاق فکر در واشنگتن دی سی، میگوید: «دولت میداند که مشکلی بدون راهحل دارد. فقط میتواند برای مدیریت آن تلاش کند.»در پایان این گزارش آمده است: بهترین امید بایدن این است که اسرائیل به زودی پیروز شود، یا حداقل جنگ خود در غزه را خنثی کند، و بدین ترتیب از خشم در سراسر منطقه بکاهد. اما اسرائیل نه حماس را مغلوب کرده و نه گروگانهایش را بازگردانده است و نشانه کمی از آمادگی برای توقف نشان میدهد. تعداد کشته شدگان فلسطینی از ۲۵۰۰۰ گذشت. برخی اسرائیل را به نسل کشی متهم میکنند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به صراحت درخواست آقای بایدن برای تشکیل کشور آینده فلسطین را رد میکند.
روزنامه جوان به موضوعی با عنوان ضربه مستقیم به آتلانتیکگرایی پرداخت و نوشت:
دبیرکل ناتو که طی دو سال اخیر بارها از پیروزی قطعی اوکراین بر روسیه و حتی عضویت صددرصدی کییف در پیمان آتلانتیک شمالی خبر داده بود، این روزها اوضاع رو به راهی ندارد!
ینس استولتنبرگ اخیراً اعتراف کرده که وضعیت برای ارتش اوکراین در میدان نبرد با روسیه «شدیداً دشوار» شده و متحدان غربی کییف نباید قدرت نظامی مسکو را دست کم بگیرند.
نکته مهمتر اینکه استولتنبرگ به صورت مصداقی، از شکست ضدحمله اوکراین علیه روسیه پرده برداشته و ادعای زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین مبنی بر مؤثر بودن این ضد حمله را در عمل به چالش کشیده است.
نباید فراموش کرد که استولتنبرگ تبحر زیادی در لاپوشانی اختلافات داخلی اعضای ناتو با یکدیگر داشته و حتی در دوران ریاست جمهوری ترامپ که منازعات دو سوی آتلانتیک به نقطه اوج خود رسیده بود، بارها کلیت وجود این منازعات را منکر شده یا به سادهسازی آنها پرداخته بود.
اکنون در یکی از حساسترین برهههای حیات ناتو و در حالی که جنگ اوکراین به فاز نهایی و تعیینکننده خود نزدیک میشود، دبیرکل نروژی ناتو صراحتاً نگرانی خود را بابت دستکم گرفتن قدرت نظامی روسیه توسط اعضای پیمان آتلانتیک شمالی ابراز میکند. بدیهی است که هیچ یک از ۲۹ عضو ناتو قدرت میدانی روسها را در جنگ اوکراین نادیده نگرفتهاند، بنابراین باید در فرامتن و ماورای مواضع اخیر استولتنبرگ به دنبال مؤلفههای مهم دیگری بود!
واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق اعضای ناتو به این جمعبندی رسیدهاند که جنگ اوکراین وارد فاز فرسایشی (از نوع سلبی) شده و گذشت زمان به سود منافع میدانی و فرامتنی ناتو در این آوردگاه نیست. حتی کار به جایی رسیده که جو بایدن و مقامات امریکایی پیشنهاداتی را به صورت غیررسمی با هدف پایان دادن به جنگ اوکراین و مدیریت هزینههای شکست مشترک کییف-ناتو به طرف روسی ارائه دادهاند.
بخش مهمی از نگرانی دبیرکل ناتو، معطوف به شرایط پساجنگ اوکراین و اختلافات عدیدهای است که میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بر سر اصالت و اجزای این منازعه رخ داده است.
طی دو سال اخیر برخی اعضای ناتو نسبت به یکهتازی امریکا و انگلیس در ترسیم سیاستهای جنگ اوکراین اعتراض داشتند. همچنین دوکشور فرانسه و آلمان نیز از سوی کشورهایی مانند اسپانیا، مجارستان، بلغارستان و ایتالیا متهم به دوگانگی و سردرگمی در مواضع خود (در ابعاد ماهوی و عملیاتی جنگ اوکراین) شدند.
