به گزارش فرانیوز، چهار نفر از این زندانیان، نرگس محمدی، سپیده قلیان، نیلوفر بیانی و گلرخ ایرایی اکنون در زندان اوین محبوس هستند و زینب جلالیان در زندان یزد است.
غزل گلشیری، گزارشگر ایرانی لوموند نوشته که زندان اوین در میان دگراندیشان ایرانی معمولا به «دانشگاه اوین» یاد میشود، زیرا این زندان «بیش از پنجاه سال است که روشنفکران، نویسندگان، بازیگران، کارگردانان، دانشجویان، فعالان کارگری، وکلا و فعالان سیاسی» را در خود دیده است.
او افزود: زندان اوین اکنون «نمایانگر دههها مبارزه برای دموکراسی از سوی همه اقشار ایرانیان است».
روزنامه لوموند اشاره کرده که این نوشتهها به طور مخفیانه از زندان خارج شده است.
اولین نامه این مجموعه متعلق به زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد است. او که اکنون به عنوان «قدیمیترین زندانی سیاسی زن در ایران» شناخته میشود، اسفندماه ۱۳۸۶ در کرمانشاه بازداشت شد و پس از ماهها نگهداری در سلول انفرادی اداره اطلاعات این شهر، توسط دادگاه انقلاب به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «محاربه» از طریق عضویت در حزب آزاد کردستان (پژاک) به اعدام محکوم شد.
این حکم پس از تایید در دادگاه تجدیدنظر در سال ۱۳۹۰ با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.
خانم جلالیان نوشته خود را با این جمله آغاز میکند: «من یک زن کُرد هستم که در طول شانزده سال بازداشت، شاهد جنایات بسیاری در زندانهای جمهوری اسلامی بودهام.»
او با اشاره به درخواست ماموران جمهوری اسلامی از خود برای «توبه کردن»، نوشته: «من که این همه ظلم را به چشم خود دیدهام، من باید ابراز پشیمانی کنم؟»
خانم جلالیان سپس چگونگی بازداشت خود و تحمل شکنجههای جسمی و روحی در دوران بازداشت را شرح داده و همچنین جابهجا کردن او در زندانهای مختلف ایران را بازگو کرده است.
او نوشت: «من بیش از شانزده سال است که به دلیل مطالبه آزادی، عدالت و برابری زندانی شدهام. درد واقعی من نه در زندانی شدن، بلکه در فقدان همه عزیزانی است که برای آزادی کشته شدند، کسانی که دیگر صدایشان را نخواهیم شنید.»
دومین فعال زن زندانی که نامه او منتشر شده، نرگس محمدی است که بارها بازداشت و به زندان محکوم شده، نامه خود را این نکته آغاز میکند که هدف از این نوشتهاش، تصویر کردن انسانهایی است که در همه جا محبوسند؛ چه کسانی که پشت دیوارهای فولادی قرار دارند، چه کسانی که با دیوارهای ظلم، جهل، استثمار، فقط، محرومیت و انزوا زندانی شدهاند، اما با این همه، مشتاقند که این «دیوارها» را بشکنند.
این فعال حقوق بشر زندانی افزود: «همواره به عنوان یک زن و مانند میلیونها زن ایرانی دیگر، با محصور شدن در فرهنگ مردسالارانه، قدرت دینی و استبدادی، قوانین شوم تبعیضآمیز و ظالمانه، و انواع محدودیتها در تمام زمینههای زندگی خود مواجه بودهام».
وی با ارائه روایتی از زندگی خود، از دوران نوجوانی تا دوران روزنامهنگاری و فعالیت حقوق بشری، تاکید کرده که همواره علیه «سیاستهای مخرب و سرکوبگرانه» حکومت ایران مبارزه کرده است.