اصلیترین نگرانی دبیرکل ناتو در برهه کنونی، به چالش کشیده شدن آتلانتیسیسم در ابعاد ساختاری و مصداقی است. سران پیمان آتلانتیک شمالی طی یک سال اول جنگ اوکراین تصور میکردند این منازعه، تبدیل به اسم رمز بازتعریف و احیای ناتو و تبدیل آن به اصلیترین منظومه امنیتی در نظام بینالملل خواهد شد، اما به نظر میرسد این پیشفرض سادهانگارانه به مراتب زودتر از حد تصور سران پیمان آتلانتیک شمالی به چالش کشیده شده است.
اکنون جنگ اوکراین به جای اسم رمز اتحاد، به نماد واگرایی در ناتو تبدیل شده و بخش عمدهای از منازعات درون آتلانتیکی که به دلیل شرایط جنگی لاپوشانی شده و قدرت تبلور پیدا نکرده بوده، قطعاً در آیندهای نزدیک خود را مسجل و نمایان خواهد ساخت.
روزنامه تجارت با قلم علی قنبری، اقتصاددان گزارشی با عنوان جولان دلالان در بازار ارز منتشر کرده و نوشته است:
دلالان ارز با استفاده از شرایط سیاسی و تنشهای منطقهای به دنبال افزایش نرخ ارز و سودآوری به نفع خود هستند، در این موضوع شکی نیست که ارز هم مثل هر کالای دیگری مشخصا تابع عرضه و تقاضاست، بنابراین بخشی از قیمت ارز که در روال اقتصادی و به طور طبیعی افزایش یاکاهش مییابد را باید به موضوع عرضه ارز نسبت داد اما اگر دلیل اقتصادی نداشته باشد، قطعا کاذب است.
قطع به یقین ثبات اقتصادی ایجاد شده توسط بانک مرکزی در ماههای اخیر در ثبات نرخ ارز موثر بوده است و کاهش نوسانات نرخ ارز بعد از بحرانهای منظقهای در کوتاه مدت نشان دهنده وجود ثبات و پایداری در اقتصاد کشور است و نشان میدهد مسیر مدیریت بازارها از جمه بازار ارز در وضعیت تعادل قابل قبولی قرار دارد. علاوه بر مولفههای اقتصادی تاثیرگذار بر نرخ ارز، افزایش تنشهای منطقهای و سیاسی و افزایش نرخ انرژی که منجر به بالا رفتن نرخ تورم میشود در افزایش نرخ ارز تا حدی تاثیر گذار است چرا که هر گونه حادثه یا ناامنی و عدم ثبات در عرصه بین الملل به خودی خود منجر به از بین رفتن پایداری اقتصادی میشود.
این در حالی است که با اینکه کنشهای منطقهای و درگیریهای مختلف در عرصه بین الملل اثرات مستقیم و غیر مستقیمی روی اقتصاد به جا میگذارد، اما باید به این نکته توجه داشته باشیم در چنین رخدادهایی سر و کله دلالان برای بازارسازی و کسب سودهای کلان پیدا میشود.
تجربه ثابت کرده که دلالان در چنین شرایطی وضعیت را به نفع خود تغییر میدهند؛ یعنی تلاش میکنند تا با ایجاد هیجانهای کاذب از آب گِل آلود ماهی بگیرند؛ به همین دلیل هم باید به مردم ومتقاضیان ارز بخصوص کسانی که برای فعالیتهای غیر تجاری و صرفا سرمایهای ارز میخرند، هشدار داد.
دلالان با بزرگنمایی ناامنیها و تنشها به دنبال افزایش ناپایداری و بی ثباتی اقتصادی هستند به این خاطر بانک مرکزی هم باید به عنوان بازارساز اصلی وارد شود و نهادهای امنیتی نیز با دلالانی که منجر به تشویش و نگرانی جامعه در این حوزه میشوند برخورد کند.