خانم محمدی همچنین به درد دوری از فرزندان خود اشاره کرده که اکنون در خارج از ایران به سر میبرند.او با اشاره به زنجیره اعتراضات در ایران، نوشته است: «این جنبش منجر به یک گذار میشود و هر روز ما را از جمهوری اسلامی دور میکند و مستقیم به سمت دموکراسی میکشاند.»
نرگس محمدی با ابراز خوشبینی به آینده اعتراضات مردم ایران افزود: «خواننده گرامی، انتشار این نامه به تنهایی نشان میدهد که صدای ما آن قدر قدرتمند بوده که به شما برسد. بنابراین صدای ما باشید، پیام امیدمان را منتقل کنید، به دنیا بگویید که ما بیهوده پشت این دیوارها نیستیم و اکنون قویتر از جلادان خود هستیم که از همه ابزارهای ممکن برای ساکت کردن جامعه ما استفاده میکنند.»
سومین نامه مربوط به سپیده قلیان، فعال مدنی محبوس در اوین است که با شرح مختصری از زندگی خود و همچنین شرایط زندان نوشته است.
او گفته است: «جنبش “زن، زندگی، آزادی” یک تجربه بزرگ در زمینه بسیج کردن مردم بود که بر اساس مبارزات قبلی ساخته شد و نمایانگر تمایل یکپارچه مردم ایران برای سرنگونی رژیم فعلی است.»
سپیده قلیان با تاکید بر اینکه این جنبش را نباید «یک پدیده گذرا» دانست، با ابراز امیدواری نسبت به آینده اعتراضات مردم ایران افزود: «میتوانم بگویم که امید عزیزترین دارایی من است.»
نیلوفر بیانی، فعال محیط زیست هم در پیامش نوشته است: «من یک مدافع محیط زیست هستم که از پنج سال و نیم گذشته در زندان اوین تهران زندانی هستم و چهارسال و نیم دیگر در انتظارم است. من شهادت میدهم به مرگ تراژیک کاووس که رئیس سازمان غیردولتی حفاظت از حیات وحش، جایی که کار میکردم بود. من به شکنجه روانی، ضربوشتم و آزار جنسی هفت همکار دیگرم که به ناحق محکوم شدهاند شهادت میدهم: طاهر قدیریان، هومن جوکار، سپیده کاشانی، امیرحسین خالقی، عبدالرضا کوهپایه، سام رجبی و مراد طاهباز. من همچنین به رنجهای مشابه خودم شهادت میدهم.»
سپس نامه گلرخ ایرایی، نویسنده و فعال مدنی زندانی منتشر شده است.
خانم ایرایی در نامه خود به دلایل متوقف شدن تظاهرات اخیر در ایران اشاره کرده و با این حال تاکید کرده که مردم معترض ایران توانستند در جریان اعتراضات سراسری اخیر، جمهوری اسلامی را «مشروعیتزدایی» کنند و افزوده که اعتراضات اخیر «منجر به تضعیف نیروهای مذهبی مردمی حامی دولت شد».
او همچنین به «نسل متفاوتی از معترضان» در ایران و همچنین شکسته شدن «تابوهای اجتماعی» اشاره کرده و نوشته است: «رژیم در مواجهه با این معترضان جدید بیش از هر زمان دیگری سرگردان بود.
شبکه انبیسی نیوز به نقل از سه مقام آمریکایی گزارش داد که دولت این کشور…
شبکه اجتماعی «ایکس» نشان تایید آبی و طلایی را از حساب چند رسانه حکومتی ایران…
توبیاس بیلستروم، وزیر خارجهٔ سوئد میگوید بهدنبال انتشار گزارشهایی از تلاش ایران برای حمله به…
رهبران کانادا، استرالیا، و نیوزیلند آتشبس «فوری» بشردوستانه در جنگ غزه را خواستار شدند و…
ماموران اطلاعات سپاه در شیراز، یک شهروند بهایی ساکن امارات به نام «رویا ثابت» را…
یک وکیل دادگستری توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و به یکی از بازداشتگاههای امنیتی…